تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 46 از 65 اولاول ... 3642434445464748495056 ... آخرآخر
نمايش نتايج 451 به 460 از 650

نام تاپيک: بانك اطلاعاتي در مورد بيماريها !! [مقالات] ← فهرست تاپیک باز نویسی شد!!

  1. #451
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض

    پسوريازيس چيست؟

    ريشة لغت پسوريازيس از يك كلمة يوناني است كه به معناي خارش است. اين بيماري يك بيماري شايع پوستي است كه لزوماً خارش دار نبوده با پلاكهاي قرمز رنگ همراه با پوسته ريزي مشخص مي شود. پسوريازيس اشكال گوناگون با شدتهاي متفاوت داشته و مسري هم نمي‌باشد
    پسوريازيس چگونه ايجاد مي‌شود؟
    امروزه مشخص شده است كه پسوريازيس يك بيماري مرتبط با سيستم ايمني بدن است. در طي اين بيماري سيستم ايمني با ارسال سيگنال‌هاي معيوب موجب تسريع رشد سلول‌هاي پوست مي‌شود. در واقع در حالت عادي سلول‌هاي پوست بطور دائم از لايه‌هاي زيرين به طرف سطح حركت كرده، در آنجا هسته‌هاي خود را از دست داده و بصورت پوسته‌هاي مرده از بدن دفع مي‌شوند. اين روند بطور معمول حدود يك ماه به طول مي‌انجامد، اما در جريان پسوريازيس، چرخه حيات سلول‌هاي پوست بر اثر همان اشكالات سيستم ايمني، سرعت يافته، در نتيجه چندين لايه سلول مرده در سطح پوست تجمع پيدا مي‌كنند كه همان پوسته‌هاي پسوريازيس را تشكيل مي‌دهند.

    پسوريازيس در چه سني ايجاد مي‌شود؟

    پسوريازيس اغلب در سنين جواني شروع مي‌شود، اما مي‌تواند در هر سني از دوران نوزادي تا سنين كهولت شروع شود. هم زنان و هم مردان تقريباً به يك نسبت به اين بيماري مبتلا مي‌شوند.







    ميزان شيوع پسوريازيس در جامعه چقدر است؟

    بيماران اغلب تمايل دارند كه بدانند آيا افراد ديگري نيز با بيماري مشابه آنها در جامعه وجود دارند يا خير؟ پسوريازيس از جمله بيماري‌هاي شايع پوست است، طوريكه تخمين زده مي‌شود حداقل يك درصد از مردم جهان به اين بيماري مبتلا باشند، بنابراين اگر شما از پسوريازيس رنج مي‌بريد، بايد بدانيد دست كم 70 ميليون نفر ديگر در دنيا با شما در اين درد شريك هستند!
    البته شيوع پسوريازيس نيز همانند بسياري از بيماري‌هاي ديگر در نواحي مختلف دنيا متفاوت است و به نظر مي‌رسد بخصوص در كشورهاي اسكانديناوي بيشترين شيوع را داشته تا 6 درصد از جميعت اين نواحي ممكن است به پسوريازيس مبتلا باشند، در حاليكه بر عكس در ميان اسكيموها، ژاپني‌ها و غرب آفريقا پسوريازيس بيماري نادري محسوب مي‌شود.
    اگرچه آمار دقيقي در مورد شيوع بيماري در مملكت ما وجود ندارد، اما بايد گفت پسوريازيس در ايران نز جزو بيماري‌هاي شايع پوستي بوده، به نظر مي‌رسد در شمال ايران حتي از شيوع بالاتري نيز برخوردار باشد.

    بيماري از كجا مي‌آيد؟ و چه عواملي در بروز آن دخيل هستند؟

    اين سئوال اغلب از اولين سوالاتي است كه بيمار مبتلا به پسوريازيس يا همراهان وي از پزشك خود مي‌پرسند. پاسخ به اين سوال گرچه چندان ساده نيست اما بطور اختصار مي‌توان گفت كه عوامل متعددي در ايجاد شدن بيماري پسوريازيس موثرند و به اصطلاح اين بيماري يك بيماري چند عاملي يا موتي فاكتوريال است. از ميان اين عوامل بدون شك وراثت نقش اساسي دارد. بررسي‌هاي متعدد ژنتيكي نقش ارث را ثابت كرده است، هرچند تنها در 3/1 موارد، سابقة وجود بيماري در ساير اعضاي خانواده ديده مي‌شود. اين مسئله نشان دهندة آن است كه عوامل ديگري غير از وراثت نيز در پديد آمدن اين بيماري دخيل هستند كه از مهمترين اين عوامل مي‌توان به موارد زير اشاره كرد؛
    1- عوامل روحي: بي‌شك استرس‌هاي مختلف روحي و هيجاني در بروز يا تشديد بيماري پسوريازيس موثرند و در بسياري از موارد خود بيمار به رابطه اين استرس‌ها با بيماري خويش پي مي‌برد.
    2- عفونتها: در مورد ارتباط عفونت‌ها با پسوريازيس اتفاق نظر وجود ندارد. شايد تنها رابطه ثابت شده بين اشكال قطره‌اي پسوريازيس و عفونتهاي حاد استرپتوكوكي باشد.
    3- صدمات فيزيكي: علاوه بر استرس‌هاي روحي، صدمات فيزيكي به پوست نيز مي‌تواند باعث ايجاد شدن پسوريازيس در محل ورود آسيب شود. بطور شايع خود بيمار نيز اين تجربه را پيدا مي‌كند كه درست در محل خراشيدگي پوست يا محل برش جراحي، ضايعات پسوريازيس ايجاد مي‌شوند. روي همين اساس است كه به بيمار مبتلا به پسوريازيس توصيه مي‌شود كه از كندن پوسته‌ها و خراشيدن پوست خود پرهيز كند، چراكه اين عمل مي‌تواند باعث تشديد بيماري وي شود.
    4- داروها: بسياري از داروهايي كه بيمار مصرف مي‌كند مي‌تواند باعث ايجاد شدن يا شعله‌ور شدن پسوريازيس شود. از مهمترين اين داروها مي‌توان به تركيبات ليتيوم، داروهاي مسدود كننده بتا مثل پروپرانولول و اتنولول، داروهاي ضد مالاريا مثل كلروكين، كلونيدين و تركيبات يد اشاره كرد.
    5- عوامل هورموني و متابوليك: پسوريازيس اغلب با عوامل هورموني نيز در ارتباط است. براي مثال بطور معمول در جريان حاملگي، پسوريازيس تخفيف يافته و برعكس پس از حاملگي و در جريان شيردهي تشديد مي‌شود. همچنين كمي كلسيم خون نيز مي‌تواند باعث تشديد پسوريازيس شود.
    6- نور آفتاب: اكثر بيماران اذعان مي‌دارند كه بيماري ايشان در زمستان بدتر مي‌شود. شواهد گوناگون ديگر نيزحاكي از آن است كه نور آفتاب باعث بهبودي پسوريازيس مي‌شود. با اين وجود هستند بيماراني كه نور آفتاب باعث شعله ور شدن بيماري‌شان مي‌شود. روي همين اصل توصيه مي‌شود كه بيمار مبتلا به پسوريازيس از نور شديد آفتاب پرهيز كند.

    آيا بيماري پسوريازيس مسري است؟

    با توجه به عوامل بر شمرده شده در مورد منشأ بيماري، مشخص مي‌شود كه پاسخ اين پرسش به روشني منفي است و بيمار و همراهان وي نبايد كوچكترين نگراني از اين بابت داشته باشند. بنابراين، اگر هم بيماري در شخص ديگري از اعضاي خانواده ايجاد شده است نه به علت سرايت از فرد مبتلا، بلكه اغلب به خاطر زمينه‌هاي ژنتيكي مشترك است. همينطور اگر بيماري در يك فرد رو به گسترش است، نه به علت سرايت از كانوني به كانون ديگر، بلكه به خاطر سير بيماري و بعضاً به علت صدماتي است كه فرد به پوست خويش وارد كرده است.
    آيا پسوريازيس ارثي است؟

    همانگونه كه گفته شد ارث نقش مهمي در بيماري پسوريازيس دارد, اما ژن واحدي براي اين بيماري وجود ندارد. بيماران مبتلا به پستوزيازيس اغلب دوست دارند بدانند كه آيا فرزندانشان نيز به اين بيماري دچار خواهند شد يا خير؟ پاسخ به اين سئوال، چندان ساده نيست. بطور كلي مي‌توان گفت اگر تنها يكي از والدين به بيماري دچار باشند, احتمال ابتلاي فرزندشان كمتر از ده درصد خواهد بود اما اگر هر دوي والدين مبتلا به پسوزيازيس باشند تا 40 درصد اين احتمال وجود خواهد داشت.

    علائم بيماري پسوريازيس چگونه است؟[

    اگرچه پسوريازيس نام خود را از خارش گرفته است اما معمولاً بيماران چندان از اين نظر شكايت ندارند. در واقع جدا از درگيري مفصلي كه آن هم تنها در درصد كمي از بيماران اتفاق مي‌افتد، پسوريازيس چندان بر سلامتي فرد تأثير نمي‌گذارد و اغلب فقط از نظر زيبايي است كه بيمار را نگران مي‌سازد.
    پسوريازيس در اشكال گوناگون ديده مي‌شود، اما شايع‌ترين شكل آن كه پسوريازيس معمولي ناميده مي‌شود بصورت پلاكهاي قرمز رنگ با پوسته‌ريزي قابل توجه، اغلب در سر، آرنج‌ها، ساعدها، زانوها و ساير نواحي تحت فشار ديده مي‌شود.
    گاهي اوقات پلاكهاي فوق‌الذكر بخش قابل توجهي از سطح پوست را درگير مي‌كنند كه در اين حالت اصطلاحاً به آن پسوريازيس ژنراليزه مي‌گويند و گاهي هم تقريباً تمام سطح بدن دچار قرمزي و پوسته‌ريزي مي‌شود كه حالت خطيري از پسوريازيس را ايجاد مي‌كند كه پسوريازيس اريترودرميك ناميده شده، نياز به مراقبت ويژه دارد.
    علاوه بر اين ممكن است ضايعات پوستي پسوريازيس بسيار كوچك و متعدد باشند كه اصطلاحاً به آن پسوريازيس قطره‌اي مي‌گويند كه بخصوص در كودكان و پس از عفونتهاي استرپتوكوكي ديده مي‌شود.
    ندرتاً ضايعات پوستي در پسوريازيس بصورت ضايعات حاوي چرك تظاهر پيدا مي‌كنند كه در اين حالت به آن پسوريازيس پوسچولار مي‌گويند.
    نهايتاً همانگونه كه گفته شد ممكن است در جريان بيماري پسوريازيس مفاصل نيز درگير شوند كه به آن آرتريت پسوريازيي مي‌گويند. آرتريت پسوريازيس معمولاً در افراد بزرگسال ايجاد شده و خود در اشكال گوناگون ديده مي‌شود. معمولاً يك يا چند مفصل محيطي بطور غير قرينه مبتلا مي‌شوند، اما اين امكان وجود كه مفاصل انگشتان، ستون فقرات و ساير نواحي هم درگير شوند.
    علاوه بر اشكال گوناگون پسوريازيس، شدت آن نيز در افراد مختلف متفاوت است. ممكن است تنها ناحيه‌اي از سر يا زانوها درگير باشد و يا اينكه برعكس تقريباً تمام سطح پوست مبتلا باشد. راه‌هاي مختلفي براي تعيين شدت پسوريازيس وجود دارد. پزشكان متخصص پوست معمولاً از روش ويژه‌اي استفاده مي‌كنند كه به آن اندكس PASI مي‌گويند. روش ساده‌تر آن است كه اگر كمتر از 2 درصد سطح بدن درگير باشد، آن را خفيف ناميده، اگر بين 3 تا 10 درصد سطح بدن درگير باشد، پسوريازيس با شدت متوسط و اگر بيش از 10 درصد سطح بدن درگير باشد، شديد تلقي مي‌شود. همچنين ميزان تأثير پسوريازيس بر كيفيت زندگي راه ديگر اندازه‌گيري شدت پسوريازيس است كه لزوماً هم با شدت پسوريازيس مرتبط نمي‌باشد.

    علاوه بر پوست، چه اعضاي ديگري در پسوريازيس ممكن است مبتلا شوند؟

    همانگونه كه گفته شد در درصد كمي از بيماران مبتلا به پسوريازيس مفاصل درگير مي‌شود. همچنين در بخشي از بيماران ناخن‌ها درگير مي‌شوند. اين امر بخصوص در افرادي كه درگيري مفصلي دارند بيشتر ديده مي‌شود. درگيري ناخن‌ها ممكن است بصورت جدا شدن صفحه ناخن از بستر ناخن، بروز نقاط ريز روي ناخن، ضخيم شدن زير ناخن و يا تغيير شكل و تغيير رنگ ناخن تظاهر كند. اگرچه در درصد بالايي از بيماران پسوريازيس، ناحيه سر درگير مي‌شود، اما اين مسئله باعث ريزش مو نمي‌شود.

    راه تخشيص بيماري چيست؟

    پسوريازيس اغلب با معاينه باليني تشخيص داده مي‌شود و هيچ تست خوني براي تشخيص آن وجود ندارد، هر چند گاهي اوقات انجام برخي آزمايشات براي يافتن علل شعله‌ور كنندة آن ضروري است. در هر حال در موارد مشكوك، مي‌توان از بيوسپي پوست استفاده كرد. در اين روش پزشك با بريدن تكة كوچكي از پوست و بررسي آن زير ميكروسكوپ، بيماري را تشخيص مي‌دهد.

    آيا پسوريازيس قابل درمان است؟

    واقعيت اين است كه خير! در حال حاضر اين بيماري درمان قطعي ندارد. كما اينكه بيماري قند، فشار خون و بسياري از بيماري‌هاي ديگر نيز درمان قطعي ندارند. اما داروهاي بسياري وجود دارند كه با استفاده از آنها، بيماري پسوريازيس كنترل مي‌شود و گاه بيمار تا مدتها عاري از هرگونه ضايعه باقي مي‌ماند. همانگونه كه قبلاً گفته شده پسوريازيس طول عمر فرد را كم نمي‌كند، مسري نبوده، باعث ريزش مو نشده و در واقع از بسياري از بيماري پوستي ديگر، بهتر كنترل مي‌شود.

    روش‌هاي درمان پسوريازيس كدامند؟

    با توجه به متفاوت بودن پسوريازيس در افراد مختلف، روش درمان در هر فرد بسته به سن، جنس، شغل، وسعت بيماري و بسياري از عوامل ديگر متفاوت خواهد بود.
    در حال حاضر داروهاي موضعي بسياري وجود دارند كه در درمان پسوريازيس مصرف مي‌شوند.
    كورتيكوستيروئيدهاي موضعي معمولاً شايعترين درماني است كه براي پسوريازيس استفاده شده، باعث كم شدن التهاب و تحريك پذيري پوست مي‌شود. خيلي از اوقات پزشك تركيبي از يك داروي از بين برنده لايه شاخي (كراتوليتيك) و استيروئيد موضعي را براي شما تجويز مي‌كند. نكته مهم در مصرف كورتيكوستيروئيدهاي موضعي آن است كه غالباً پس از مدتي، ديگر آن پاسخ مطلوب ابتدايي حاصل نمي‌شود، ضمن آنكه خطر نازك شدن پوست در اثر مصرف اين داروها نيز وجود دارد. بنابراين انتخاب دقيق نوع استيروئيد موضعي و مصرف درست آن مي‌تواند باعث كم شدن اين اثرات ناخواسته شود.
    علاوه بر كورتيكوستيروئيدهاي موضعي و داروهاي كراتوليتيك داروهاي قديمي‌تري چون تركيبات تار قطران و آنترالين نيز از مدت‌ها قبل در درمان پسوريازيس بكار رفته، با اثرات قابل قبول همراه هستند. همچنين استفاده از تركيبات موضعي ويتامين D نيز در درمان اين بيماري با نتايج خوبي همراه بوده است.
    علاوه بر درمانهاي موضعي، در موارد شديد پسوريازيس داروهاي متعددي وجود دارند كه بصورت تزريقي يا خوراكي براي اين بيماري بكار مي‌روند و اصطلاحاً درمانهاي سيستميك ناميده مي‌شوند. معمولاً متوتركسات اولين دارويي است كه براي اين منظور بكار مي‌رود. اين دارو كه در سال 1951 براي اولين بار در درمان پسوريازيس مصرف شد تكثير سلول‌هاي پوست را كم كرده غالباً بخوبي بيماري را كنترل مي‌كند. متوتركسات مي‌تواند هم بصورت خوراكي و هم تزريقي مصرف شود و غالباً پس از چند هفته اثر آن ظاهر مي‌شود.
    همچنين مشتقات ويتامين A كه به رتينوئيدها معروف هستند با كاستن تكثير سلول‌هاي پوست، باعث بهبودي پسوريازيس مي‌شوند.
    از داروهاي ديگر مي‌توان به سيكلوسپورين و هيدروكسي اوره اشاره كرد. طبيعي است كه تمام اين داروها با نظر پزشك تجويز شده، براي اطمينان از بي‌عارضه بودن آنها، انجام آزمايشات پايه و دوره‌اي ضروري است.
    در هر حال, آنچه در مورد داروهاي سيستميك در پسوريازيس بسيار اهميت دارد، اين است كه بجز موارد استثنايي، نبايد از كورتيكوستيرروئيدهاي خوراكي يا تزريقي در اين بيماري استفاده شود. مصرف اين داروها، اگرچه ممكن است باعث بهبودي ظاهري اوليه شوند، ولي متعاقباً علاوه بر اثرات سوء متعددي كه دارند، باعث شعله‌ور شدن بيماري يا تبديل شدن آن به اشكال خطيرتر مي‌شود.
    نكتة ديگري كه بسيار اهميت دارد، اين است كه هنگامي كه يك خانم مبتلا به پسوريازيس در سنين باروري تحت درمان با داروهاي سيستميك قرار مي‌گيرد، بايد بدقت از نظر پيشگيري از بارداري توجيه شود. در مورد برخي از اين داروها حتي تا ماهها پس از قطع دارو نيز بارداري مي‌تواند خطراتي براي جنين در پي‌داشته باشد.
    منظور از درمان با اشعه در پسوريازيس چيست؟

    بسیاري از اوقات هنگامي كه صحبت از درمان با اشعه مي‌شود، بيمار آن‌را با راديوتراپي يا پرتو درماني يكسان تصور مي‌كند، در حاليكه غالباً منظور از درمان با اشعه در پسوريازيس در واقع درمان با طول موج‌هاي خاصي از نور مي‌باشد. درواقع در اين روش كه از قديمي‌ترين روش‌هاي درماني در بيماريهاي جلدي مي‌باشد، بيمار پس از مصرف دارويي به نام پسورالن (P)، كه قبلاً از عصارة گياهان خانواده هويج بدست مي‌آمد، در برابر اشعه ماوراء بنفش (UVA) قرار مي‌گيرد. از همين روست كه به اين روش درماني، PUVA درماني گفته مي‌شود. هرچند PUVA درماني نيز عاري از عارضه نمي‌باشد، اما در كل روش بسيار موثري در درمان پسوريازيس‌هاي وسيع و مقاوم بوده، معمولاً تا ماهها هم تأثير آن پايدار باقي مي‌ماند. امروزه علاوه بر PUVA از طيف‌هاي اختصاصي تري از ماوراء بنفش همچون UVB نيز در درمان پسوريازيس دستگاه مي‌شود. اين روش‌هاي درماني غالباً در بخش‌هاي پوست بيمارستانها و گاهي نيز در مطب پزشكان و يا با استفاده از نور خورشيد انجام مي‌شود.

    چه نوع رژيم غذايي براي بيمار پسوريازيسي لازمست؟

    رژيم غذايي خاصي براي فرد مبتلا به پسوريازيس لازم نيست، هرچند مصرف زياد گوشت قرمز ممكن است باعث تشديد بيماري شود و از سويي ديگر مصرف روغن ماهي به علت اسيدهاي چرب ضروري، اغلب نقش كمكي در درمان دارد. علاوه بر اسيدهاي چرب اشباع نشده، ويتامين‌D نيز ممكن است اثرات مفيدي در درمان پسوريازيس داشته باشد. همچنين مصرف الكل و كشيدن سيگار ممكن است باعث تشديد بيماري شود.
    آيا ليزر در درمان پسوريازيس موثر است؟
    استفاده از ليزر در پزشكي به علت سهولت كاربري آن بسيار مورد توجه پزشكان و بيماران قرار گرفته است، اما گاهي اين علاقه اسباب سوء استفاده سود جويان را نيز فراهم مي‌آورد. آنچه در ارتباط با پسوريازيس مهم است آن است كه نوع خاصي از ليزر كه طول موج آن تقريباً مشابه اشعه ماوراء بنفش (UVB)B است، كما بيش با همان مكانيسم مي‌تواند باعث بهبودي پلاكهاي پسوريازيس شود، اما هنوز اين اثرات بطور كامل به اثبات نرسيده‌اند و بعلاوه دستگاه ليزري كه مناسب اين كار است به راحتي در تمام دنيا در اختيار قرار ندارد.

    درمانهاي جديد پسوريازيس كدامند؟

    با شناخت بهتري كه از چگونگي ايجاد شدن بيماري پسوريازيس طي سال‌هاي اخير حاصل شده است و با عنايت به اين نكته كه سيستم ايمني نقش مهمي در ايجاد شدن بيماري دارد، طي چند سال گذشته طيف جديدي از داروها غالباً به روش فن آوري زيستي (بيوتكنولوژي) ساخته شده‌اند كه قادرند با تصحيح اختلالات حاصل شده از پسوريازيس، بيماري را بهبود بخشند. اين داروها كه غالباً به درمانهاي «بيولوژيك» معروفند، گاهي اوقات با نتايج بسيار درخشاني همراه هستند اما نكته مهم در مورد آنها قيمت بسيار بالاي آنهاست و از اين رو فعلاً فقط در موارد بسيار شديد بيماري مصرف مي‌شوند.

    چه كساني از بيماران مبتلا به پسوريازيس حمايت مي‌كنند؟

    امروزه در مورد بسياري از بيماريهاي مزمن، گروههاي حمايتي وجود دارند كه به مشكلات مختلف بيماران رسيدگي مي‌كنند. اين امر در مورد پسوريازيس نيز مصداق داشته و انجمن‌هاي مختلفي براي اين بيماران وجود دارد كه اغلب نيز توسط خود آنها گردانده شده و از كمك و مشاوره پزشكان نيز استفاده مي‌كنند. هرچند در مملكت ما اين كار براي پسوريازيس هنوز انجام نشده است اما بيمار مبتلا به پسوريازيس از طريق اينترنت مي‌تواند در هر كجاي دنيا از اطلاعات و حمايت‌هاي اين گروه‌ها استفاده كند. مهمترين اين گروه‌ها شايد فدراسيون جهاني انجمن‌هاي پسوريازيس (IFPA) باشد كه درواقع يك اجماع جهاني از انجمن‌هايي است كه براي حمايت از بيماران مبتلا به پسوريازيس تشكيل شده‌اند و سالانه در يكي از كشورهاي دنيا گردهمايي دارند. اين فدراسيون انجمن‌هايي فعال در بيش از 20 كشور در سراسر دنيا را سازماندهي مي‌كند.
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    يكي از اين انجمن‌هاست كه با هدف ارتقاي آگاهي و كمك به درمان و تحقيقات براي پسوريازيس تأسيس شده است و با بيش از 35 سال سابقه كمكهاي شاياني به بيماران مبتلا به پسوريازيس كرده است.

  2. #452
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    12 نيستاگموس (اختلال عصبی چشم )

    تعريف :

    حركات منظم و نوساني و مكرر چشم ها در يك يا چند منطقه بينايي كه بطور غير ارادي رخ مي دهد و بطور فيزيولوژيك و هم بطور پاتولوژيك مي تواند رخ دهد را نيستاگموس گويند. اين حركات بصورت رفت و برگشتي يا بصورت پاندولي بوده، همزمان با بروز آن بيمار عدم تعادل را مطرح و چرخش خود يا محيط را بيان مي كند. همچنانكه علامت خارجي يك بيماري عفوني تب مي باشد، ‌علامت خارجي يك سرگيجه واقعي نيستاگموس است. در واقع تنها علامت عینی مهم سرگيجه نيستاگموس است . سرگيجه اي همراه نیستاگموس نیست، يك سرگيجه واقعي نيست. به عبارت بهتر سرگیجه واقعی نيست‌ بلكه يك احساس سرگیجهاست. نيستاگموس هم بصورت فيزيولوژيك و هم بصورت پاتولوژيك ميتواند بروز كند.

    نيستاگموس را به چند طريق دسته بندي مينمايند :

    اول : بر اساس جهت نيستاگموس كه مي تواند عرضي، عمودي ، چرخشي يا پاندولي باشد. نيستاگموس هاي پاندولي از لحاظ سرعت و ارتفا‌ع يكسان هستند، لذا جزء كند و تند ندارند ولي نيستاگموس هاي ضربانی، كه بطور شايعتر ديده مي شوند، داراي دو حركت كند و تند هستند. پس علاوه بر تقسيم بندي فوق، نيستاگموس ها را ميتوان به دو نوع كلي پاندولي و ضربانی تقسيم نمود .

    دوم :‌ بر اساس عاملي كه باعث بروز نيستاگموس مي شود، كه بر اين اساس سه دسته نيستاگموس بوجود مي آيد .

    1- نيستاگموس فيزيولوژيك : ميتوان این نوع نیستاگموس را با تحريكات خاصي ايجاد نمود كه مثال آن در تست اپتوکینتیک است و مثال عملي آن فردي است كه در ترن نشسته است، حركات آرام چشم اشياء را دنبال كرده و سپس با يك حركت تند، چشم به وضعيت اوليه برمي گردد. در این تست واكنش فوق را در آزمايشگاه بوجود مي آوريم. يعني معادلِ تستِ اپتوكينتيك، فرد نشسته در ترن است .

    2- نيستاگموس پاتولوژيك: اكتسابي است و با واسطه تحريك بيماري سيستم تعادلي لابيرنتي ( محيطي ) يا سيستم تعادلي مركزي ( مرکزی)، بوجود مي آيند.

    علاوه بر نيستاگموس، حركات ديگري نيز در چشم وجود دارند كه عبارتند از :

    1- حركات ساكادي : حركاتي باسرعت تند كه باعث جابجايي سريع کره جشم مي شوند. مثال واضح آن موقعي است كه در يك اتاق تاريك، بطور نامنظم و مكرر و در جهات مختلف چراغي روشن شود. حركات سريع چشم در راستاي ديدن چراغ ( بعبارت ديگر آوردن تصوير نور بر روي جسم زرد شبكيه ) حركات ساكادي هستند كه با تاخيري كوتاه نسبت به محرك وارده، چشم را بطرف محرك، حركت ميدهند .

    2- حركات پرسوئيت : برخلاف مورد فوق، حركات پرسوئيتي حركاتي ظريف هستند كه در راستاي حفظ تصوير يك شيء متحرک بر روي شبكيه انجام مي شوند. مثال آن در موقعي است كه اتومبيلي در مسير ديد ما از چپ به راست در حال حركت است. چشم در تعقيب اين شيء ( و بالطبع جهت بهتر ديدن آن ) بايستي تصوير را بر روي جسم زرد شبكيه نگهدارد لذا حركاتي ظريف در راستاي حركت شيء مورد نظر رخ ميدهد كه به آنها پرسوئيت گويند. در واقع حرکات پرسوئیت در تعقیب اشیا در چشم ایجاد میشود.

    ارزش نيستاگموس چيست ؟

    سوال مهم اين است كه اين حركات چشمي چه سودي دارند؟ بطور ساده مي توان گفت كه با كمك مكانيسم هاي پيچيده اي كه در رابطه تنگاتنگ سيستم تعادلي و مغز و بينايي وجود دارد، انسان قادر است تصوير شيء را كه مي خواهد ببيند، بر روي جسم زرد شبكيه نگهدارد تا حداكثر بينايي حاصل شود و حركات شيء يا حركات بدن و سر تغييري در تصوير ايجاد نكند زيرا اگر حركتي در سر انسان رخ دهد و مكانيسم هاي جبراني نتوانند با ايجاد حركات اصلاحيِ چشم، تصوير را بر روي شبكيه نگهدارند، فرد ديد واضحي از شيء مورد نظر نخواهد داشت.

    براي ساده تر شدن مطلب مي توان مثالهاي زير را مطرح نمود:

    - اگر حركات پرسوئيتي چشم وجود نداشتند نمي توانستيم تصوير کاملاً واضحي از يك شيء در حال حركت بطور مداوم داشته باشيم .

    - اگر حركات نيستاگموسي وجود نداشتند درون قطار قادر نبوديم محيط بيرون را لحظه به لحظه تماشا كنيم و تصاوير مانند يك نوار فيلم مبهم و تار از معرض ديد ما رد مي شدند. در مثال حاضر، تصوير اشياء بيرون را با يك حركت آرام در خلاف جهت حركت قطار دنبال مي كنيم و پس از آنكه شيء از حوزه ديد ما خارج شد، با يك حركت ساكادي چشم به نقطه اوليه برگردانده مي شود .

    در انتهاي اين توضيحات كلي بايستي گفت كه نيستاگموس يك علامت است و يك تشخيص نيست. بررسي آن از لحاظ اتیولوژی و مطالعه خصوصيات آن باعث ميشود كه به تشخيص عاملي كه آنرا ايجاد ميكند برسيم و باز هم تاكيد مي كنيم كه :

    1- سرگيجه اي كه حقيقي باشد بايستي نيستاگموس داشته باشد.

    2- هر نيستاگموسي پاتولوژيك نيست .


    مکانیسم ایجاد نیستاگموس :

    فرد سالم براي اينكه بتواند تصوير اشياء را بر روي شبكيه نگهدارد يا بعبارت ديگر وضعیت چشمی ثابت داشته باشد، از چند مكانيسم بهره مي برد:

    1- رفلكس چشمی- تعادلی : در آن حركات ايجاد شده در سر توسط حركات جبراني چشم اصلاح مي شود تا تصوير با حركت سر از روي شبكيه دور نشود و لذا در طي حركت نيز تصاوير واضح مي مانند.


    2- مكانيسم دوم تمرکز چشمی مي باشد: كه بر دو پايه برقرار است، اولي توانايي سيستم بينايي براي درك جابجايي و انحراف تصوير بر روي شبكيه است كه با حركات چشمي ظريف، اين انحراف تصوير اصلاح مي شود و دومي مهار حركات تند چشمي است كه مي تواند باعث انحراف چشم از مسير ديد اشياء مورد نظر شود.

    3- مكانيسم سومي تداخلات نورونی نام دارد كه توانايي مغز در نگهداري چشم در وضعيت خارج مركزي است در مقابل كششي كه توسط ليگامانها و عضلات نگهدارنده کره چشم اعمال مي شود.

    اين سه مكانيسم را در كل مكانيسم هاي حفظ کننده چشم مي نامند و جالب اينكه اينها توانايي تغيير كاليبراسیون يا بعبارت ديگر توانايي تطابق هم دارند .

    براي درك بهترمكانيسم نيستاگموس ذكر نكاتي ضروري است ( يادآوري از مبحث فيزيولوژي ):

    1- مغز بطور مكرر پيامهايي از سيستم چشم و مفاصل و نيز از سيستم تعادلي گوش دريافت مي كند. بر اساس اين اطلاعات موقعيت چشم و انقباضات عضلات جوري تنظيم مي شود كه هم تعادل برقرار باشد و هم تصاويري كه ضروري است در شبكيه و بخصوص بر روي جسم زرد باقي بماند.

    2- حتي در وضعيت کاملاً ساكن نيز از سيستم تعادلي گوش پيامهايي بصورت پیام عصبی هاي عصبي به مركز ارسال مي شود كه مثلاً در مورد كانالهاي نيم دايره اي در هر ثانيه 90 پیام عصبي را مي توان درك و ثبت نمود. به اين پتانسيلها پتانسیلهای استراحت اطلاق ميشود.

    3- رابطه تنگاتنگي بين سيستم تعادلي گوش و چشم وجود دارد، بطوريكه هر كانال نيم دايره اي در رابطه با عضلات خارج چشم، داراي عضلات موافق و نيز مخالف است. مثلاً در مورد كانال عرضي راست، عضلات موافق عبارتند از: مستقیم داخلی راست و مستقیم جانبی چپ و عضلات مخالف آن برعكس موارد فوق است. اين رابطه تنگاتنگ با واسطه رشته هايي است كه بطور مستقيم از هسته هاي سیستم تعادلی گوش درساقه مغز به هسته حركتي چشم پیام میفرستند .

    4- هر گونه حركتي در سر باعث تحريك حداقل دو كانال نيم دايره اي يا گاهي هر سه كانال مي شود. اگر كانالي درجهت حركت باشد افزايش پیام عصبی رخ مي دهد و اگر در خلاف جهت حركت باشد كاهش پیام عصبی دارد. همزمان كانال مشابه از نظر عملکرد در طرف مقابل نيز، مهار و تحريك ميشود.

    مثلاً اگر سر بطرف راست بچرخد تحريك كانال نيم دايره اي عرضي راست باعث افزايش پیام عصبی شده، لذا عضلات موافق آن كانال نيز تحريك شده و درجهت حفظ تصوير شيء ثابت روي شبكيه حركتي در چشم ايجاد مي شود كه با واسطه انقباض عضلات موافق مي باشد. بالعكس در كانال عرضي طرف مقابل مهار ايجاد شده و عضلات مخالف مهار ميشوند. پس بطور خودكار با حركت سر ، يك حركت جبراني در چشمها در خلاف جهت حركت سر رخ مي دهد كه نتيجه آن حفظ تصوير شيء بر روي شبكيه است .

    پس از ذكر نكات مهم فوق الذكر، مولف جمع بندی یافته های مهم و کلیدی مقالات و مطالب کتابهای مرجع را برای درک مکانیسم نیستاگموس بصورت ذیل ارائه میدهد:

    "براي آسانتر شدن توضيح مكانيسم نيستاگموس فقط يك جفت كانال نيم دايره اي را از مجموع ارگانهاي تعادلي گوش داخلي مدنظر گرفته و واكنشهاي آنها را نسبت به حركت سر بررسي كنيم تا درك حركات نيستاگموسي راحت تر شود.

    يك شيء ثابت را در ميدان ديد خود نگاه كنيد . حال سرخود را بطرف راست و چپ حركت دهيد ، اگر همچنان شيء را نگاه مي كنيد، پس تاثير حركت سر چگونه جبران شده است ؟ جواب اين سوال رفلكس چشمی- وستیبولار است .

    با حركت سر بطرف راست، افزايش پیام عصبی از كانال نيم دايره اي عرضي راست و كاهش پیام عصبی در كانال چپ حادث مي شود. بدنبال آن تحريك عضلات موافق رخ داده‌ لذا چشمها بطرف چپ به آرامي با سرعتي مساوي سرعت چرخشي سر، مي چرخند و در نتیجه چشم روي تصوير ثابت مي ماند در حاليكه سر چرخيده است.

    مغز در وضعيت سكون بدن پیام عصبی هاي ثابتي از دو طرف كانالهاي نيم دايره اي دريافت مي كند كه براي كانال نيم دايره اي 90 پیام عصبی در ثانیه مي باشد. حال فرض کنیم یک لابیرنت ( مثلا لابیرنت چپ ) را تخریب کرده ایم، در اين وضعيت حركتي در سر رخ نداده است، اما تغيير پیام عصبی وجود دارد. زیرا در طرف تخریب شده ایمپالس نداریم. لذا به غلط احساس حركت در سیستم عصبی مرکزی و به بیان بهتر در رفلکس تعادلی- چشمی بروز كرده و واكنش ميدهند. با توجه به تخريب لابيرنت چپ ، از لابيرنت چپ پیام عصبیي به ساقه مغز ارسال نمي شود ، اما در طرف راست همان 90 پیام عصبی در ثانيه وجود دارد. لذا رفلكس هاي عصبي توضيح داده شده، عضلات موافق لابيرنت راست را تحريك كرده و حركتي آرام بطرف چپ رخ مي دهد . وقتي كه چشم به منتهي اليه چپ رسيد، با توجه به اينكه تفاوت پیام عصبی ها برطرف نشده، باز هم چشم تمايل به حركت بطرف چپ دارد ، اما تشکیلات مشبک در ساقه مغز با واسطه سلولهاي انفجاری ، انقباض قويي را در عضلات مخالف باعث شده و لذا چشم را به محل اوليه بسرعت برمي گرداند . حال آيا باز هم سكون چشم برقرار مي شود؟ با توجه به اينكه تفاوت پیام عصبی بين دو طرف سیستم تعادلی گوش برطرف نشده، لذا مجدداً حركت آرام چشم بطرف چپ رخ مي دهد و بدنبال آن حركت سريع برگشتي رخ مي دهد. اين تناوب حركت مثال ساده اي است از نيستاگموس !

    پس نيستاگموس دو حركت كند و تند دارد. اما ساكاد فقط يك حركت تند دارد و حرکت تند نیستاگموس یک حرکت ساکادی است. قابل توجه است كه اگر دو طرفه عملكرد مجاري نيم دايره اي از بين برود ناپايداري پیام های عصبی رخ نخواهد داد ، اما اگر لابيرنت يك طرف تخريب شود ، علاوه بر نيستاگموس، کج شدن سر نيز رخ خواهد داد كه بدليل تفاوت دریافت حسی مرکزی و واكنشهاي رفلكسي است. در واقع نقطه پایه سیستم تعادلی گوش بر اين استوار است كه هرگونه تغيير در پیام عصبی هاي ارسالي به قسمتهاي مرکزی ، علامت حركت سر يا بدن است و لازم است تغيير جبراني در چشم رخ دهد تا تصوير شيء بر روي جسم زرد ثابت بماند .

    اگر ضايعه التهابي در لابيرنت گوش رخ دهد چه اتفاقي رخ مي دهد ؟

    در اين حالت بعلت التهاب موجود در لابيرنت افزايش پیام عصبی ارسالي به مغز رخ داده كه بازهم بطور جبراني رفلکس تعادلی- چشمی تمايل دارد كه چشم را بطرف مخالف بچرخاند كه اساس ايجاد جزء كند نيستاگموس است. جزء تند نيستاگموس در واقع پیام عصبی هاي انفجاري است كه از منشاء ساقه مغز به عضلات چشمي فرستاده مي شود تا چشم را به وضعيت اوليه برگردانند. پس براحتي قابل درك است كه تا موقعي كه تفاوت پیام عصبی وجود دارد اين حركات تناوبي ادامه خواهد داشت. حال سوال اين است در بيماري كه مثلاً لابيرنتكتومي شده يا در مريضي كه بخاطر التهاب لابیرنت ، تحريك لابيرنت دارد آيا نيستاگموس دائمي مي ماند ؟ جواب خير است. پس از چند روز يا هفته ( بسته به جوان يا پير بودن فرد بيمار) مراكز عالي تر مغز براساس يافته هايي كه از ساير قسمتهاي تعادلي بدن از جمله مفاصل و عضلات و نيز خود چشم ها دريافت مي كنند. متوجه اشتباه بودن پیام عصبی هاي سیستم تعادلی گوش شده و در تلاش براي رهايي از حركات غير ضروري چشمي تطابق را ايجاد مي كنند كه بطور ساده مي توان گفت كه مغز نقطه تنظیم شده خود را بر اساس موقعيت جديد تغيير ميدهد. به زبان علمي تر با واكنش نورون هاي سري دوم كه در ساقه مغز هستند بعضي از نورونهاي تحريكي فعال و بعضي نورونهاي مهاري نيز فعال شده و لذا تعادل برقرار مي شود .

    در اين قسمت فصل قصد بر اين است كه علت چرخشي بودن بعضي نيستاگموس ها بيان شود. نيستاگموس عرضي در تحريك يا مهار كانال نيم دايره اي عرضي رخ ميدهد. تصور كنيد اگر كانال نيم دايره اي خلفي تحريك شود يا دو كانال تحريك شود چه اتفاقي رخ مي دهد . در اين حالتها چون عضلات مایل فوقانی و يا مایل تحتانی چشمي تحريك ميشوند لذا حركت خالص عرضي يا عمودي رخ نمي دهد ، بلكه حركتي چرخشي رخ مي دهد."

    در مورد كانال خلفي راست عضلات موافق عبارتند از: مایل فوقانی راست و مستقیم تحتانی چپ.

    حركت تند نيستاگموس :

    گروهي از نورونها وجود دارند كه در تشکیلات مشبک در محل خط وسط پل مغزی و نيز مغز میانی قرار دارند و قبل از شروع فاز حركتي تند چشم ( ساكاد يا جزء تند نيستاگموس ) شروع به فعاليت مي كنند و با فركانس بالا متناسب با حركت چشمي شروع به ارسال پیام عصبی مي كنند. به اين سلولها سلولهاي انفجاری گفته مي شود كه تحريك فعاليت را در هسته چهارم ايجاد مي كنند . گروهي از اين سلولها مهاري بوده و هسته عصب چهارم طرف مقابل را مهار مي كنند. قبل از شروع فاز تند نيستاگموس يك سري نورونهاي ديگر وجود دارند كه به آنها نورونهاي مهار گويند و محل آنها در تشکیلات مشبک و قسمت میانی آن است. این نورونها فعاليتهاي زمينه اي را درتمامي جهات قطع مي كنند. بلافاصله پس از فعاليت اين نورونها ، نورونهاي انفجاری شروع به فعاليت مي كنند. عملكرد سلولهاي عصبي فوق الذكر باعث ايجاد فاز تند نيستاگموس ميشود .

    خصوصيات نيستاگموس :

    نيستاگموس را بطور قراردادي براساس جهت فاز تند آن نام مي برند. مثلاً در مثال مريض لابيرنتكتومي طرف چپ، حركت آرام بطرف چپ و حركت تند نيستاگموس بطرف راست است، لذا جهت نيستاگموس در اين بيمار بطرف راست اعلام مي شود .

    نيستاگموس ها اگر در دقيقه كمتر از 40 بار « زنش » داشته باشند نيستاگموس آرام ناميده مي شوند اما اگر بيش از 100 بار ضربان داشته باشند به آن نيستاگموس تند اطلاق مي شود .

    از لحاظ دامنه، نيستاگموس ها را به دو دسته ظریف و خشن تقسيم مي كنند. در نوع اول ارتفاع نيستاگموس كمتر از 1 ميلي متر و درنوع دوم ارتفاع بالاي 3 ميلي متر است ( در الكترونيستاگموگرافي ) .

    بيشترضايعات محيطي( لابيرنت يا عصب هشتم مغزي ) نيستاگموس عرضي، چرخشي ميدهند كه درآنها، فاز آرام بطرف محل آسيب است. نيستاگموسي كه منشاء مرکزی داشته باشند خالص چرخشی، خالص عمودی و يا خالص عرضی است و يا حتي ميتواند نماي يك نيستاگموس محيطي را تقليد كند. با توجه به اينكه پرسوئیت نرم نيز معمولاً درگير است، لذا سرعت فاز آرام انحراف در نيستاگموس مرکزی با تطابق كم نميشود .

    علائم افتراق دهنده نيستاگموس مرکزی از محيطي :

    1- نيستاگموس مرکزی خستگي پذيري ندارد ، يعني با تحريك مكرر وارد كردن، كاهشي در سرعت و بروز آن رخ نمي دهد، اما نيستاگموس محيطي درتحريك مكرر دچار خستگي شده و لذا سرعت آن كم شده و درتحريك بيشتر ممكن است ازبين برود .

    2- نيستاگموسي كه خالص عمودی باشد اغلب موارد (‌ولي نه لزوماً ) منشاء مرکزی دارد. نيز نيستاگموسي كه خالص چرخشی باشد، اغلب مرکزی است.

    3- نيستاگموسي كه پس از تحريك بلافاصله شروع شود و هيچگونه تاخيري نداشته باشد، يك نيستاگموس مرکزی است ولي نيستاگموس محیطی همراه تاخير كوتاهي از زمان تحريك تا بروز هستند . مثلاً وقتي بيمار را به وضعيتي كه در آن دچار نيستاگموس مي شود ببريم ، پس از يك تاخير چند ثانيه اي نيستاگموس بروز مي كند .

    4- از نكات مهم جهت افتراق نيستاگموس محيطي از مرکزی تست مهار تمرکزی است. در اين حالت، اگر در بيماري كه دچار نيستاگموس است تطابق روي يك نقطه نزديك انجام شود، کاهش سرعت نيستاگموس يا قطع کامل آن علامت محیطی بودن نيستاگموس است . ولي اگر تغييري در سرعت آن ايجاد نشود علامت اين است كه نيستاگموس مرکزی است. پس مثبت بودن مهار تطابقی علامت يك نيستاگموس محيطي است . مشكلات مرکزی مهار تطابقی ندارند.

    5- در نيستاگموس محيطي علائم همراه مثل تهوع و استفراغ شديدتر است. يك نيستاگموس مرکزی مي تواند بدون هيچ علامت همراهي وجود داشته باشد، ولي اينحالت در علل محیطی مصداق ندارد.

    6- نيستاگموسي كه باعث كاهش حدت بينايي شود نيستاگموس محیطی است ولي در نيستاگموس مرکزی اختلال ديد نداريم .

    7- اگر بيماري علايم اختلالات عصبي به همراه نيستاگموس داشته باشد، مكانيسم مرکزی عامل آن است، اما اگر بيماري علايم گوشي و بخصوص وزوز گوش داشته باشد دال بر نيستاگموس محيطي است .

    8- نیستاگموس وضعیتی، معمولا اما نه همیشه دلالت بر ضایعه محیطی دارد.

    نيستاگموسي كه خالص چرخشی باشد معمولاً‌مطرح كننده درگيري داخلی ساقه مغز در محل هسته سیستم تعادلی و احتمال سيرنگوميلي را مطرح مي كند . نيستاگموسي كه ضربان بطرف پايين دارد (‌عمودي)، معمولاً مطرح كننده درگيري در محل اتصال سر و گردن است كه مثال آن نقص آرنولد- كياري يا ضايعات دژنراتيو در مخچه است . نيستاگموس ضربان بطرف بالا، درضايعاتي كه درمحل اتصال مدولا به پل مغزی يا پل مغزی به مزانسفال و يا در ضايعاتي كه در بطن چهارم هستند ديده ميشود . نيستاگموسي كه بطور دوره ای تغيير حركت دارد مثلاً حركات تند عرضی كه هر دو دقيقه تغيير مسير مي دهد فرمي از نيستاگموس سیستم تعادلی مركزي است و معمولاً بدليل ضايعات موجود در ندولوس مخچه رخ مي دهد. اين نوع نيستاگموس قابل درمان با باکلوفن است . اگر آسيبي در نیمکره های مخ رخ دهد باعث نيستاگموس مي شود كه در موقعيت اوليه عرضي است و فاز آرام آن با سرعت ثابت بطرف نیمکره سالم است و اين فاز آرام با تطابق كاهش سرعت پيدا نمي كند. نيستاگموس مادرزادی معمولاً بطورعمده عرضي است و با تلاش براي تطابق شدت آن بالا مي رود ولي با همگرائی يا بستن چشم بطور فعال كاهش مي يابد . نيستاگموس پاندولی داراي فاز آرامي است كه نوسان سينوسي داشته و انحراف به يك طرف ندارد، نيستاگموس پاندولی درموارد مادرزادی هم ديده مي شود . اما نيستاگموس پاندولي اكتسابي تظاهر اولتيپل اسكلروز ، مسموميت با تولوئن يا يك آسيب ساقه مغز در نتيجه سکته است كه همراه هيپرتروفي زیتون تحتانی است .

    - نيستاگموس ارّه ای كه در آن يك چشم بطرف بالا و ديگري بطرف پايين حركت دارد در ضايعات مغز میانی رخ ميدهد . ضايعات پاراسلا مثل تومور هيپوفيز نيز اين نوع نیستاگموس را ميدهند . لازم به ذكر است كه نيستاگموس پاتولوژيك با اختلال ديد همراه است زيرا تصوير از روي شبکیه دور مي شود ولي در نيستاگموس مادرزادی حدت بينايي ممكن است طبیعی باشد . ثابت شده كه نيستاگموس عرضي درضايعات يك طرفه مخ رخ ميدهد، بخصوص وقتي كه ضايعه بزرگ و خلفي باشد و همچنانكه ذكرش رفت جهت جزء تند آن بطرف همي اسفر ناسالم است. وقتي براي اين بيماران بررسي پرسوئيت انجام ميدهيم غير قرينگي پرسوئيت عرضي را نشان مي دهند و اختلال اپتوكينتيك نيز دارند كه درطرف ضايعه اختلال اپتوکینتیک بوضوح مشهود است .

    - نيستاگموس يك متغير ثابت در نابینائی است و در بيماريهايي كه راههاي بینائی را درگير مي سازد نيز ديده مي شود و حداقل دو مكانيسم باعث بروز آن مي شود .

    1- اختلال مكانيسم فيكاسيون بينايي

    2- اختلال مكانيسم كاليبره كردن كه توسط سيستم بينايي ايجاد مي شود و بديهي است بيماريهاي شبكيه مثل کوری مادرزادیLeber's باعث بروز نيستاگموس تند ميشود كه اجزايي در چند راستا مي تواند داشته باشد و جهت آن هر چند ثانيه تا چند دقيقه عوض مي شود . بيماري عصب اپتيك نيز بطور شايع باعث نيستاگموس پاندولار ميشود .


    منبع : entiran.com

  3. #453
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض واریس

    واريس بيماري است كه در طي آن ديواره وريدها دچار تورم و برآمدگي پياز مانند مي‌شوند. اين مشكل به طور عمده در ديواره وريدهاي قسمت تحتاني ساق پا ديده مي‌شود. هر وريد يا سياه‌رگ داراي دريچه‌هاي كنترل كننده جريان خون است. واريس هنگامي ‌رخ مي‌دهد كه اين دريچه‌ها دچار نارسايي شده باشند و به فعاليت طبيعي خود ادامه ندهند. يكي از علل به وجود آورنده اين حالت، فشارهاي درون لوله گوارشي مثلا به دليل ابتلا به يبوست است. بعضي از سياه‌رگ‌هاي واريسي به طور عميقي درون ساق پا قرار داشته و قابل مشاهده نيستند.
    واريس مي‌تواند منجر به كاهش تامين مواد مغذي براي پوست و ماهيچه شود و در نتيجه قانقاريا و زخم ايجاد كند.
    علامت اصلي اين بيماري درد و تورم خفيف در قوزك پا و بد منظره شدن ناحيه مبتلا به واريس است. برخي مواقع نيز هيچ علامتي مشاهده نمي‌شود.
    روش‌هاي درماني شامل پوشيدن جوراب‌هاي محكم مخصوص واريس و نشستن در حالتي است كه پاها در سطحي بالاتر از قلب قرار داشته باشند (به طور مثال قرار دادن پاها بر روي يك صندلي در حالت نشستن و يا دراز كشيدن بر روي زمين). در اغلب موارد براي برطرف كردن مشكل واريس، عمل جراحي مورد نياز است.
    چه غذاهايي مفيد هستند؟
    برطرف كردن يبوست گام نخست در بهبود اين بيماري است. يبوست فشار وارد بر سياه‌رگ‌هاي ساق پا را افزايش مي‌دهد و منجر به تشكيل واريس مي‌شود. رژيم غذايي غني از فيبر سبب كاهش يبوست و پيش‌گيري از بروز واريس مي‌شود.
    ـ براي حجيم كردن مدفوع و پيش‌گيري از يبوست مصرف غلات صبحانه سبوس دار، نان سبوس‌دار، ‌پاستا و برنج توصيه مي‌شود. غلات غني از فيبر نامحلول، مدفوع را حجيم كرده و آب را در خود نگه مي‌دارند. مدفوع حاصل شده نرم‌تر و بزرگ‌تر بوده و آسان‌تر از دستگاه گوارش عبور مي‌كند. بدين ترتيب فشار كمتري به وريدهاي پا وارد مي‌شود. اين نكته حائز اهميت است كه افزايش دريافت فيبر در رژيم غذايي بايد همراه با افزايش دريافت آب، حداقل به ميزان 6 ليوان در روز باشد.
    ـ سبزيجات داراي برگ سبز و انواع كلم به وسيله تامين فيبر نامحلول به ويژه در طول دوران بارداري اهميت دارد. چرا كه در اين زمان، سطوح بالاي هورمون پروژسترون سبب آهسته كردن انقباضات روده بزرگ مي‌شود و احتمال بروز يبوست را افزايش مي‌دهد.
    ـ مركبات به ويژه پرتقال و گريپ فروت همچنين شاتوت، توت فرنگي، فلفل دلمه و انواع سبزيجات داراي برگ سبز تامين كننده ويتامين C هستند. اين ويتامين براي حفظ استحكام كلاژن ضروري است. كلاژن ماده‌اي است كه به حفاظت از ديواره رگ‌ها كمك مي‌كند. فقدان ويتامين C در رژيم غذايي منجر به پارگي وريدهاي كوچك و بدتر شدن واريس وريدها مي‌شود.
    ـ مصرف عصاره شاتوت در افراد دچار واريس سبب كاهش نشت ديواره نازك رگ‌هاي خوني مي‌شود. اين عصاره داراي آنتي اكسيدان‌هايي به نام آنتوسيانيدين است. آنتوسيانيدين‌ها به بهبود بافت پيوندي آسيب ديده ديواره وريدهاي متورم كمك مي‌كند. مصرف ميوه شاتوت نيز اثر مشابهي در رفع اين مشكل دارد.
    ـ مغزها، دانه‌ها و ماهي‌هاي روغني حاوي اسيدهاي چرب ضروري هستند. مصرف مقداري از اين غذاها به طور روزانه براي كمك به استحكام ديواره وريدها ضروري است.
    از چه غذاهايي بايد پرهيز كرد؟
    ـ كره، مارگارين، روغن‌ها، كيك، شيريني، شكلات، پاي و بيسكويت سرشار از چربي بوده و تامين كننده مقدار زيادي انرژي هستند كه احتمال افزايش وزن و واريس وريدي را افزايش مي‌دهند.
    ـ هر غذايي كه به طور تجربي سبب بروز يبوست مي‌شود بايد به ميزان كمتر و يا به طور تركيبي همراه با غذاهاي ملين مصرف شود (اصلي‌ترين مواد غذايي ملين شامل آلو، انجير و زرشك است).
    چند نكته:
    ـ كاهش وزن اضافي براي افرادي كه اضافه وزن دارند ضروري است. فشار وارد به رگ‌ها در نتيجه حمل چربي اضافي بدن با افزايش خطر واريس مرتبط است.
    ـ ورزش منظم به سوزاندن انرژي اضافي و همچنين درمان واريس كمك مي‌كند

  4. #454
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض سرطان

    ماني تصور مي‌شد كه رژيم‌هاي غذايي نقشي در مرگ‌هاي ناشي از سرطان ندارند. امروزه محققان ثابت كرده‌اند كه رژيم غذايي روزانه افراد نقش مهمي‌‌ در پيشگيري، بروز و درمان انواع سرطان‌ها ايفا مي‌كند. با پذيرش اين حقيقت كه انسان هر روزه ملزم به مصرف غذا مي‌باشد و به دليل تعداد و تنوع سرطان‌هايي كه بطور بالقوه با رژيم غذايي در ارتباط هستند، مي‌توان گفت كه در حدود يك سوم سرطانهايي كه در نهايت منجر به مرگ مي‌شوند با آنچه كه مي‌خوريم در ارتباط هستند. تاثير تحولاتي كه امروزه در نوع زندگي و عادات غذايي مردم صورت گرفته است را نمي‌توان در ايجاد چنين بيماري‌هايي ناديده گرفت.
    بدون شك استعداد ابتلا به سرطان در افراد مختلف به دليل تفاوت‌هاي زمينه‌اي و ذاتي با يكديگر متفاوت است و علاوه بر ويژگي‌هاي وراثتي، ‌عوامل بيروني نيز در ايجاد سرطان‌ها تاثير بسزايي دارند. با وجود شيوع روزافزون سرطان در سراسر دنيا هر روزه خبرهاي اميدوار كننده‌اي درباره اين بيماري‌ها مي‌شنويم. اگر نمي‌توانيم در عوامل محيطي خود تغييري ايجاد كرده و يا اگر نمي‌توانيم بر محيط زيست و عوامل تهديدكننده موجود در آن غلبه كنيم، اما مي‌توانيم با اصلاح و متعادل ساختن الگوهاي غذايي خود در طول زندگي احتمال ابتلا به سرطان را در خود به ميزان قابل ملاحظه‌اي كاهش دهيم.
    مطالعه جمعيت‌هايي كه از يك منطقه به منطقه ديگر مهاجرت مي‌كنند و در نتيجه مهاجرت، فرهنگ غذايي خود را نيز تغيير مي‌دهند، ‌نشان داده است كه اين مردم در اثر تغيير الگوي غذايي و پذيرش الگوي جديد، در معرض ابتلا به سرطان‌هاي شايع در منطقه قرار مي‌گيرند.
    بين تغذيه و رژيم غذايي با سرطان ارتباطي پيچيده وجود دارد. غذايي كه مي‌خوريم به طور بالقوه مي‌تواند حاوي مواد سرطان‌زا و پيش‌ساز سرطان و يا بالعكس داراي مواد ضدسرطاني باشد.
    ماهيت سرطان و ارتباط آن با رژيم غذايي در مناطق مختلف متفاوت است. از اين رو نمي‌توان دستورالعمل‌هاي يكسان را براي تمام مردم پيشنهاد كرد. به طور مثال در كشورهاي صنعتي شمال آمريكا و اروپا مشكل بيش‌بود تغذيه‌اي (over nutrition) در بروز سرطان‌ها مطرح مي‌باشد و بنظر مي‌رسد كه رژيم‌هاي پرچربي و پركالري رايج در اين كشورها با شيوع روزافزون انواع مختلف سرطانها در ارتباط باشد. در مقابل، ماهيت مشكل در كشورهاي در حال توسعه اساساً متفاوت است. آنچه كه در اين كشورها مساله‌ساز مي‌باشد كمبودهاي تغذيه‌اي (Under Nutrition) و محدوديت تنوع در الگوي غذايي است. در چنين الگويي ميزان ويتامين‌ها و مواد مغذي كه براي سلامت افراد ضروري هستند ناكافي است. علاوه بر آن مشكلات مربوط به انبار و نگهداري غذا نيز كيفيت غذاي مصرفي اين مردم را به ميزان قابل توجهي كاهش مي‌دهد.
    تفاوت در ماهيت رابطه سرطان و رژيم غذايي بين ملل مختلف ايجاب مي‌كند كه دستورالعمل‌هاي اجرايي براي هر ملتي با توجه به خصوصيات آن جمعيت پيشنهاد شود. در ادامه خلاصه‌اي از دستورالعمل‌هاي توصيه شده توسط سازمان‌هاي حمايتي، ‌محققان، آژانس‌هاي دولتي و ارگان‌هاي بهداشتي كه قابل استفاده براي عموم مردم مي‌باشد، آورده شده است.
    1 ـ رژيمي‌متنوع داشته باشيد. به خاطر داشته باشيد كه مواد مغذي مورد نياز شما تنها از يك يا دو منبع تامين نشود. در رژيم روزانه خود از تمام گروه‌هاي غذايي: ميوه‌ها، سبزيها، غلات، گوشت، محصولات لبني و… استفاده كنيد.
    2 ـ وزن خون را همواره در حد متعادل نگه‌داريد. چاقي عامل اصلي بوجود آورنده بسياري از بيماري‌ها از قبيل بيماري‌هاي قلبي، ‌عروقي، فشارخون، ديابت و زمينه‌ساز بعضي از سرطان‌ها است.
    3 ـ مصرف چربي زياد، ‌غذاهاي حاوي چربي اشباع شده و كلسترول را محدود كنيد. رژيمي‌كه چربي آن بالاست مي‌تواند خطر ابتلا به سرطان‌هاي پستان، ‌پروستات، كولون و ركتوم را افزايش دهد.
    4 ـ ميزان غذاهاي نشاسته‌اي و فيبري را در رژيم خود افزايش دهيد. به آساني مي‌توان مقدار نشاسته و فيبر رژيم را با خوردن ميوه‌ها، ‌سبزي‌ها، سيب‌زميني، دانه‌ها، نان‌ها و غلات كامل افزايش داد. يك رژيم پرفيبر احتمال ابتلا به سرطان كولون و ركتوم را كاهش مي‌دهد.
    5 ـ مصرف شيريني را محدود كنيد. الگوهاي غذايي حاوي شيريني و غذاهاي شيرين، اغلب پرچرب، با كالري زياد و تهي از مواد مغذي و معدني مي‌باشند كه چنين رژيمي‌زمينه‌ساز بروز بعضي از سرطان‌ها است.
    6 ـ نمك رژيم غذايي خود را تا حد ممكن كاهش دهيد.
    7 ـ مصرف نوشابه‌هاي الكلي را قطع كنيد. مصرف الكل مي‌تواند منجر به سرطان دهان، حلق، مري و كبد شود. ميزان ابتلا به سرطان در الكلي‌هايي كه سيگار مي‌كشند چندين برابر است.
    چه غذاهايي را انتخاب كنيم؟
    با انتخاب و گنجاندن غذاهاي زير در الگوي غذايي روزانه خود مي‌توانيد احتمال ابتلا به سرطان را كاهش دهيد.
    ـ فيبر غذايي: فيبر قسمتي از ساختمان سلول گياهي است كه دستگاه گوارش انسان قادر به هضم آن نمي‌باشد. فيبر به حركت غذا در لوله گوارش و دفع ضايعات آن از بدن و در نتيجه حفظ سلامت دستگاه گوارش كمك مي‌كند. داشتن رژيمي‌كه ميزان فيبر آن بالا و چربي آن پايين باشد، احتمال ابتلا به سرطان كولون و ركتوم را مي‌كاهد. ميزان مصرف فيبر در جوامع امريكايي 11 گرم در روز مي‌باشد كه به توصيه انستيتو بين‌المللي سرطان NCI اين ميزان بايد به 30 ـ 20 گرم در روز افزايش يابد. NCI مصرف بيش از 35 گرم فيبر در روز را توصيه نمي‌كند زيرا مصرف بيش از اين ميزان مي‌تواند اثرات نامطلوبي به وجود آورد.
    براي يافتن فيبر مورد نياز، به جاي مكمل‌هاي فيبري مصنوعي، از منابع غذايي غني از فيبر استفاده كنيد. به اين منظور انواع نان ها، ماكاروني‌ها و غلات تصفيه نشده را در رژيم خود بگنجانيد. سعي كنيد مصرف محصولاتي كه از آردهاي تصفيه شده ساخته مي‌شوند را كم كنيد.
    سيب درختي، هلو، گلابي و حتي سيب‌زميني را با پوست و محصولاتي كه از آردهاي تصفيه شده ساخته مي‌شوند را كم مصرف كنيد. لوبيا و نخود پخته منابع بسيار خوبي از فيبر هستند. غذاهاي پرفيبر معمولا چربي پاييني دارند.
    ـ در رژيم غذايي روزانه خود تا حد امكان از گوشت‌هاي كم چرب استفاده كنيد. قبل از اين كه گوشت را بپزيد تمام چربي‌هاي قابل رويت آن را جدا كنيد و دور بريزيد و اگر چربي باقي ماند، قبل از خوردن آن را جدا كنيد. مصرف ماهي را افزايش دهيد. گوشت سفيد را به جاي گوشت قرمز استفاده كرده و قبل از پخت، پوست و چربي آن را جدا كنيد.
    ـ ميوه‌ها و سبزي‌ها را جايگزين تنقلات سرخ‌شده و پرچرب كنيد.
    ـ به جاي مواد لبني پرچرب (شير كامل، ‌خامه، سرشير و…) از محصولات لبني كم‌چربي استفاده كنيد. اين گروه از مواد غذايي منابع خوبي از پروتئين، ويتامين‌ها و مينرال‌ها (مواد معدني) به ويژه كلسيم هستند كه براي حفظ سلامت فرد مفيد مي‌باشند.
    ـ مصرف غذاهاي حاوي ويتامينA ، بتاكاروتن و ويتامينC احتمال ابتلا به سرطان‌ها را كاهش مي‌دهند. ميوه‌ها و سبزي‌هاي زيادي وجود دارند كه داراي مواد فوق مي‌باشند. سعي كنيد در رژيم غذايي روزانه خود از سبزي‌هاي برگي شكل سبز تيره، ‌زرد و نارنجي و ميوه‌ها بويژه مركبات استفاده كنيد.
    ـ سبزي‌هاي خانواده كلم اغلب كاهش دهنده احتمال ابتلا به انواع سرطان‌ها هستند. اين سبزي‌ها منابع خوبي از فيبر، ويتامين‌ها و مينرال‌ها مي‌باشند. از اين خانواده مي‌توان به كلم چيني، كلم بروكلي، كلم بروكسل، كلم پيچ، گل‌كلم و كلم‌قمري اشاره كرد.
    تغيير عادات غذايي
    ـ لزومي‌ ندارد كه شما براي حفاظت خود در مقابل حمله سرطان، غذاهايي را كه دوست داريد كنار بگذاريد. به جاي آن سعي كنيد در اغلب موارد غذاهايي را انتخاب كنيد كه احتمال ابتلا به سرطان را كاهش مي‌دهند و مصرف غذاهايي را كه احتمال بروز سرطان را افزايش مي‌دهند محدود كنيد.
    ـ سعي نكنيد كه عادات غذايي خود را يك شبه تغيير دهيد. ميوه‌ها و سبزي‌ها را به تدريج و در طول يك دوره چند هفته‌اي به رژيم خود اضافه كنيد.
    ـ سعي كنيد هر بار كه به خريد مي‌رويد يكي از مواد غذايي پرچرب را با مشابه كم‌چرب آن جايگزين كنيد.
    ـ به جاي مواد غذايي كه از آردهاي تصفيه شده و غلات فرآينده شده درست شده‌اند مانند نانهاي سفيد، از محصولاتي با آرد كامل و غلات كامل استفاده كنيد.
    ـ از روش‌هايي براي پخت غذا استفاده كنيد كه نيازي به افزودن روغن نداشته باشد. مانند تنوري كردن، بخارپز كردن و آب‌پزكردن.
    ـ در روش‌هايي مانند كباب‌كردن و بريان‌كردن از تماس غذا با دود جلوگيري كنيد. تماس غذا با دود مي‌تواند منجر به توليد مواد سرطان‌زا در غذا شود.
    ـ سعي كنيد غذا را قبل از كباب يا بريان كردن در فويل بپيچيد و آن را از منبع حرارتي دور نگهداريد تا مدت زمان پخت طولاني‌تر شود.
    ـ سعي كنيد با توجه به برچسب غذاها و ميزان چربي، كالري و فيبر در آنها، براي هر روز خود يك برنامه غذايي تنظيم كنيد
    منبع :سایت کاشف

  5. #455
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض بیماری قلبی

    بيماري كرونر قلبي به صورت مشكلاتي از قبيل دردهاي آنژيني و انفاركتوس (حمله قلبي) بروز مي‌كند. آنچه كه سبب بروز بيماري قلبي مي‌شود، تشكيل تدريجي رسوب‌هاي چربي يا پلاك‌ها در لايه داخلي ديواره سرخرگ‌ها مي‌باشد. اين رسوب‌ها سبب محدودكردن عبور خون مي‌شوند كه اين پديده را تصلب شرايين يا سخت شدن رگ‌ها (آترواسكلروز) مي‌نامند.
    در اين بيماري هيچ علامت واضحي وجود ندارد‌‌، اما اين تا هنگامي‌ است كه آسيب به سرخرگ‌ها آنقدر جدي شود كه جريان خون به قلب محدود شده و سبب بروز درد شود. مسدود شدن كامل يك سرخرگ خون‌رسان به قلب، منجر به حمله قلبي ناگهاني و كشنده مي‌شود. روش‌هاي متداول جهت پيشگيري از تصلب شرايين شامل كاهش فشارخون، دريافت رژيم غذايي كم‌چربي، كاهش وزن اضافي و ترك سيگار مي‌باشد. به برخي افراد نيز جهت كاهش كلسترول خون، دارو داده مي‌شود.
    تحقيقات نشان مي‌دهند كه ارتباط مستقيمي‌‌ ميان رژيم غذايي و بيماري قلبي وجود دارد و با دريافت يك رژيم غذايي سالم مي‌توان سلامتي قلب و دستگاه گردش خون را حفظ كرد.
    چه غذاهايي براي قلب مفيد هستند؟
    كلم برگ، كلم قرمز، گل كلم، كلم بروكسل، بروكلي، ‌شلغم، چغندر، اسفناج، مارچوبه، لوبيا سبز، نخود سبز، لوبيا قرمز، لوبيا چشم بلبلي، نخود خشك و عصاره مخمر داراي ويتامين‌هاي گروه ب خصوصا اسيدفوليك هستند. تحقيقات متعددي نشان داده‌اند كه اسيد فوليكي كه بطور طبيعي در مواد غذايي يافت مي‌شود، مي‌تواند سبب كاهش ماده‌اي در خون به نام هموسيستئين شود و به اين ترتيب از ابتلا به تصلب شرايين پيشگيري كند. دانشمندان بر اين باور هستند كه اين ماده مستقيما به ديواره رگ‌ها آسيب مي‌رساند و سبب تشكيل رسوب‌هاي چربي مي‌شود. تخمين زده شده است كه افزايش دريافت روزانه اسيد فوليك به ميزان 100 ميكروگرم، سبب كاهش مرگ‌هاي مرتبط با بيماري كرونر قلبي به ميزان 7 درصد در مردان و 5 درصد در زنان مي‌شود.
    در جوامعي كه مصرف كننده مقادير فراواني از ماهي‌هاي روغني هستند، مشاهده شده است كه شيوع بيماري‌هاي كرونر قلبي كمتر از جوامعي است كه مقدار خيلي كمي‌ ماهي مصرف مي‌كنند. ماهي‌هاي روغني از قبيل ماهي آزاد و ساير ماهي‌ها از قبيل قباد، حلوا، شير، كيلكا، و اوزون‌برون داراي اسيدهاي چرب مفيد مي‌باشند. دانشمندان معتقد هستند كه اين مواد باعث كاهش خطر انعقاد خون و همچنين ممانعت از افزايش چربي‌هاي مضر خون مي‌شوند.
    مصرف ماهي حداقل 3 بار در هفته، براي افرادي كه داراي سابقه بيماري قلبي و همچنين افرادي كه مايل به پيشگيري از ابتلا به اين بيماري هستند توصيه مي‌شود.
    جو دوسر، حبوبات، سيب و گلابي غني از فيبر محلول هستند كه به كاهش سطوح كلسترول خون كمك مي‌كنند. ‌سير نيز اثر مشابهي دارد. افزايش كلسترول خون، به خصوص Ldl (كلسترول بد)، يكي از عوامل خطر عمده در بروز تصلب شرايين است. مصرف منظم چنين غذاهايي به كاهش Ldl كمك مي‌كند.
    روغن زيتون، ‌روغن كانولا، مغزها و دانه‌ها حاوي نوعي از اسيدهاي چرب به نام Mufa هستند كه به كاهش سطوح Ldl كمك مي‌كنند.
    ميوه‌ها و سبزي‌ها حاوي ويتامين‌هاي آنتي اكسيدان (ضد سرطان)، مواد معدني و مواد مغذي مفيدي هستند كه سبب متوقف‌كردن آسيب ناشي از عمل مواد سرطان‌زا به ديواره سرخرگ‌ها مي‌شوند.
    مصرف حداقل روزانه 3 واحد از اين غذاها توصيه مي‌شود. سه چهارم ليوان آب ميوه يا سبزي‌ها به عنوان يك واحد محسوب مي‌شود كه معادل يك عدد ميوه متوسط يا يك ليوان سبزي خرد شده خام يا نصف ليوان پخته است.
    از چه غذاهايي بايد پرهيز كنيم؟
    گوشت و فرآورده‌هاي آن، لبنيات پرچربي و كره، ‌غني از نوعي چربي هستند كه باعث افزايش سطوح Ldl در خون مي‌شوند. مصرف اين غذاها را بايد به حداقل رساند.
    همچنين مصرف كيك و بيسكويت به علت نوع چربي بكار رفته در آن‌ها سبب افزايش سطوحldl مي‌شود.
    انواع غذاها و سوپ‌هاي آماده مصرف و يا كنسرو شده، ‌غذاهاي بيرون از منزل، سوسيس و كالباس و گوشت‌هاي نمك سود شده و بطور كلي گوشت و فرآورده‌هاي آن و همچنين تنقلات شور، سرشار از نمك (سديم كلرايد) هستند. دريافت زياد سديم با فشارخون بالا ارتباط دارد كه از عوامل خطر جدي در بروز بيماري قلبي مي‌باشد. كاهش مصرف اين نوع غذاها و نمك طعام سر سفره به كاهش فشارخون كمك مي‌كند.
    چند نكته:
    به سيگاري‌ها توصيه مي‌شود كه به ترك سيگار مبادرت ورزند زيرا نيكوتين سبب افزايش ضربان قلب، افزايش فشارخون و افزايش نياز بافت قلب به اكسيژن مي‌شود. با مصرف سيگار توانايي خون در حمل اكسيژن كاهش مي‌يابد. عوامل سرطان‌زاي دود سيگار به ديواره سرخرگ‌ها آسيب مي‌رسانند. استراحت و شل‌كردن عضلات، ‌جهت كاهش ميزان استرس لازم است. استرس از طريق افزايش هورمون‌هاي استرس (از جمله آدرنالين) سبب توليد و افزايش كلسترول مي‌شو

  6. #456
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض سرماخوردگی یا انفولانزا

    سلامتي مجاري تنفسي وابسته به دريافت هواي فاقد ميكروب و آلودگي است. بيش از 200 نوع ويروس شناخته شده است كه به دستگاه تنفسي فوقاني اثر گذاشته و باعث سرماخوردگي مي‌شوند. در اغلب موارد سرماخوردگي‌ها خفيف بوده و به طور معمول براي حدود يك هفته باقي مي‌مانند. آنفلوانزا نامي‌است كه به عفونت ويروسي بسيار شديد نسبت داده مي‌شود و اين عفونت نيز بر دستگاه تنفسي فوقاني تاثير مي‌گذارند. نام آنفلوانزا از اين باور قديمي ‌منشاء مي‌گيرد كه اين بيماري را ناشي از تاثيرات ماوراالطبيعه مي‌دانسته‌اند.
    علايم سرماخوردگي به طور معمول دو تا سه روز پس از ورود ويروس به بدن ظاهر مي‌شود. شايع‌ترين علايم شامل: ‌گلودرد، گرفتگي و يا ريزش آب بيني، سرفه، عطسه و درد قسمت‌هاي دست و پاست. خستگي، ريزش آب از چشم‌ها و مشكلات خوابيدن نيز ممكن است رخ دهند. در صورتي كه علائم، بيش از يك هفته باقي بمانند و به همراه سردرد شديد، ضعف، از دست دادن اشتها و تهوع نيز باشند احتمال اين كه بيماري به علت ويروس آنفلوانزا باشد بيشتر است. بروز تب نيز به طور معمول شايع است. بايد توجه كرد كه در موارد عفونت‌هاي ويروسي دستگاه تنفسي فوقاني، علت بيماري را نمي‌توان برطرف كرد و فقط درمان علائم امكان پذير است.
    به هنگام سرماخوردگي ‌استراحت زياد، مصرف فراوان مايعات و قرقره كردن آب نمك ولرم به بهبود علائم كمك مي‌كند. مصرف قرص‌هاي مسكن به رفع سردرد و كاهش تب كمك مي‌كنند. تنها در مواردي كه به دنبال عفونت ويروسي،‌ عفونت باكتريايي نيز بروز مي‌كند،‌ آنتي‌بيوتيك‌ها مفيد واقع مي‌شوند. كودكان، سالمندان، زنان باردار و افرا د دچار مشكلاتي از قبيل ديابت و بيماري‌هاي كليوي به توصيه‌هاي پزشكي بيشتري نياز دارند. گاهي اوقات، براي گروه سالمندان (در خطر) به منظور پيشگيري از ابتلا به عفونت، استفاده از واكسن توصيه مي‌شود.
    چه غذاهايي براي سرماخوردگي مفيد هستند؟
    براي اين كه سيستم ايمني بدن به بهترين نحو به وظيفه‌اش كه مبارزه عليه ويروس‌هاي سرماخوردگي و آنفلوانزا است، عمل كند بايد مواد مغذي حياتي را دريافت كند.
    از جمله منابع اصلي طبيعي تامين‌كننده ويتامين ث كه در درمان سرماخوردگي موثرند عبارت اند از:
    ـ پرتقال، گريپ فروت، انواع توت، فلفل دلمه‌اي، توت فرنگي، سيب زميني و سبزيجات برگ سبز از قبيل انواع كلم. دريافت زياد و منظم ويتامين ث به كاهش بروز، شدت و طول مدت سرماخوردگي كمك مي‌كند.
    ـ غلات سبوس‌دار و حبوبات، منابع غذايي خوب يكي از ويتامين‌هاي گروه ب به نام پانتوتنيك اسيد هستند. كمبود پانتوتنيك اسيد، سبب بروز عفونت‌هاي مكرر دستگاه تنفسي فوقاني مي‌شود.
    ـ سير داراي آهن، روي و آليسين است كه سبب تقويت سيستم ايمني و كمك به كاهش خطر عفونت‌هاي ويروسي مي‌شود.
    ـ ماهي قباد، قزل‌آلا، ساردين و ماهي‌هاي روغني غني از اسيدهاي چرب امگا 3 هستند. همچنين تخم كتان،‌ دانه كدو حلوايي و روغن شاه‌دانه نيز از ديگر منابع خوب امگا 3 هستند.
    ـ دانه كنجد، تخمه كدو حلوايي و آفتاب‌گردان منابع غني اسيدهاي چرب امگا 6 هستند. اين اسيد‌هاي چرب در مبارزه عليه عفونت‌هاي سرماخوردگي به سلول‌هاي دستگاه تنفسي كمك مي‌كنند.
    ـ جگر، انواع ماهي از جمله قزل‌آلا،‌ قباد و شاه ماهي، كره و تخم‌مرغ منابع ويتامين آ هستند. هويج، انبه، سيب‌زميني،‌ زردآلو، كدو حلوايي و سبزيجات سبز تيره نيز تامين‌كننده بتاكاروتن هستند كه در بدن به ويتامين آ تبديل مي‌شوند. عفونت‌هاي مكرر تنفسي در كودكان با كاهش ذخاير ويتامين آ مرتبط است. يك رژيم غذايي متنوع و مخلوط حاوي اين غذاها، مواد كافي براي يك كودك در حال رشد را تامين مي‌كند.
    ـ ماهي، مرغ، گوشت قرمز بدون چربي، لبنيات و مخلوطي از حبوبات مغزها، دانه‌ها و غلات سبوس‌دار، تامين كننده پروتئين هستند. كمبود دريافت پروتئين خطر ابتلا به عفونت را افزايش مي‌دهد.
    ـ گوشت، شير، غلات و حبوبات تامين كننده ويتامين‌هاي ب‌ـ6 و پانتوتنيك اسيد هستند كه براي تامين سلامتي سيستم ايمني از اهميت بسياري برخوردارند.
    ـ غلات صبحانه (برشتوك)، نان و عصاره مخمر،‌ تامين كننده اسيدفوليك هستند كه براي سلامتي و تقويت سيستم ايمني ضروري است. به علاوه چغندر، لوبيا چشم بلبلي و انواع كلم منابع خوب فولات (فرم طبيعي اسيد فوليك) هستند.
    ـ انواع صدف، گوشت‌هاي قرمز بدون چربي و غلات سبوس‌دار حاوي روي هستند. روي يك ماده معدني مورد نياز براي سيستم ايمني است.
    از چه غذاهايي پرهيز كنيم؟
    غذاهاي آماده بسته بندي شده و كنسروها از لحاظ ويتامين‌ها و مواد معدني فقير هستند. بنابراين به جاي مصرف اين نوع غذاها از انواع ميوه و سبزيجات تازه، گوشت، ماهي، غلات، مغز‌ها و دانه‌ها استفاده كنيد.
    نكته:
    استفاده از بخور براي رفع گرفتگي بيني كمك مي‌كند. براي اين كار، به مدت 10 دقيقه سر را بر روي بخارات يك ظرف آب در حال جوشيدن بگيريد. بهتر است دستمال يا حوله‌اي را روي سر بگذاريد و اين عمل را سه بار در روز تكرار كنيد. مي‌توان مقداري روغن منتول يا اوكاليپتوس به آب در حال تبخير اضافه كنيد تا عمل تنفس را تسهيل كند.
    ـ مقدار زيادي مايعات مصرف كنيد. در طول حملات شديد آنفلوانزا، بهتر است از مايعات مقوي و مغذي مثل انواع سوپ‌ها و آش‌ها به عنوان جايگزين وعده اصلي استفاده كنيد. البته به شرطي كه تعادل صحيحي از انواع مواد مغذي را دارا باشد.
    ـ تا جايي كه مي‌توانيد استراحت كنيد. سيستم ايمني براي تجديد قوا به استراحت نياز دارد. عدم توجه به علائم يك عفونت ويروسي و سعي در ادامه كار و فعاليت در حين بيماري، مدت ابتلا را طولاني مي‌سازد

  7. #457
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض خرخر

    خرخرکردن هنگام خواب ، مهمترين تظاهر وقفه تنفسي يا آپنه است ، به اين معنا که پس از خرخر ، فرد براي چند لحظه دچار وقفه تنفسي مي شود. آنچه ، اگر ادامه پيدا کند ، بسيار خطرآفرين خواهد شد.
    اما اگر بخواهيم درباره علتهاي خرخر صحبت کنيم ، بايد بگوييم شايع ترين علت خرخر ، بزرگي لوزه ها يا آدنوئيد (همان که عموم مردم آن را به نام لوزه سوم مي شناسند) است . در عين حال که عوامل ديگري مثل گرفتگي بيني ، انحراف تيغه بيني ، پوليپ و بزرگ شدن شاخک هاي بيني ، سينوزيت هاي مزمن ، آلرژي ، بلندبودن کام نرم ، افزايش بيش از حد وزن ، مصرف داروهاي آنتي هيستامين و داروهاي آرامبخش و خواب آور که باعث شل شدن عضلات حلق مي شوند، مي توانند از عواملي باشند که فرد را مستعد آپنه مي کنند.
    خرخر ، اگرچه خود به تنهايي خطرناک نيست ، اما مي تواند عوارضي خطرناک داشته باشد. ايجاد تغييرات شخصيتي و رفتاري گاه موجب پرخاشگري و بي حوصلگي در فرد مي شود. در کودکان ، خرخر با علايمي مثل کم اشتهايي ، شب ادراري ، کاهش وزن و رشد نامناسب همراه است . همچنين ، وجود خرخر و آپنه افراد را مستعد فشارخون مي کند. افزايش اختلالات ريتم قلب در خواب به علت کمبود اکسيژن هم باعث مرگهاي ناگهاني بهنگام خواب مي شود.
    اما درباره درمان خرخر: روشهاي درمان براساس علتهاي آن متفاوت است . افرادي که به خرخر خفيف مبتلا هستند و وزن بالايي دارند ، بايد از طريق رژيم غذايي و پياده روي وزن خود را کاهش دهند. همچنين بايد از مصرف داروهايي مانند ديازپام ، آنتي هيستامين ها و ساير داروهايي که اثر خواب آور دارند خودداري کنند. اين افراد بايد از خوابيدن به پشت خودداري کنند و بيشتر به پهلو بخوابند. همچنين پيش از خواب از خوردن غذاهاي سنگين پرهيز کنند.
    بيماران ديگري که خرخر شديد دارند ، اگر دچار مشکلات آلرژي يا انحراف تيغه بيني هستند ، بايد آن را به وسيله جراحي درمان کنند. بلندي کام هم مشکل ديگري است که مي توان آن را با 3روش جراحي ، ليزر و استفاده از امواج راديويي درمان کرد. باز هم بايد تاکيد کرد خرخر پديده اي غيرطبيعي و در واقع ، نوعي بيماري است که بايد به شيوه صحيح آن را درمان کرد.

  8. این کاربر از mehraria بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #458
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض پوكي استخوان

    پوكي استخوان حالتي است كه در آن استخوان شكننده شده و احتمال شكستگي با ضربات كوچك افزايش مي‌يابد. پوكي استخوان از گرفتاري‌هاي بسيار شايع جوامع بشري است كه بعد از سن 35 سالگي روند آن در انسان آغاز مي‌شود. حدود نيمي‌از زنان مسن‌تر از 45 سال و 90 درصد زنان مسن‌تر از 75 سال به بيماري پوكي استخوان مبتلا مي‌شوند. مردان مسن نيز به پوكي استخوان مبتلا مي‌شوند كه البته ميزان ابتلاي آنان كمتر از زنان است. به طور تقريبي از هر سه زن يك نفر و از هر دوازده مرد يك نفر به پوكي استخوان مبتلا مي‌شوند و اين امر در سال منجر به ده هزار شكستگي ناتوان كننده در مبتلايان مي‌شود كه متاسفانه تعداد اندكي از مبتلايان به پوكي استخوان مورد بررسي و ارزيابي قرار مي‌گيرند.
    پوكي استخوان عارضه‌اي است كه با بالارفتن سن بوجود مي‌آيد. در نتيجه از استحكام بافت و املاح استخواني كم شده و از مقاومت آن كاسته مي‌شود. استخوان انسان در سن كودكي خاصيت ارتجاعي و تحمل فشار زيادتري را دارد و به تدريج سفت و محكم شده و از مقاومت آن كاسته مي‌شود و اين مسئله در سن 20 سالگي به اوج خود مي‌رسد و بين سن 20 تا 35 سالگي استحكام استخوان به همان قوت باقي مي‌ماند. به همين دليل در افراد جوان ضربات بسيار شديد مثل تصادفات مي‌تواند منجر به شكستگي استخوان شود، اما از اين سن به بعد بتدريج و با سرعتي كم از تراكم استخوان كاسته مي‌شود و استخوان‌ها با بالا رفتن سن پوك مي‌شوند. در زنان بعد از يائسگي به علت توقف ترشح هورمون‌هاي زنانه و نقش مهم اين هورمون‌ها در استحكام استخوان ها، شيوع پوكي استخوان زيادتر مي‌شود.
    چه كساني در معرض پوكي استخوان قرار دارند؟
    به طور تقريبي و با احتمال بسيار زياد همه ما در معرض پديده ناخوشايند پوكي استخوان قرار داريم.
    ـ افراد مسن در معرض ابتلاي بيشتري قرار دارند.
    ـ عارضه پوكي استخوان در نزد خانم‌ها بعد از سن يائسگي بسيار شايع است به ويژه اگر يائسگي زودرس در خانم‌ها ايجاد شده باشد.
    ـ تحريك بدني و ورزش باعث استحكام استخوان‌ها در هر سني مي‌شود. عدم تحرك و استراحت زياد باعث تحليل استخوان‌ها و پوكي آن مي‌شود و دردهاي استخواني را بيشتر مي‌كند.
    ـ گاه پوكي استخوان در برخي از خانواده‌ها بيشتر ديده مي‌شود. همچنين در بعضي نژادها مثل بعضي از نژادهاي آسيايي اين پوكي بيش‌تر است.
    ـ تغذيه نقش مهمي ‌در پوكي استخوان به عهده دارد. افرادي كه كلسيم كافي در رژيم غذايي آنها وجود ندارد و يا ويتامين D كافي دريافت نمي‌كنند، در معرض ابتلاي بالاتري هستند.
    ـ همچنين اثر مصرف سيگار، الكل و قهوه زياد هم در پوكي استخوان ثابت شده است.
    ـ كساني كه خود سيگار مي‌كشند يا همنشين سيگاري‌ها هستند، در معرض پوكي استخوان زودرس قرار دارند و زناني كه سيگار مي‌كشند دچار پوكي استخوان شديدتري مي‌باشند.
    ـ استفاده طولاني از كورتون‌ها و يا داروهاي ادرارآور مي‌تواند باعث پوكي استخوان شود. البته بايد دانست كه مصرف يك يا چند آمپول كورتون در سال چنين اختلالي ايجاد نمي‌كند.
    ـ افرادي كه از بعضي اختلالات هورموني مشخص رنج مي‌برند مثل پركاري تيروئيد و پاراتيروييد كم‌كاري غدد جنسي و بيماري كوشينگ در معرض ابتلاي بالاتري براي پوكي استخوان هستند.
    آيا پوكي استخوان علامتي دارد؟
    متاسفانه بايد گفت به طور معمول پوكي استخوان قبل از بروز عوارض آن علامتي ندارد. علايم هنگامي ‌ايجاد مي‌شود كه شكستگي اتفاق افتاده باشد. درد ناگهاني و شديد در ستون فقرات مي‌تواند از علايم شكستگي‌هاي ستون فقرات باشد. ممكن است شكستگي مهره بدون درد اتفاق افتد و به صورت خميدگي ستون فقرات و كاهش قد بيمار ديده شود. اگر چه عكس برداري با اشعه ايكس به تشخيص شكستگي كمك مي‌كند، ‌ولي براي تشخيص زودرس آن روش مناسبي نيست. پس بهتر است كليه افراد كه در معرض خطر پوكي استخوان قرار دارند قبل از شروع عوارض، مورد ارزيابي قرارگيرند و در صورت مبتلا بودن اقدامات پيش‌گيرانه اعمال شود.
    بهترين روش براي تشخيص پوكي استخوان، سنجش تراكم استخوان يا دانسيتومتري است. خوشبختانه امروزه براي سنجش تراكم استخوان دستگاه‌هاي جديدي ساخته شده‌اند كه مي‌توانند با دقت نسبتا زيادي تراكم استخواني و نسبت آن با استخوان سالم و سن مناسب را اندازه‌گيري كنند. آزمايش سنجش تراكم استخواني بدون درد است و تنها چند دقيقه طول ميكشد، همچنين احتياج به آمادگي قبلي ندارد و در طي آن دارويي مصرف نمي‌شود. اين سنجش پزشك را قادر مي‌سازد تا شدت پوكي استخوان را ارزيابي كند و در نتيجه استحكام استخوان را بسنجد.
    بنابراين بهترين روش پيش‌گيري از پوكي استخوان و عوارض آن رعايت رژيم غذايي مناسب، فعاليت ورزشي مناسب و دوري از عوامل كمك كننده در افزايش پوكي استخوان مانند مصرف سيگار (به ويژه تمام موارد ذكر شده تا قبل از سن 35 سالگي) و ارزيابي‌هاي لازم براي تعيين ميزان تراكم استخواني است.
    جلوگيري از پوكي استخوان
    مي‌توان با روش‌هاي بسيار ساده‌اي خطر پوكي استخوان را كاهش داد:
    با اطلاع از وضعيت استخوان به ويژه در خانم‌ها در دوران نزديك به يائسگي، بوسيله مشورت با پزشك، بكار بردن روش‌هاي تشخيص مناسب و در صورت نياز تجويز داروهاي ويژه مي‌توان از پيشرفت بيماري و عوارض حاصل آن پيشگيري كرد.
    تغذيه مناسب از روش‌هاي بسيار مؤثر براي پيش‌گيري از پوكي استخوان است. غذاي انسان بايد محتوي پروتئين‌ها و املاح كافي و ويتامين‌هاي لازم باشد تا روند پوكي استخوان كندتر شود. بهترين منبع كلسيم و پروتئين: شير(لينك)، پنير، ماست(لينك) و غذاهاي دريايي به ويژه ماهي است.
    كلسيم يكي از اجزاي سازنده استخوان است و غذاي روزانه هر فرد بالغ بايد حداقل حاوي 1000 تا 1200 ميلي‌گرم كلسيم باشد. البته اين مقدار نياز در زنان باردار، شيرده، يائسه، افراد مسن و بچه‌ها بيشتر بوده و بين 1500 تا 2000 ميلي‌گرم است. همانطوريكه گفته شد فرآورده‌هاي لبني مانند شير(لينك)، ماست(لينك)، پنير، كشك و قره‌قوروت از منابع بسيار خوب و مهم كلسيم‌اند. ساير منابع حاوي كلسيم عبارتند از: سبزيجات برگ سبز، كلم پيچ، شلغم، هويج، پرتقال، انگور و توت فرنگي، خرمالو، زيتون، جعفري، اسفناج، كرفس، كشمش، بادام، پسته، گردو، حبوبات و غذاهاي دريايي مانند ماهي به ويژه ماهي تن، كيلكا و ساردين.
    پوكي استخوان يكي از مهم‌ترين عوارض كاهش مصرف كلسيم است و در صورت همراهي با عواملي مانند‌ كمبود ويتامين C ،كمبود ويتامين D ، درمان با استروئيدها (كورتون)، بي‌حركتي، مصرف الكل و … بر شدت آن افزوده مي‌شود. پس بياييم با رعايت نكات زير حافظ سلامتي استخوان‌ها و جلوگيري از پوكي استخوان خود در سن ميان‌سالي و پيري باشيم.
    1 ـ هم اكنون كه مقدار نياز روزانه كلسيم خود را مي‌دانيد، سعي كنيد به ميزان لازم از مواد حاوي كلسيم در روز استفاده كنيد تا دچار كمبود ميزان كلسيم نشويد. اين ذخيره‌سازي به ويژه در دهه دوم و سوم زندگي بسيار پراهميت است. در صورتي كه نمي‌توانيد مقدار لازم كلسيم را از فرآورده‌هاي غذايي طبيعي تهيه كنيد، براي جلوگيري از اين بيماري ناخوشايند سفارش مي‌شود به مصرف تركيبات مكمل موجود در بازار بپردازيد.
    2 ـ ويتامين D براي سلامتي استخوان‌ها و جذب كلسيم لازم و ضروري است. بنابراين زماني را در بيرون از خانه بگذرانيد تا آفتاب بتواند پوست شما را براي ساختن ويتامين D تحريك كند.
    3 ـ به طور منظم ورزش كنيد. استخوان‌هاي اطفال با ورزش كردن محكم مي‌شوند و رشد طبيعي خواهند داشت. البته افراد بالغ هم بايد تحرك كافي داشته باشند. استراحت و عدم تحرك باعث تحليل بافت استخواني مي‌شود. بهترين، مفيدترين و بي‌خرج‌ترين ورزش براي انسان‌هاي بالغ و به ويژه افراد مسن پياده‌روي است. توجه داشته باشيد كه ورزش‌هاي تحمل وزن، مثل پياده روي نقش مهمي ‌در رسوب كلسيم در استخوان‌ها دارند. ورزش‌هايي كه فشار و تحمل استخواني ندارند كم‌تر از ورزش‌هاي تحمل وزن در اين مسئله اثر مثبت دارند.
    4 ـ از مصرف مواد افزايش دهنده پوكي استخوان مانند الكل، سيگار، قهوه فراوان و … خودداري كنيد.
    5 ـ جايگزيني هورمون‌هاي زنانه در خانم‌هاي يائسه زير نظر پزشك مي‌تواند مانع پوكي استخوان زودرس شود.
    درمان پوكي استخوان
    اگر پس از سنجش تراكم استخوان، معلوم شد كه مبتلا به پوكي استخوان هستيد با نظر پزشك خود مي‌توانيد تحت درمان‌هاي زير قرار بگيريد.
    درمان‌هاي متفاوتي هم اكنون براي پوكي استخوان وجود دارد كه هر كدام با توجه به شرايط بيمار براي وي انجام مي‌گيرد. از جمله تجويز تركيبات حاوي كلسيم و ويتامينD ، تجويز تركيبات فلورايد و داروهاي كاهنده سرعت پوكي استخوان مانند Alendronate , Etidronate و … كه تمام موارد ذكر شده بسيار پرخرج و گران هستند و تنها مورد اول يعني كلسيم و ويتامين D قابل دسترس‌تر، كم هزينه‌تر و براي عموم قابل استفاده‌تر است.
    در نهايت در نظر داشته باشيد كه تغذيه مناسب سرشار از كلسيم و پروتئين، فعاليت و دوري از عدم تحرك و انجام ورزش‌هاي مناسب از زمان كودكي و نوجواني، بهترين و كم‌خرج‌ترين توشه و روش پيشگيري براي جلوگيري از پوكي استخوان است.

  10. #459
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض اغما چیست؟

    اغما یا کما معمولاً به عنوان حالتی از ناهشیاری درازمدت تعریف می شود که با فقدان آگاهی از محیط و بیدارنبودن همراه است.

    کلمه "کما" (Coma) از کلمه یونانی مشتق شده است که به معنای "خواب عمیق" است. اما اغما با خواب متفاوت است، چرا که نمی توان فرد در حال اغما را با تکان دادن بیدار کرد.

    اغما همیشه وضعیتی غیرطبیعی است که علل گوناگونی دارد، از نوشیدن مفرط الکل گرفته تا سکته مغزی وسیع یا ضربه مغزی شدید.

    فرد در حال اغما بسیار آسیب پذیر است و معمولاً به عنوان موردی از فوریت پزشکی محسوب می‌شود که اصول ABC کمک های اولیه یعنی بررسی مجرای هوایی، تنفس و گردش خون باید در مورد آن انجام شود. فوری‌ترین علت مردن در حال اغما بسته‌شدن مجاری تنفسی است.

    اغما ندرتاً برای بیش از دو تا چهار هفته ادامه پیدا می‌کند. اینکه بیمار بهبودی کامل پیدا کند یا نههٔ بستگی به علت اغما دارد، اما ممکن است مشکلات مداوم جسمی، ذهنی و روانی در بیمار باقی بماند که نیاز به بازتوانی ویژه داشته باشد.

    اغمای طولانی گاهی می تواند به "حالت نباتی مداوم یا دائمی"(PVS) منجر شود که در واقع ایجاد آن نتیجه اقداماتی است که در پزشکی مدرن انجام می‌شود. زیرا افراد دچار آسیب شدید مغزی از طریق کمک‌های تکنولوژیک مانند دستگاه های تهویه مکانیکی که کارهایی را که مغز نمی تواند انجام دهد به عهده می گیرند، زنده می‌مانند.
    حالت‌های دیگر مربوط به اختلال هشیاری شامل "حالت هشیاری حداقل" و "نشانگان محبوس در خود" است که در آنها بیماران درجات متفاوتی از توانایی شناختی دارند، اما دچار ناتوانی در ارتباط برقرار کردن و کاهش میزان پاسخ به افراد و محیط هستند.

    سی تی اسکن و MRI از فرد دچار PVS تحلیل رفتگی (آتروفی) مناطق عالی قشر مغز مربوط به ادراک، تفکر و آگاهی را نشان می دهد. اسکن های PET که فقدان برداشت گلوکز یا قند را در این نواحی مغز نشان می دهند، ناهشیاری عمیق را ثابت می کنند. بنابراین افراد در PVS ممکن است گاه به گاه آه بکشند، اخم کنند، سر و صدا کنند و دست و پاهایشان را تکان دهند، اما این اطوارها معنای معمول شان را ندارند.

    البته ممکن است ساقه مغز به طور کامل یا نسبی سالم باشد (این بخش مغز در مقابل کمبود اکسیژن نسبت به سایر بخش های مغز مقاوم تر است). از آنجایی که ساقه مغز حاوی مراکزی است که چرخه های خواب و بیداری و تنفس را کنترل می کنند، فرد مبتلا به PVS ممکن است چشم هایش را باز و بسته کند و حتی به خودی خود و بدون کمک نفس بکشد.

    ● پنج علت شایع اغما

    ۱) دیابت:

    اغمای دیابتی به علت بالا و پایین رفتن شدید قند خون رخ می‌دهد، و امروزه به یمن وسایل اندازه گیری خانگی قند خون که به بیماران امکان می دهد مرتباً قند خون شان را تحت نظارت داشته باشند، کمتر رخ می دهد.

    ۲) تومورهای مغز:
    رشد تومورهای درون مغز اغلب به افزایش فشار داخل جمجمه ای می انجامد، زیرا «فضایی» درون جمجمه برای آن وجود ندارد. اگر این افزایش تخفیف نیابد، ممکن است باعث از دست رفتن هشیاری و اغما شود.

    ۳) صدمات ناشی از ضربه مغز:
    اغما آشکارترین علامت صدمه ناشی از ضربات مغزی است. ضربه سر در نتیجه سانحه جاده‌ای، آسیب های ورزشی یا حملات رشته های عصبی در مرکز مغز را پاره می کند و به از دست دادن هشیاری می انجامد
    .
    ۴) مسمومیت:
    هروئین، الکل و مونوکسیدکربن سه سمی هستند که می توانند به خاطر مهارکردن مراکز هشیاری در مغز باعث اغما شوند. افرادی که پس از مدتی ترک هروئین دوباره استعمال آن را شروع می کنند مستعد رفتن به اغما هستند.

    ۵) سکته مغزی:
    خونریزی زیر عنکبوتیه‌ای نوعی از سکته مغزی است که با پاره شدن عروق خونی ضعیف شده درون مغز مشخص می‌شود. این عارضه باعث خواب آلودگی و اغما می‌شود و میزان بالایی از مرگ و میر دارد.


    ● اصطلاح‌شناسی اغم
    ا

    ▪ ناهوشیاری: ناشی از تغییراتی در مغز است و به کاهش یا فقدان پاسخ به تحریکات بیرونی می انجامد.
    ▪ آگاهی: دریافت و پاسخ دادن به تحریکات نه لزوماً درک کردن.
    ▪ حالت نباتی مداوم یا دائمی (PVS)؛ کارکردهای "عالی" مغز تخریب شده اند، اما کارکردهای پایه ای ممکن است حفظ شده باشند. در صورتی که چشم اندازی از بهبودی وجود نداشته باشد، این حالت دائمی است.
    ▪ نشانگان محبوس در خود: فلج کامل به جز احتمالاً توانایی پلک زدن.
    ▪ حالت هوشیاری حداقل: ممکن است بیمار آگاهی داشته باشد. برای تعیین اینکه واکنش های بیمار تصادفی یا هدفدار است، باید ارزیابی به عمل آید.
    ▪ مرگ ساقه مغز: از دست رفتن کارکرد ساقه مغز به معنای اینکه مغز و بدن مرد‌ه‌اند، حتی با وجود اینکه گردش خون و تنفس را هنوز به وسیله ماشین ها می‌توان حفظ کرد. این حالت را نباید با "وضعیت نباتی مداوم" اشتباه کرد.



    روزنامه همشهری

  11. #460
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض آلرژی ها

    حتماً تا به حال كلمه آلرژى يا حساسيت به گوشتان خورده است و احتمالاً با شنيدن آن به ياد عطسه و آبريزش بينى و خارش چشم در فصل بهار افتاده ايد. اما آلرژى ممكن است چهره هاى متفاوت و گاه خطرناكى به خود بگيرد و بيمارى هاى مختلفى جزء بيمارى هاى مربوط به آلرژى طبقه بندى مى شوند.
    • آلرژى فصلى
    «آلرژى فصلى» يكى از شايع ترين اين نوع بيمارى هاست. آلرژى فصلى يا به عبارت دقيق تر التهاب بينى ناشى از آلرژى معمولاً در بهار و تابستان به وجود مى آيد و ناشى از گرده هاى گياهى است. اين بيمارى ناشى از استنشاق گرده هاى گياهى و نيز وارد شدن آن به چشم است. زمان بروز علائم بيمارى ممكن است از اوايل بهار تا اواخر تابستان بر حسب گرده گياهى كه به آن حساسيت داريد و زمان معين گرده افشانى آن گياه متفاوت باشد. معمولاً يك زمينه خانوادگى هم در مبتلايان وجود دارد.
    علائم اصلى بيمارى حملات مكرر عطسه، آبريزش بينى، خارش و آبريزش چشم ها، احساس خارش در گلو، سقف دهان و گوش ها، كاهش تمركز و احساس ناخوشى كلى است.براى درمان علائم از قرص هاى آنتى هيستامين و اسپرى هاى ضدالتهابى بينى استفاده مى شود. اسپرى ها يا قطره هاى بينى ضد التهاب، با كاهش تورم پوشش درون بينى گرفتگى بينى را برطرف مى كنند.اسپرى ها يا قطره هاى بينى ضدآلرژى با پوشش بينى و چشم مانع اثر عامل آلرژى زا مى شوند.قرص يا اسپرى هاى ضداحتقان اگر گرفتگى بينى باعث ناراحتى چندانى نشود، خيلى مفيد نيستند.
    به تازگى يك قطره چشمى با نام «اولا پاتيدين» وارد بازار شده است كه با جلوگيرى از آزاد شدن موادى كه در بدن علائم حساسيت را به وجود مى آورند، مى تواند در موارد حساسيت چشمى بسيار موثر باشد؛ اين قطره دو بار در روز مصرف مى شود.
    اگر به رغم اين درمان ها علائم شديد حساسيت در فرد باقى بماند، بايد به روش خاصى نسبت به گرده گياهى عامل بيمارى، حساسيت زدايى انجام شود. در اين روش مقادير كمى از آن گرده گياهى در طول يك دوره سه ساله به فرد تزريق مى شود تا فرد نسبت آن تحمل پيدا كند و آلرژى درمان شود.
    غير از اين درمان ها، مى توانيد خودتان كارهايى را انجام دهيد تا از شدت ناراحتى تان كاسته شود. در صورتى كه مى دانيد به چه گرده گياهى حساس هستيد سعى كنيد در فصل گرده افشانى آن گياه از رفتن به محل هاى رويش آن گياه خوددارى كنيد. از عينك هاى آفتابى براى جلوگيرى از وارد شدن گرده ها به چشم هايتان استفاده كنيد. داخل بينى تان را با سرم نمكى (نرمال سالين) شست وشو دهيد يا اندكى وازلين داخل بينى تان بماليد. اگر در محل زندگى تان گرده هاى گياهى در فضا پراكنده مى شوند درها و پنجره هاى اتاق خوابتان را در وسط صبح (حدود ساعت ۱۰) و ابتداى غروب (حدود ساعت ۷) بسته نگه داريد چرا كه معمولاً در اين ساعت ها اوج گرده افشانى گياهى صورت مى گيرد. از رفتن به پارك ها يا مزارع به خصوص به سمت غروب خوددارى كنيد. براى تعيين كردن اينكه به كدام گرده هاى گياهى حساسيت داريد مى توانيد به يك كلينيك آلرژى مراجعه كنيد.
    با تزريق مواد آلرژى زاى مختلف به زيرپوست تان و مشاهده واكنش حاصل مى توان نوع ماده آلرژى زا را تعيين كرد.ضمناً توجه داشته باشيد كه افراد داراى آلرژى به گرده هاى گياهى ممكن است همزمان به ميوه ها و سبزيجات خاص و نيز به بعضى آجيل ها و مغز هاى خوراكى هم حساسيت داشته باشند.

    • اگزما
    «اگزما» يك بيمارى حساسيتى ديگر است كه پوست را گرفتار مى كند. شايع ترين اگزما ها شامل دو بيمارى التهاب پوستى ناشى از حساسيت و التهاب پوستى ناشى از تماس هستند.التهاب پوستى ناشى از حساسيت كه اگزماى حساسيتى يا اگزماى كودكان هم ناميده مى شود بيشتر در افرادى كه داراى پوست خشك هستند به وجود مى آيد و مواد آلرژ ى زاى متفاوتى اين نوع اگزما را ايجاد مى كنند. اين بيمارى معمولاً از سنين كودكى شروع مى شود و سابقه خانوادگى دارد.از علل احتمالى اگزماى حساسيتى، يكى آلرژى غذايى است كه مهم ترين عامل در كودكان كم سن است. در كودكان مبتلا به اگزما معمولاً خوردن شير گاو يا تخم مر غ علائم را بدتر مى كند. در كودكان بزرگ تر و بزرگسالان گرد و غبار خانه و همچنين حساسيت به گربه و سگ هم ممكن است در بيمارى دخيل باشد بالاخره برخى از ميكروب ها مثل «ميكروب استافيلوكوك» ممكن است باعث شيوع ناگهانى اگزماى شديد شوند.
    التهاب پوستى ناشى از تماس معمولاً تنها بزرگسالان را گرفتار مى كند. در اين بيمارى پوست به تماس با يك ماده شيميايى واكنش نشان مى دهد. تماس با يك ماده شيميايى ممكن است به علت حساسيتى كه فرد به آن دارد باعث التهاب پوست شود يا اينكه آن ماده شيميايى مثلاً مايع ظرفشويى چربى طبيعى پوست را از بين ببرد و باعث خشكى، قرمزى، ترك خوردن و خارش پوست شود.اگزما بيمارى بسيار شايعى است. از هر ۱۲ نفر بزرگسال يك نفر و از هر ۸ كودك يك نفر آنها در زمانى از عمرشان دچار اگزما مى شوند.شايع ترين مواد شيميايى كه باعث التهاب پوست تماسى ناشى از آلرژى مى شوند اينها هستند.
    •نيكل كه در جواهرات يا در زيپ، دكمه، قلاب يا قزن لباس ها وجود دارد.
    •لاستيك و مواد مصنوعى مثل سيمان، حلال ها و چسب ها.
    •بعضى از اجزاى مواد آرايشى، رنگ موها و عطر ها.
    شايع ترين موادى كه باعث التهاب پوستى ناشى از تماس مى شوند اينها هستند:
    •صابون، مواد پاك كننده و نرم كننده هاى پارچه
    •شامپو ها
    •مواد ضدعفونى كننده و سفيد كننده
    علامت اصلى اگزما در بزرگسالان خشكى، خارش، التهاب پوست و پوسته ريزى آن است. در كودكان ممكن است پوست مرطوب و ترشح كننده باشد و بعد با اضافه شدن ميكروب ها زردزخم به وجود آيد.
    وسعت و شدت بيمارى در افراد مختلف متفاوت است و ممكن است به صورت قرمزى و خارش يك منطقه كوچك در بدن باشد يا نواحى وسيعى از بدن ملتهب شود و خارش تحمل ناپذيرى به وجود آورد. جاى تعجب نيست كه افراد مبتلا به اگزماى شديد دچار افسردگى، كاهش عزت نفس يا مشكلات تحصيلى و كارى مى شوند.افراد مبتلا به اگزما در عين حال به تبخال و زگيل _ دو بيمارى ويروسى پوست _ حساس تر از افراد عادى هستند.نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه متاسفانه بيش از نيمى از كودكان كه اگزماى گسترده ناشى از آلرژى دارند با افزايش سن و بهبود اگزما دچار آسم مى شوند.
    در موارد التهاب پوست ناشى از تماس بايد سعى كنيد عامل تحريك كننده را پيدا كنيد و از تماس پوستى با آن اجتناب كنيد. در كلينيك هاى آلرژى نيز تست هايى به صورت مشمع هاى پوستى براى كشف عامل بيمارى وجود دارد. اگر مبتلا به اگزماى ناشى از حساسيت باشيد با مراجعه به متخصص آلرژى و انجام تست هاى خاص براى مواد آلرژى زاى غذايى يا تنفسى، عامل حساسيت زا مشخص مى شود تا بتوان اقدامات عملى براى اجتناب از آن انجام داد.درمان «التهاب پوستى ناشى از تماس» اجتناب كامل از ماده محرك و درمان قرمزى و دانه هاى پوستى موجود با پماد هاى كورتونى ضعيف و نرم كننده هاى وازلينى است.درمان اگزماى حساسيتى اندكى مشكل تر است و ممكن است مجموعه اى از درمان ها را لازم داشته باشد. در اين موارد مقادير دلبخواهى از نرم كننده هاى پوستى مثل كرم ها، پماد ها و لوسيون هاى مرطوب كننده و روغن هاى حمام را بايد مرتباً روى پوست ماليد تا پوست نرم و مرطوب شوند.
    در هنگام شدت گرفتن علائم مى توان از كرم هاى كورتونى براى كاهش دادن التهاب استفاده كرد. براى رفع خارش ممكن است قرص هاى آنتى هيستامين براى شما تجويز شود كه با توجه به اين كه قرص تا حدى خواب آلودگى ايجاد مى كند خواب شب را براى شما راحت تر مى كند.پزشك در موارد بسيار شديد ممكن است براى مدت كوتاهى قرص هاى خوراكى كورتون را تجويز كند. در صورت عفونت در محل اگزما و ايجاد زرد زخم و بدتر شدن اگزما ناشى از ميكروب استافيلوكوك ممكن است مصرف آنتى بيوتيك ضرورت پيدا كند.باند هاى مرطوب كه به طور آماده شده در دارو خانه ها به فروش مى رسد به خصوص در مورد كودكان ممكن است كمك كننده باشد. در اين موارد پس از ماليدن كرم نرم كننده يا كورتونى با باند هاى مرطوب محل را پانسمان مى كنيد، به اين ترتيب هم جذب كرم ها بهتر مى شود هم خارش تسكين مى يابد و هم از خاراندن پوست توسط كودك جلوگيرى مى شود.
    از دارو هاى گياهى مختلفى هم براى درمان اگزما استفاده شده است كه تاثير آنها در افراد مختلف فرق مى كند. ضمناً بايد توجه داشته باشيد كه هر «داروى گياهى» يا «طبيعى» ضرورتاً بى خطر نيست و بايد در مورد استفاده از آنها با پزشك تان مشورت كنيد.
    به تازگى چند كرم غير كورتونى وارد بازار دارويى شده اند كه در عين آنكه عوارض دارو هاى كورتونى را ندارند، به نظر مى رسد در درمان اگزماها در مناطق حساس پوست مثل صورت بسيار موثر باشند. از جمله آنها كرم هاى «تاكروليموس» و «پيمكروليموس» را مى توان نام برد كه با تنظيم دستگاه ايمنى بدن اگزما را درمان مى كنند.با انجام بعضى از كارهاى ساده مى توانيد علائم اگزماى حساسيتى را تشكيل دهيد:
    • حمام آب ولرم بگيريد و از مواد نرم كننده استفاده كنيد، ولى حمام خود را طولانى نكنيد. با ملايمت با حوله پوست تان را خشك كنيد، اما هرگز قسمت هايى از پوست كه مبتلا به اگزما است را با ماليدن حوله روى آنها خشك نكنيد.
    • از استفاده صابون و مواد پاك كننده و شامپو روى پوست مبتلا اجتناب كنيد _ به جاى صابون از كرم هاى مرطوب كننده و آبدار استفاده كنيد.
    • لباس هاى زير يا ساير لباس هايى را كه با پوست تماس دارند از جنس كتان انتخاب كنيد. از پارچه هاى پشمى يا پلى استر پرهيز كنيد.
    • لباس هاى تنگ نپوشيد.
    • ناخن هايتان را كوتاه كنيد و هيچ گاه پوست مبتلا را نخارانيد.
    • ورزش هايى را كه باعث تعريق زياد مى شوند كنار بگذاريد.
    • سعى كنيد آرامش خود را حفظ كنيد. استرس باعث بدتر شدن اگزما مى شود.
    براى پيشگيرى از اگزماى پوستى بهترين راه استفاده مكرر از نرم كننده هاى پوستى است كه بهتر است پس از حمام روى پوست ماليده شوند.
    .........

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •