تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 46 از 640 اولاول ... 364243444546474849505696146546 ... آخرآخر
نمايش نتايج 451 به 460 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #451
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    بی حوصلگی هایم از بی حوصلگی هایت
    گرفته

    در هوای با تو بودن
    آفتاب که نه
    چراغی هم نیست
    یک شمع برات میشوم
    اگر چشمانت
    حوصله دیدنش را دارد
    ببین

  2. #452
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گذشتم از تو که ای گل چو عمر من گذرانی
    چه گویمت که به باغ بهشت گم شده مانی
    به دور چشم تو هر چند داد دل نستاندم
    برو که کام دل از دور آسمان بستانی
    گذشتم به جگر داغ عشق و از تو گذشتم
    به کام من که نماندی به کام خویش بمانی
    بهار عمر مرا گر خزان رسید تو خوش باش
    که چون همیشه بهار ایمن از گزند خزانی
    تو را چه غم که سوی پایمال عشق تو گردد
    که بر عزای عزیزان سمند شوق برانی
    چگونه خوار گذاری مرا که جان عزیزی
    چگونه پیر سندی مرا که بخت جوانی
    کنون غبار غم برفشان ز چهره که فردا
    چه سود اشک ندامت که بر سرم بفشانی
    چه سال ها که به پای تو شاخ گل بنشستم
    که بشکفی و گلی پیش روی من بنشانی
    تو غنچه بودی و من عندلیب باغ تو بودم
    کنون به خواری ام ای گلبن شکفته چه رانی
    به پاس عشق ز بد عهدی ات گذشتم و دانم
    هنوز ذوق گذشت و صفای عشق ندانی
    چه خارها که ز حسرت شکست در دل ریشم
    چو دیدمت که چو گل سر به سینه ی دگرانی
    خوشا به پای تو سر سودنم چو شاهد مهتاب
    ولی تو سایه برانی ز خود که سرو رانی

  3. #453
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دلم گرفت ای هم نفس
    پرم شکست تو این قفس
    تو این غبار . تو این سکوت
    چه بی صدا . نفس نفس

    از این نامهربونی ها
    دارم از غصه می میرم
    رفیق روز تنهایی
    یه روز دستاتو می گیرم

    تو این شب گریه می تونی
    پناه هق هقم باشی
    تو ای همزاد همخونه
    چی میشه عاشقم باشی

    دوباره من دوباره تو
    دوباره عشق دوباره ما

    دو هم نفس دو هم زبون
    دو همسفر دو همصدا

    تو ای پایان تنهایی
    پناه آخر من باش
    تو این شب مرگی پاییز
    بهار باور من باش

    بذار با مشرق چشمات
    شبم روشنترین باشه
    میخوام آیینه خونه
    با چشمات همنشین باشه

    دلم گرفت ای هم نفس
    پرم شکست تو این قفس
    تو این غبار تو این سکوت
    چه بی صدا نفس نفس

    __________________

  4. #454
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    من نبودم
    کسی که در خانه ات را کوبید
    من نبودم
    کسی که به تو سلام داد
    من نبودم
    کسی که سالها عاشق تو بود...
    و هرجا که می رفتی
    دنبالت می کرد...
    ***
    دروغ گفتم
    من بودم!...
    که تو هیچوقت
    نخواستی ببینی...
    با این حال
    آری!من بودم
    که عاشق تو بود
    هنوز هم هستم
    حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم...
    و تو گریه می کنی
    و می گویی:
    "چرا این را زودتر نگفتی؟!"
    باید می دانستم
    که مادرم کلید یخچال را کجا می گذارد
    اما نمی داستم

    باید می دانستم
    که پدرم قرص
    هایش را کجا می گذارد
    اما نمی داستم

    باید می دانستم
    که وقتی خواهرم گم شد
    او را کجا پیدا کنم
    اما نمی داستم

    باید می دانستم
    که قلبم را کجا به چه کسی ببخشم؟
    اما نمی داستم...
    برای همین در یخچال خانه ما همیشه بسته ماند
    من بزرگ شدم
    پدرم قرص هایش را پیدا نکرد و مرد...
    خواهرم دیگر پیدا نشد
    و من هرگز
    هرگز
    عاشق نشدم...اولین بار
    که بخواهم بگویم "دوستت دارم" خیلی سخت است...

    تب می کنم
    عرق می کنم
    می لرزم...

    جان می دهم هزار بار
    می میرم...
    و زنده می شوم دوباره پیش چشمهای تو
    تا بگویم
    دوستت دارم
    اولین بار
    که بخواهم بگویم "دوستت دارم"
    خیلی سخت است
    اما آخرین بار آن
    از همیشه سخت تر است
    و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم "دوستت دارم"
    و بعد راهم را بگیرم و بروم...
    چون تازه فهمیده ام
    که تو هرگز دوستم نداشتی...

  5. #455
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زنده بودن، سرودن بهانه
    هرچه جز با تو بودن بهانه
    ذکر نام تو یعنی تنفس
    عاشقانه سرودن بهانه
    خواب یعنی تو را خوب دیدن
    پلک بستن- گشودن، بهانه
    گریه هم مثل باران ضروری است
    غصه از دل زدودن بهانه
    دم به دم فال حافظ گرفتن
    بخت را آزمودن بهانه
    شعر دعوی، سرودن دروغین
    زندگی عذر، بودن بهانه

  6. #456
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    دیشب به دشت آرزوهایمان رفتم...

    جرات جلوتر رفتن را نداشتم

    نمی دانم چگونه این همه آرزو کردیم

    ...

    عجب دلی داشتیم ما!

    با چه جراتی گفتی:آینده از آن ماست.

    ومن ، چه ناباورانه

    حرفت را تایید کردم


    لعنت به من!!

  7. #457
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    دست عشق از دامن دل دور باد!
    مي توان آيا به دل دستور داد؟

    مي توان آيا به دريا حكم كرد
    كه دلت را يادي از ساحل مباد

    موج را آيا توان فرمود : ايست!
    باد را فرمود : بايد ايستاد؟

    آنكه دستور زبان عشق را
    بي گزاره در نهاد ما نهاد

    خوب مي دانست تيغ نيز را
    در كف مستي نمي بايست داد

    قيصر امين پور

  8. #458
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    بي تو اينجا همه در حبس ابد تبعيدند
    سالها، هجري و شمسي، همه بي خورشيدند

    از همان لحظه كه از چشم يقين افتادند
    چشم هاي نگران آينه ي ترديدند

    نشد از سايه ي خود هم بگريزند دمي
    هر چه بيهوده به گرد خودشان چرخيدند

    چون به جز سايه نديدند كسي در پي خود
    همه از ديدن تنهايي خود ترسيدند

    غرق درياي تو بود ولي ماهي وار
    باز هم نام و نان تو ز هم پرسيدند

    در پي دوست همه جاي جهان را گشتند
    كس نديدند در آيينه به خود خنديدند

    سير تقويم جلالي به جمال تو خوش است
    فصلها را همه با فاصله ت سنجيدند

    تو بيايي همه ساعت ها و ثانيه ها
    از همين روز، همين لحظه، همين دم عيدند

    قيصر امين پور

  9. #459
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    به یادت که می افتم،

    می آیی کنار دلتنگی هایم می نشینی

    بوی لبخندت، بی پناهی ام را خانه می شود

    و دستان آبی ات،تشنگی ام را دریا...

    به یادت که می افتم،

    همسایه ها را می بینم،رهگذران را...

    و سفره ای که مهربانی را آواز می خواند

    همسایه ها و رهگذران تو را به خاطر دارند

    ومرا،

    که آن روز تو را به باران سپردم

    و تشنه،با چند دانه شعر،

    به خانه آمدم...

    امشب سالگرد تولدت است

    لبخندهایت کنارم نشسته است

    ...

    نمی دانم چرا امشب،

    این همه باران می بارد!!

  10. #460
    داره خودمونی میشه hellgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    140

    پيش فرض

    آینه ها در چشم ما چه جاذبه ای دارند

    آینه ها که دعوت دیدارند

    دیدارهای کوتاه از پشت هفت دیوار

    دیوارهای صاف،دیوارهای شیشه ای صاف

    دیوارهای تو...دیوارهای من

    دیوارهای فاصله بسیارند

    آه!!...دیوارهای تو همه آینه اند

    آینه های من همه دیوارند...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •