مشاعره

[sali]

رونق عهد شبابست دگر بستان را.می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی.خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش. خاکروب در میخانه کنم مژگان را

[Wisdom]

سلام

افلاک که جز غم نفزايند دگر
ننهند بجا تا نربايند دگر
ناآمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه می‌کشيم، نايند دگر

[ALI_PERS!@N]

age ye vaghr boghz mikonam gahi tabasom mikonam mikham begam dooset daram az to tarahom mikonam

[ALI_PERS!@N]

bebakhshid vaghr = vaght

[saye]

می خواهی برايت داستان غم انگيزی را بازگو کنم،
که هر روز و شب در صحنه ی قلبم تکرار می شود؟
تو از سکوت و راز مگوی من می رنجی
و نمی دانی
که اگر خدا مرا در معبود اندوهش نپذيرفته بود...
هرگز راز محبتش را در نمی يافتم...
و نه افسون عشق آدميان را به يکديگر...»
...

[Bedahe]

ریحانه ی حیاط
زردی شدش تمام
آندم تو امدی
رویای ناتمام
شهد تو کز وجود
برخاست
بر گرفت
فکر تو را به راه
انگار سر گرفت .

[sali]

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت. جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم چون شمع.دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریبست که دلسوز منست. چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

[vahide]

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت كن
و بگو ماهي ها، حوضشان بي آب است

[magmagf]

تو مي آيي و در باران رگباران
صداي گام نرمانرم تو بر خاك
سپيداران عريان را
به اسفندارمذ تبريك خواهد گفت

[Monica]

سلام
-----
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

وجود نازكت آزرده‌ي گزند مباد