تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 46 از 2734 اولاول ... 3642434445464748495056961465461046 ... آخرآخر
نمايش نتايج 451 به 460 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #451
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bithiah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    هرکجاهستم، باشم، آسمان مال من است
    پست ها
    479

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط babak_n-gage
    نه عقابم نه كبوتر اما
    چون به جان آيم در غربت خاك
    بال جادويي شعر
    بال رويايي عشق
    مي رسانند به افلاك مرا
    اوج مي گيريم اوج
    ميشوم دور از اين مرحله دور
    ميروم سوي جهاني كه در آن
    همه موسيقي جان است و گل افشاني نور
    همه گلبانگ سرور
    تا كجاها برد آن موج طربناك مرا
    نرده بال و پري بر لب آن بم بلند
    ياد مرغان گرفتار قفس
    مي كشد باز سوي خاك مرا

    فريدون فروغي
    دوست عزیز با تشکر از اشعار زیبایی که لطف می کنین و اینجا می گذارین، این شعر از شاعر گرانقدر شادروان فریدون مشیری است و تا جایی که من اطلاع دارم، فریدون فروغی شاعر نبوده و آواز می خونده.
    __________________________________________________ ________
    دیده را کردی سفید از انتظار ما مپرس--------------صبح ما را دیدی از شبهای تار ما مپرس (کلیم کاشانی)

  2. #452
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سمند خستهپاي خاطراتم باز مي گرديد
    مي ديدم در آن رويا و بيداري
    هنوز آرام
    كنار بستر من مام
    مگر چشم خرد بگشايد و چشم سرم بندد
    برايم داستان مي گفت
    ...

  3. #453
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط bithiah
    دوست عزیز با تشکر از اشعار زیبایی که لطف می کنین و اینجا می گذارین، این شعر از شاعر گرانقدر شادروان فریدون مشیری است و تا جایی که من اطلاع دارم، فریدون فروغی شاعر نبوده و آواز می خونده.
    دوست عزيز ... فريدون فروغي در عين حال كه صداي جاوداني هم داشته ... اشعار زيبايي رو هم ميسروده .
    و شاعر هم بودن .

    در ضمن اين هم مال فريدون مشيري هست گمونم . اشتباه تايپي بوده . شما حالا گير نده .

    =========
    ت ؟! بيام ديگه ؟ :
    تو به من خنديدي و نميدانستي
    من به چه دلهره از باغچه همسايه ... سيب را دزديده ام .
    ....

  4. #454
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Alipacino's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    خونه مون
    پست ها
    315

    پيش فرض

    تا توانی درون کس مخراش
    کاندرین راه خارها باشد
    کار درویش مستمند برآر
    که ترا نیز کارها باشد

  5. #455
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Alipacino
    تا توانی درون کس مخراش
    کاندرین راه خارها باشد
    کار درویش مستمند برآر
    که ترا نیز کارها باشد
    قرار بود با م بگي .

    =====

    دوست آن است كه عيب را ... مثل ايينه رو به رو گويد
    نه كه چون شانه پشت سر رفته ... در هزار جاي مو به مو گويد

  6. #456
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض

    مرگ رنگ
    رنگي كنار شب

    بي حرف مرده است.

    مرغي سياه آمده از راه هاي دور

    مي خواند از بلندي بام شب شكست.

    سر مست فتح آمده از راه

    اين مرغ غم پرست.



    در اين شكست رنگ

    از هم گسسته رشتة هر آهنگ.

    تنها صداي مرغك بي باك

    گوش سكوت ساده مي آرايد

    با گوشوار پژواك.



    مرغ سياه آمده از راه هاي دور

    بنشسته روي بام بلند شب شكست

    چون سنگ، بي تكان.

    لغزانده چشم را

    بر شكل هاي درهم پندارش.

    خوابي شگفت مي دهد آزارش:

    گل هاي رنگ سر زده از خاك هاي شب.

    در جاده هاي عطر

    پاي نسيم مانده ز رفتار.

    هر دم پي فريبي، اين مرغ غم پرست

    نقشي كشد به ياري منقار.



    بندي گسسته است.

    خوابي شكسته است.

    رؤياي سرزمين

    افسانة شكفتن گل هاي رنگ را

    از ياد برده است.

    بي حرف بايد از خم اين ره عبور كرد:

    رنگي كنار اين شب بي مرز مرده است.

    سهراب سپهري

  7. #457
    داره خودمونی میشه pixy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    پست ها
    38

    پيش فرض

    من موندم آخه مگه اسم شعري مي‌تونه جزو مشاعره محسوب بشه !!! دوست عزيز شما تو شعر وهم هم اين اشتباه رو تكرار كرده بودين!

    من شعرمو با م كه حرف آخر شعر درست قبلي بوده شروع مي‌كنم ....

    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

    ‌‌
    مدتي شد كز حديث اهل دل گوشم تهي است
    چون صدف زين گوهر شهوار آغوشم تهي است


    صائب تبريزي




    ‌‌

  8. #458
    آخر فروم باز lahij_web's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    زير خروارها خاك ...
    پست ها
    1,822

    پيش فرض

    تو پنداري كه افتاده به عقل من خلل هي هي
    تو پنداري كه ميترسم ز دزدان دغل هي هي
    من اين تصوير دنيا را بگيرم در بغل هي هي
    نه از عكس و نه از صورت نه از تصوير مي ترسم
    نه از كشتن نه از بستن نه از زنجير ميترسم
    اگر از مسلكم خواهي غلام شاه مردانم
    اگر از مشربم پرسي مطيع شرع و قرآنم
    اگر از دين من جويي مسلمانم مسلمانم
    نه از واعظ نه از مفتي نه از تقرير ميترسم
    نه از كشتن نه از بستن نه از زنجير ميترسم
    خدايا مالك الملكا تو در هر عالمي شاهي
    ترا دارم چه غم دارم ز حال من تو آگاهي
    به من هنگام تنهايي در اين غربت تو همراهي
    نه از ذلت نه از عزت نه از شبگير ميترسم
    نه از كشتن نه از بستن نه از زنجير ميترسم
    ============================
    پيكسي جون شما خودتو ناراحت نكن ! ( يه تاپيك ديگه مشاعره بود كه درش تخته شد و بازارش كساد ! بزار اين يكي حال بده همچنان ... )

  9. #459
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض

    ببخشيد حواسم نبود شرمنده
    اينم از م
    مي خروشد دريا.

    هيچكس نيست به ساحل پيدا.

    لكه اي نيست به دريا تاريك

    كه شود قايق

    اگر آيد نزديك.



    مانده بر ساحل

    قايقي ريخته شب بر سر او،

    پيكرش را ز رهي ناروشن

    برده در تلخي ادراك فرو.

    هيچكس نيست كه آيد از راه

    و به آب افكندش.

    و در اين وقت كه هر كوهة آب

    حرف با گوش نهان مي زندش،

    موجي آشفته فرا مي رسد از راه كه گويد با ما

    قصة يك شب طوفاني را.



    رفته بود آن شب ماهي گير

    تا بگيرد از آب

    آنچه پيوندي داشت.

    با خيالي در خواب.



    صبح آن شب، كه به دريا موجي

    تن نمي كوفت به موجي ديگر،

    چشم ماهي گيران ديد

    قايقي را به ره آب كه داشت

    بر لب از حادثة تلخ شب پيش خبر.

    پس كشاندند سوي ساحل خواب آلودش

    به همان جاي كه هست

    در همين لحظة غمناك بجا

    و به نزديكي او

    مي خروشد دريا

    وز ره دور فرا مي رسد آن موج كه مي گويد باز

    از شبي طوفاني

    داستاني نه دراز.

    سهراب

  10. #460
    داره خودمونی میشه pixy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    پست ها
    38

    پيش فرض

    لاهيج جان به هر حال بايد اين اشتباه رفع مي‌شد ...
    بابك عزيز از توجه شما هم تشكر ..

    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -


    ز عكس رخ آن يار در اين گلشن و گلزار
    به هر سو مه و خورشيد و ثرياست خدايا
    چو سيليم و چو جوييم همه سوي تو پوييم
    كه منزلگه هر سيل به درياست خدايا


    مولانا




Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •