تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 461 از 934 اولاول ... 361411451457458459460461462463464465471511561 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,601 به 4,610 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #4601
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    نمی دانم چرا آسمان این شهر با مردمش چند وقتی است که قهر کرده..
    نمی دانم چرا هر بار با سیاهی اش منت بارش را بر سر می گذارد ولی آن را نثار نمی کند .
    نمی دانم چرا نمی خواهد از آمدنش شاد شویم و همانند کودکان به زیرش برویم و دستان خالی خویش را در برابر وسعت بی کران آن باز کنیم و بگوییم ببار ...ببار...ببار...
    اما می دانم که تو وقتی می باری با تمام وجودت خواهی بارید و آمدنت همراه با بارشی کوبنده است....
    دلم تنگ شده است ... از پنجره ی اتاقم به انتظار بارشت خواهم ماند .

  2. این کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #4602
    داره خودمونی میشه *ALONE*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    152

    پيش فرض

    روی سنگ قبرم بنویس:
    یه دل شکسته
    اونی که قلب تنهاش به غریبه دل نبسته
    همه ارزوهاش زیر این مزار سرده
    رفته دنبال نیازش، رفته و بر نمیگرده
    به همه دنیا بگو من از بی کسی مردم
    ارزوهام و به خاک سپردم

  4. 4 کاربر از *ALONE* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4603
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    سرمای سرد زمستان بود
    می رود از پیش چشمانم چه زود
    یاد دارم ، آن روز باران بود ...
    راه ها نزدیک ، آرزوها دور
    آدمی بی چتر ، یک نفر در فکر او

  6. 2 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4604
    داره خودمونی میشه neko_24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    دهكده نت
    پست ها
    48

    پيش فرض

    خنده رو از لب اين دل ناشاد بگير
    يه كم عاشق شدنو از دلم ياد بگير


    اگه حتي تو بخواي عهدمون شكسته شه
    نمي ذارم يه نفس دلم از تو خسته شه


    دل من از غم دوريت مرده
    تو خيال مي كني خوابش مرده

    يه دفعه از من بيچاره چرا
    نمي پرسي زنده ام يا مرده


    نمي پرسي و نمي دوني غمت
    چه بلايي به سرم آورده

    بذار عمرم به اميدت سر شه
    تا يه ذره خستگي هام در شه


    عطش خواستن تو ازم نگير
    تا دلم بسوزه خاكستر شه


    آخه حتي فكرشم نمي كنم
    روزگار من از اين بهتر شه



  8. 3 کاربر از neko_24 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4605
    داره خودمونی میشه snow-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    tehran-iran
    پست ها
    52

    پيش فرض

    کفش هایم کو ،
    چه کسی بود صدا زد : سهراب ؟
    آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ .
    مادرم در خوای است .
    و منوچهر و پروانه و شاید همه ی مردم شهر .
    شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد
    و نسیمی خنک از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روبد .
    بوی هجرت می آید :
    بالش من پر از آواز پر چلچله هاست .
    صبح خواهد شد
    و به این کاسه ی آب
    آسمان هجرت خواهد کرد .
    باید امشب بروم .
    من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
    حرفی از جنس زمان نشنیدم .
    هیچ چشمی ، عاشقانه به زمین خیره نبود .
    کسی از دیدن باغچه مجذوب نشد .
    هیچکس زاغچه ای را یر یک مزرعه جدی نگرفت.
    من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد
    وقتی از پنجره می بینم حوری
    ـ دختر بالغ همسایه ـ
    پای کمیاب ترین نارون روی زمین
    فقه می خواند .
    چیز هایی هم هست ، لحظه هایی پر اوج
    ( مثلا شاعره ای را دیدم
    آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
    آسمان تخم گذاشت .
    و شبی از شب ها
    مردی از من پرسید
    تا طلوع انگور ، چند ساعت راه است ؟)
    باید امشب بروم .
    باید امشب چمدانی را
    که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد ، بردارم
    و به سمتی بروم
    که درختان حماسی پیداست
    رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند .
    یک نفر باز صدا زد : سهراب
    کفش هایم کو ؟



  10. #4606
    داره خودمونی میشه miss leila's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    160

    پيش فرض

    نام تو را آورده ام دارم عبادت می کنم / گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت می کنم


    دستت به دست دیگری از این گذشته کار من / اما نمی دانم چرا دارم حسادت می کنم


    گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگر دهم / شابد تو با خود گفته ای دارم اطاعت می کنم


    من عاشق چشم توام تو مبتلای دیگری / دارم به تقدیر خودم چندیست عادت می کنم


    گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی / رفتم که تو باور کنی دارم محبت می کنم



  11. 5 کاربر از miss leila بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #4607
    آخر فروم باز Alireza_SA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    1,301

    پيش فرض

    آن زمانی
    که برای تو
    تمامیت تن های جهان
    در یک تن
    و تمامیت زنهای جهان
    در یک زن
    و تمامیت عشق
    و تمامیت شعر
    در نگاهش
    متجلی گردد،
    و تو مجبور به دوریّ و صبوری باشی...


    آه،
    آن روز
    تو محروم ترین مرد زمین خواهی بود!


    دکتر محمدرضا ترکی
    وبلاگ فصل فاصله
    Last edited by Alireza_SA; 24-05-2010 at 19:02.

  13. 2 کاربر از Alireza_SA بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #4608
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    بریز باده که ساقی لبالب از دردم

    میان آتش قهرت شبانه میگردم
    من از شب و غم هجران نمی کنم شکوه
    خمار باشم اگر وصله تو ام هر دم
    هزار لعنت و نفرین بر آسمان و زمین
    سبو چرا شکنید هان ؟ مگر گنه کردم ؟
    مرا بهشت و جهنم نشاید آزادم
    هزار جرعه بنوشم ولی چنین سردم
    بریز باده که ساقی به این سیه بازار
    منم شکسته ام و عالمی غم آوردم

  15. این کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #4609
    داره خودمونی میشه ايناس's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    زندان تن
    پست ها
    23

    پيش فرض

    با چشمانی چراغانی
    و خوابهایی که شکل تو را آوردند
    عصا را آویزان می کنم
    تا چتر به دست
    دنبال باران بگردم
    و خیس شوم
    آنقدر که از پیراهنم بیرون بزنم
    ماه را به گردنم بیاویز
    تا دستهایم
    راهشان را گم نکنند
    بی شک
    امشب ستاره ها به تنم می چسبند
    و تمام خوابها سپید می پوشند

    .
    .
    .



  17. #4610
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    دست عشق از دامن دل دور باد!
    مي توان آيا به دل دستور داد؟
    مي توان آيا به دريا حكم كرد
    كه دلت را يادي از ساحل مباد؟
    موج را آيا توان فرمود ايست!
    باد را فرمود بايد ايستاد؟
    آن كه دستور زبان عشق را
    بي گزاره در نهاد ما نهاد
    خوب مي دانست تيغ تيز را
    در كف مستي نمي بايست داد

    ---------- Post added at 11:25 AM ---------- Previous post was at 11:25 AM ----------

    با ياد چشم هاي تو خوب است خواب من

    از ابـرهـا كنــــــاره بگــــير آفتـــــــاب من

    رو بر كدام قبله به چشم تو مي رســـم؟

    چيــزي بگـو پيــــــــامـبـر بـــي كتاب من

    چشم تو را كجاي جهان جستجو كنــــم؟

    پايان بده به تاب و تب بي حســـــاب من

    دور از شمايل تو چنـــــانم كه روز و شب

    خنـــديده اند خلــق به حال خــــراب من

    از تشنگـي هــــــلاك شـدم، ساقيـا بيا

    چيزي نمــــــانده از قدح پر شــــراب من

  18. 6 کاربر از AaVaA بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 7 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 7 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •