تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 461 از 640 اولاول ... 361411451457458459460461462463464465471511561 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,601 به 4,610 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4601
    داره خودمونی میشه zqsxsw's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    98

    پيش فرض

    چه مهمانان بی درد سری هستند مردگان

    نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
    نه به حرفی دلی را آلوده

    تنها به شمعی قانعند

    و اندکی سکوت ...

  2. 2 کاربر از zqsxsw بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4602
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    *روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است*
    *بنويسيد كه يك مرغ مهاجر بوده است

    *بنويسيد زمين كوچه ي سرگردانيست*
    *او در اين معبر پرحادثه عابر بوده است*

    *صفت شاعر اگر همدلي و همدرديست*
    *در رثايم بنويسد كه شاعر بوده است*

    *بنويسيد اگر شعري ازاو مانده بجاي*
    *مردي از طايفه ي شعر معاصر بوده است*

    *مدح گويي و ثنا خواني اگر دين داريست*
    *بنويسيد در اين مرحله كافر بوده است*

    *غزل هجرت من را بنويسيد همه جا*
    *روي قبرم بنويسيدمهاجر بوده است*

  4. این کاربر از ersch بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #4603
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    غرق دریای تو بودم
    اما:

    تو ز ساحل تنها
    به تمنای دلم دست تکان میدادی!

  6. 2 کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4604
    آخر فروم باز water_lily_2012's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,095

    پيش فرض

    روز تلخ آخرم را زیر باران گریه کن ...
    مه گرفته ،
    رقص تابوت در هوا را گریه کن ...
    گریه کن ،
    من را میان دست ها و اشک ها
    اشک کن بدرقه راهم ، به یاد یاد ها
    روز خوب دل سپاری ، روز تلخ رفتنم ...
    خاک بسپار خاطراتِ از رنگ و رو افتاده ام ...
    گریه کن ...
    من را ، دلم را ... خط به خط فریاد ها...
    سر به دار و چشم بر در ، در دلم آشوب ها
    گریه کن ،
    و بغض بشکن ... در هجوم خاطرات
    دفترم را پاره کن ...دیگر این پایان ماست

  8. 2 کاربر از water_lily_2012 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4605
    اگه نباشه جاش خالی می مونه pocke's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    زیر سایه ی شما
    پست ها
    445

    پيش فرض

    دست ها می ساییم تا دری بگشایم
    بر عبث می پاییم که به در کس آید
    در و دیوار بهم ریختشان بر سرم می شکند.

  10. #4606

    پيش فرض


    چشمانــــAــم را دیگـــر باز نمی کنم

    دیدن این همهــــEــــ جایِ خالی ِ" تـــ ـ ـ ــو"

    عاقبتـــــــ ــ مــAــرا ..

    یا می کشتــــ یا کـــOـــور می کنـــد ..



  11. 6 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #4607
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض



    به تو گفتم که تويي جفتم

    نگرانيايه منو تو حس ميشند, وقتي نگام به نگاهه تو چفت ميشند

    با تو بودن همه بديارا يادم برد, وقتي ديدم توهم بدي ماتم برد

    دنيايه غم و غصه عشق وروديشه, هميشه با عشق که غم غصه شروع ميشه

    چشمام باز غرقه خوابند،غرقه رويايه تو مستم من امشب من

    از اين خواب ازين عشق، من ميخوام تو باشي نه نه نرو

    عاشقم من

    من عاشقم ميمونم من باتو ميمونم, تا وقتي که هستم از عشقت ميخونم

    از تو از تو عاشقم من

    من ديوونه ميشم وقتي تو نباشي, وقتي که با حرفات عشقا تو ميپاشي

    وقتي که تو ميري با يه غريبه, حس ميکنم اشکات انگار يه فريبه

    ديروز گفتم اينه دله خاکي دسته تو, امروز خدا ميدونه که با کي هستي تو

    حتي نخواستم من از تو يه فرصت, بزار حالا که فرصت هست من از تو بپرسم

    چرا بگو هرچي بگي ميشنوم من, مگه اون چي داشتش بيشتر از من

    تو قول دادي که با من باشي نه, من مني که از هم پاشيدم

    مني که با تو بودم هر صبحا تا شب, حالا تنهام انتظار داري با کي باشم

    حالا اين سري ثانيه هايه بي نوسان, دارند مياند ميرند و منو ميدند عذاب

    تو گفتي قراره که با من خوب بشي بعد, رفتي و منم رفتنتو بو کشيدم

    واسه همينه ميبيني که از غصه خونم, غمت زده به اعماق پوست و استخونم

    من ديوونه ميشم وقتي تو نباشي, وقتي که با حرفات عشقا تو ميپاشي

    وقتي که تو ميري با يه غريبه, حس ميکنم اشکات انگار يه فريبه

    خداحافظ و خيالت جمع, پشت سرت نميگم که اون به من خيانت کرد

    به همه ميگم من واسه اون کم گذاشتم, نميگم که منو با يه کوهه غم گذاشت رفت

    چرا چونکه نميخوام تورا خرابت کنم, تو کاري نکردي که من نخوام حلالت کنم

    فقط گفتي از هرچي دروغ سير, ولي دروغ ميموني حقيقت اينه که ميري

    آره برو و همونجا که ميري بمون, دوست دارمي که بهم ميگفتي و تو ميگي به اون

    امروز ميفهمم که شايد تو حق داشتي, منو تو از روزه اول باهم فرق داشتيم

    اصلا نميبيني چند روزه عادي باتم, چون تو ازونايي که دنباله مادياتند

    وفهميدن اين مسائل زوده برام, برو جلو ضرر از هر جا بگيري زوده برام

    من ديگه ميخواببم و وقتي پاشم, باز خاطرات مياند جلو چشام تا شب

    خداحافظ و سلام تنهاييام, از فردا هر جايه دنيا که برم تنها ميام

    .از محمد بی باک.

  13. 2 کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #4608
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    تنهایـــــــــــــــــم

    تنهای تنهایــــــــــــــم

    آزاد از امروز و فردایـــــــــــــــم

  15. این کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #4609
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    دلم امشب پر از درداست
    زمین و آسمان یخ بسته و سرد است
    و من اندیشناک روزهای رفته ی دورم
    و من اندیشناک آهوان یاد
    در صحرای پندارم
    و من اندیشناک لحظه های خالی از شورم
    دلم میگیرد............
    دلم میمیرد............
    ومن در غربتی مغموم
    تمام یادهای کهنه را
    در قلب خود
    یک بار دیگر زنده میبینم.....

  17. #4610
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    دلم برای كسیــــــــ تنگ است
    كه آفتاب صداقت را
    به میهمانی گلهای باغ می آورد
    و گیسوان بلندش را به بادها می داد
    و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
    دلم برای كسیـــــــ تنگ است
    كه چشمهای قشنگش را
    به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
    و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
    دلم برای كسیــــــــ تنگ است
    كه همچو كودك معصومی
    دلش برای دلم می سوخت
    و مهربانی را نثار من می كرد
    دلم برای كسیـــــــ تنگ است
    كه تا شمال ترین شمال
    و در جنوب ترین جنوب
    همیشه در همه جا آه با كه بتوان گفت
    كه بود با من و
    پیوسته نیز بی من بود
    و كار من ز فراقش فغان و شیون بود
    كسی كه بی من ماند
    كسی كه با من نیست
    كسیــــــ ....
    دگر كافی ست
    رهرو تنهــــــــــــا

  18. این کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •