تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 46 از 469 اولاول ... 364243444546474849505696146 ... آخرآخر
نمايش نتايج 451 به 460 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #451
    حـــــرفـه ای *NashenaS*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    ∞±
    پست ها
    2,395

    پيش فرض

    قابل توجه nashenas و wookman که از پست ندادن خانوما گله داشتن ، پس این چیه ؟
    نقل قول:
    پست نمیدن 1بارم که می دن ربطی به موضوع اصلی نداره
    الان ديدم..

    نقل قول نوشته شده توسط Monica
    خانومای دیگه رو نمی دونم اما من اگه اینجا پست نمی دم دلیل نمی شه که این تاپیک رو دنبال نمی کنم.
    در مورد بی ربط بودن اون پست هم، فقط جواب دوستمون دادم اگه کار بدی کردم sorry!
    در مورد کسی هم فکر کنم به جز من دلیلی نداشت به کس دیگه ای بر بخوره که به منم بر نخورد
    MerC & Bye
    مرسي جنبه!

  2. #452
    پروفشنال shahabmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    New Zealand-Auckland
    پست ها
    687

    پيش فرض

    آقا یه چیزی یادم افتاد تا یادم نرفته بگم:
    تو کالجی که من درس می خوندم غیر از من یه دختر و یه پسر ایرانی دیگه هم درس می خوندن ،یه روز وقت ناهار همه جلوی در بوفه جمع شده بودن ،من رفتم برای خودمو علی غذا بگیرم،یارو گفت All سوسز (از اونجا که من زبانم خیلی خوبه نفهمیدم منظورش اینه که مخلوطی از تمام سسها می خوای؟ من فکر کردم All سوسز اسم یه مدل سوس از اون دور فارسی داد زدم علی یه مدل سس جدید اورده " All سوسز " ،آقا اینو گفتمو دختر فارسه زد زیر خنده بلند بلند ،بعد برای بقیه دخترای کلاس کارمو ترجمه کرد همه شرو کردن خندیدن به من
    خلاصه غیر از خودش جلوی کل دخترای کلاس ضایع شدم ،از فرداش هر روز تو راه کالج یه جور تو حرفاش کارمو یادم مینداخت تا مسخرم کنه ،منم خودمو می زدم به کوچه علی چپ
    ببخشید اگه طولانی بود.
    چطور بود ؟ادامه داره بگم؟

  3. #453
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض

    اگه دوست وداری ادامه بده

  4. #454
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    آره شهریار جون ادامه بده
    مثل اینکه خدا بخواد شما هر روز باید سوتی بدی

  5. #455
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Dash Ashki
    اگه دوست وداری ادامه بده
    با سلام
    اگه دوسا داری چیه
    ادامه بدین
    حال بدین به جوانا
    من یه سوتی دارم الان حسش نیست بعد میگم براتون
    هر وقت اعصابم خورد میشه میام اینجا حالم توپ میشه

  6. #456
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    سينا ي عزيز شما هم حال بده
    يعني چي حسش نيست
    بگو بابا حالا ديگه نوبت توئه

  7. #457
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    سينا ي عزيز شما هم حال بده
    يعني چي حسش نيست
    بگو بابا حالا ديگه نوبت توئه
    با سلام
    من دوتا دادم بازم میدم ولی الان اعصاب تیلیته
    شرمندتم رامبد جان
    ولی به محض اینکه بیاد سر جاش براتون مینویسم

  8. #458
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    سينا جان هر وقت حال و حول داشتي بنويس
    اميدوارم هرچي زودتر اعصابت بياد سر جاش

  9. #459
    پروفشنال shvalaie's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    632

    6 كرايه فيلم

    با سلام خدمت دوستان
    نمي‌دونم كه اين سوتي خنده‌دار باشه يا نه، اما توي اون موقعيت كه من و خواهرم حسابي خجالت كشيديم و بعدش هم كلي خنديديم و هنوز هم وقتي يادمون ميافته كلي مي‌خنديم.

    يه روز كه با خواهرم رفته بوديم پاساژ دم خونه‌مون (گذر من هر دو سه ماه يكبار به اين پاساژ مي‌افتاد) خواهرم پيشنهاد داد كه بريم براي امشب يه فيلم كرايه كنيم. من به طبقه دوم نگاهي انداختم و گفتم به نظرم فيلميه مغازه‌شو عوض كرده ديگه فيلم كرايه نمي‌ده. خواهرم گفت نه بابا! اشتباه مي‌كني! ببين اينهمه هم عكس دور و بر مغازه‌اش چسبونده! خلاصه رفتيم طبقه بالا، نزديك مغازه كه شديم، ديدم چند تا پسر (خيلي هيكلي و چارشونه)، دم مغازه واستادن اما فكر كردم كه خوب واستادن ديگه، رفتيم تو، صاحب مغازه هم پشت سرمون اومد، يكي از همون پسراي دم در بود، خيلي هم بداخلاق بود و چپ چپ بهمون نگاه مي‌كرد، تا اومديم بگيم كه آقا فيلم ...! تازه چشممون به وسايل توي مغازه و عكسهاش افتاد و فهميديم كه چرا چپ چپ نگاهمون ميكنه، باورتون نمي‌شه اما اين مغازه مخصوص فروش غذاي مخصوص براي كساني بود كه زيبايي اندام كار مي‌كنن و اون عكسها هم كه خوب معلومه. خلاصه بدون يك كلام حرف از مغازه بيرون اومديم.

  10. #460
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    11

    پيش فرض

    یه سوتی باحال از خودم براتون تعریف کنم.
    یه روز تو محله مثل بقیه ی روز ها نشسته بودیم فوتبال می کردیم که خیلی حال می داد. من یه شلوار پام بود که کلا دو طرفش دکمه داشت. آقا خواستم یه شوت با تمام قدرت بزنم چرا این دکمه ها واز نشه یکدفعه نگاه خودم کردم دیدم شلوارم باز شده کامل. بعد 2 محله بالاتر از ما خوابگاه دخترای دانشگاه آزاده که از شانس بدم 2 3 تا دختر هم داشتن می رفتن خوابگاه که چششون به من افتاد. آقا دیگه همه زدن زیر خنده منم نشسته بودم دونه دونه دکمه هامو بستن!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •