معلوم هست کی داره تو اون نظر سنجی شرکت میکنه
فکر نکنم پرسپولیسی باشن.....
قهــرمانی در هــــــــــر ســــــــــه جــــــــــــــام
قهــرمانی در لـیـگ قـهـرمانان آسـیا و لـیـگ بـرتـر
قهــرمانی در لـیـگ قـهـرمانان آسـیا و جـام حــذفـی
قهــرمانی در لـــیـــگ بـــرتـــر و جـــــام حــــذفــی
قهــرمانی فــقــط در لـیـگ قـهـرمانان آسـیا
قهــرمانی فــقــط در لـــیـــگ بـــرتـــر
قهــرمانی فــقــط در جــــام حـــــذفـی
نـاکـامـی در هر سـه جـــام
معلوم هست کی داره تو اون نظر سنجی شرکت میکنه
فکر نکنم پرسپولیسی باشن.....
اين نظر سنجي چرا امارش اينجوريه. بيشتر مورد اخرو زدن .
خب پرسپولیسا که تو نظر سنجیه قبلی شرکت کردن و نمیتونن دیگه اینجا شرکت کنن
آره دیگه
به نظرم باید یه تاپیک جدید زده شه وگرنه اینطوری نتایج نظر سنجی خیلی ضایس!
اصلا با این سیستم ریست نشدن vote تو vb حال نمیکنم
من یه پرسپولیسم و نظرم رو دادم پرسپولیس فصل بعد ضایع بازی می کنه و هیچ کاری نمی تونه بکنه.حالا ببینید.
میشه یکی به مدیران ارشد بگه
یا حداقل مدیر بخش ورزشی رو خبر کنه
این مشکلیه که کاملا قابل حله
زارع: پورطهماسب علت جدايي من را به خوبي ميداند
خبرگزاري پرسپوليس : مازيار زارع در گفت و گويي، اظهار داشت: هنوز هم نميدانم جواب مردم انزلي كه هميشه به من لطف دارند را چگونه بدهم. به همين دليل، شايد رفتن به انزلي بعد از چند مدت براي ديدن خانوادهام، برايم عذاب آور باشد.
وي افزود: بعد از بستن قرارداد، در شرايط مطلوبي در تمرين بدنسازي به سر ميبرم. خودم را آماده مي كنم تا در مقابل بازيكن بزرگي مثل كريم باقري يا بازيكنان خارجي مثل پتروويچ، از تمام توانم استفاده كنم تا نفر اول باشم.
وي درباره صحبتهاي اخير مسئولان باشگاه ملوان گفت: اصلا دوست ندارم ملوان را با حرفهايم به حاشيه ببرم؛ ولي پورطهماسب كه بعد از چندين روز اظهار نظر كرده، دليل جدايي من از تيمي كه به جانم متصل بود را ميداند. من فقط سكوت ميكنم.
زارع درباره تشويق شديد هواداران پرسپوليس در تمرينات چند روز گذشته، اظهار داشت: واقعا انگيزه من چند برابر شده است. به تصميمي كه درباره حضورم در پرسپوليس گرفتهام، افتخار ميكنم و از صميم قلب خوشحال هستم كه مرا مازيار قايقران تشويق ميكنند كه الگوي تمام مردم انزلي در صحنههاي متفاوت است.
وي ادامه داد: پس از قرعه كشي ليگ برتر، خودم را آماده ميكنم تا براي سختترين روز زندگي كه بايد برابر ملوان بازي كنم، آماده شوم.
معمارزاده: با افتخار كنار عابدزاده و واعظي كار ميكنم
خبرگزاری پرسپولیس : ميثاق معمارزاده در گفتگویی، اظهار داشت: مهدي واعظي يكي از بهترين دوستهايم در دوران فوتباليام است. او دروازهبان بزرگي است كه در تيم ملي به حقش نرسيد.
وي ادامه داد: مطمئنم براي موفقيت پرسپوليس بايد كنار عابدزاده كه يكي از بزرگان فوتبال ايران است و واعظي، با افتخار كار كنم تا براي تيم موثر باشم.
معمارزاده اظهار داشت: براي حضور در پرسپوليس به اندازه كافي مشاورههاي لازم را از دوستان و مربيان گرفتهام. اميدوارم با تمرينات ويژه، عابدزاده كه برخي مرا ميخواهند از آن بترسانند، به هدفهاي بزرگي كه دارم، برسم
پرسپولیس و حضور توأمان چند آشپز :آش امپراتور و يارانش براي پرسپوليس شور خواهد بود؟!
خبرگزاري پرسپوليس : زمان دادكان، منتقدان فدراسيون بحث <سبكشناسي> را مطرح كردند. يكي از اين منتقدان مجيد جلالي بود كه ميگفت: <كجاي دنيا مربي تيمملي نوجوانان از يك كشور است، مربي جوانان از كشوري ديگر، مربي اميدها برزيلي و سرمربي بزرگسالان از كرواسي؟>!! انتقاد جلالي ظاهراً بهجا و صحيح بود شد!زماني سطح علمي مدارس فوتبال يك كشور به گونهاي است كه بازيكنان را طوري پرورش ميدهند كه مثل خمير اماده براي تغيير شكل باشند و بتوانند خود را با هر سبكي وفق بدهند اما در كشور ما كه بعضاً برخي از مليپوشانمان نيز هنوز طرح صحيح استپ كردن و بغل پا زدن را بلد نيستند، رعايت نكردن اينگونه موارد، نتيجه خوشايندي در برنخواهد داشت. (همانگونه كه ديديد نداشت)اين موضوعي است كه كرهايها نيز به آن توجه كردند و به همين خاطر تا مدتها، مربيان تأثيرگذار فوتبال اين كشور، همه هلندي بودند و لذا فوتبال كره، تحت تأثير مكتب فوتبال هلند رشد كرد و به پيشرفت قابل ملاحظهاي رسيد. اين مقدمه را نوشتيم تا برسيم به تيم فوتبال پرسپوليس و تركيب كادرفني اين تيم كه گويا قرار است در فصل جديد، معجوني ناهمگون با چند مزه مختلف باشد!
از آن جا كه داريوش مصطفوي معمولاً به همان راحتي كه حرف ميزند، از آن راحتتر، زير حرفش ميزند( !مثال: اوايل حضورش در پرسپوليس به عنوان مديرعامل كه گفت درشأن يك مدير نيست مستقيم با بازيكن حرف بزند ولي از فرداي همان روز نه تنها مستقيم با بازيكنان مذاكره ميكرد، بلكه عكس يادگاري هم با آنها ميگرفت)! بنابراين كمتر كسي انتظار داشت از داخل دفترچه حاوي رزومههاي مربيان مطرحي چون زاكه روني، ژاك سانتيني، بيانچي و... كه مصطفوي در دست گرفته بود و به خبرنگاران نشان ميداد، يك اسم بيرون بيايد! حتي دنيزلي هم به ايران نيامد تا سرانجام افشين قطبي محبوب، پس از كل ناز و ادا، بله را بگويد و به پرسپوليس بازگردد.
قطبي مربيگري را نه در ايران و نه در ينگه دنيا نياموخته است. او تنها دستيار هلنديها بوده و چون كنار بزرگاني چون هيدينك و ادووكات كار كرده، مجبوريم او را جدي بگيريم. قطبي حالا با خيالي آسوده، در رأس كادرفني پرسپوليس قرار دارد و اين تيم همانند سال قبل بايد به همان سبكي كه او بلد است و ميخواهد بازي كند و البته توجه داشته باشيد كه دستيار اول قطبي يك برزيلي است كه فعلاً هيچكس او را نديده و نميشناسد و تنها در همين حد ميدانيم كه وي از دوستان قديمي افشينخان است!
در كنار قطبي و اين برزيلي، افشين پيرواني، احمد عابدزاده و پرويز كماسي حضور خواهند داشت؛ يك <پارادوكس افراطي> شكل گرفته كه به احتمال قريب به يقين، در اين ميان هر كس تلاش خواهد كرد زور خود را نشان داده و حرف خود را به كرسي بنشاند.
<پيرواني> مسلماً به اندازه استيلي جاهطلب و عجول در رسيدن به هدف نيست ولي سياستمدارتر از اوست. هيچكس از نفر اول بودن بدش نميآيد و افشين دوم نيز از اين قاعده مستثني نيست اما او فعلاً نفر سوم است. كاپيتان سابق سرخها، پس از پايان دوران بازيگرياش، به كلاسهاي پيشرفته آموزش مربيگري در اروپا رفت و حالا با كوله باري از آموختههاي فني، به پرسپوليس بازگشته. هيچكس نميداند پيرواني چه چيز فراتر از استيلي براي عرضه دارد. حتي تجربه حضور كوتاهمدت او به عنوان دستيار قلعهنوعي در تيمملي نيز چيزي را به ما نشان نميدهد چرا كه لشكر دستياران ژنرال، آن قدر عريض و طويل بود كه فرصتي براي پيرواني مهيا نميشد تا خودي نشان دهد. و اما <عابدزاده> كه از همان روزهاي اول با گفتن اين جمله كه <هيچكس حق ندارد حرفي به من بزند> موضع خود را مشخص كرد!
... و <پرويز كماسي> مدرنترين، و برومندترين مربي بدنسازي در ايران است كه ميگويند قطبي در همان يك جلسهاي كه قبل از ترك ايران به سر تمرينات تيم رفت، شيوه كار او ديده و پسنديده است! قطبي، از سال پيش، كماسي را ديده و پسنديده بود.
در فوتبال ايران همه چيز بر مبناي احساسات و غريزه شكل ميگيرد. سبك سنتي به <دويدن> و <جنگيدن> توجه دارد، سبك هلند با استفاده از همه ابعاد زمين، تغيير مكرر در پستها و حركات تركيبي كه با پاسهاي بلند قطري شروع ميشود و در سبك برزيلي، بازيسازي در شعاعهاي كوچك اتفاق ميافتد تا بازيكن بتواند از تكنيكش، بهترين و بيشترين استفاده را ببرد. حالا تصور كنيد در فصل جديد، تركيبي از اين سبكها، نوع و سيستم بازي پرسپوليس را كه قرار است به قول ساكت در سه جبهه بجنگد، تشكيل خواهد داد؛ يك آش شله قلمکار با چند آشپز كه هر كدام نيز ميخواهند بهترين غذا را بپزند ولي آن چه آماده ميشود، معلوم نیست که آیا چندان دلچسب و خوش طعم خواهد بود یا بر طبق ضرب المثل ما ایرانیها حسابی شور خواهد شد؟!
پی نوشت: تمام اين حرفها را فراموش كنيد. يك نفر به ما بگويد اصلاً افشين قطبي كجاست؟!مگر پرسپوليس کمتر از ۲۰ روز ديگر مسابقه ندارد؟ مگر اين تيم براي آماده شدن، نيازي به سرمربي آنهم مردي مقبول مثل افشين قطبي ندارد. پس او چرا نيست.
هم او که به برخی باج نداد وگرنه تا ۴۰ سالگی دروازه بان تیم ملی می ماند!
خبرگزاري پرسپوليس : باید اعتراف کنیم انسان های فراموشکاری هستیم، همین بغل گوشمان ودر فوتبال مملکتمان نامی به بلندای تاریخ حضور دارد و ما بی توجه فقط از کنارش رد می شویم. احمد رضا عابدزاده، سلطان قفس های توری نامیده می شود.چهارم خرداد 1345 پسرکی سبزه به دنیا آمد که برای آبادان اتفاق تازه ای نبود اما همین پسر کشوری را تکان داد و بعدها عکس هایش بر در و دیوار اتاق ها خودنمایی کرد. چند ماهی از 14 سالگی اش گذشت که جنگ، آنها را از آبادان به اصفهان کشاند و طولی نکشید که پیراهن هلال احمر وتام اصفهان را بر تن کرد تا آرزوهایش را یکی یکی برآورده کند. تیم ملی به جام جهانی رفته بود و ذخیره ناصر حجازی کسی جز رسول کربکندی نبود؛ او هر روز کربکندی را می دید و سعی می کرد مسیرش را طوری طراحی کند که در در راهش قرار گیرد و سلامی به الگوی فنی اش بکند و جوابی بشنود. تمام عشقش هم صحبتی با رسول بود و برایش همه کار می کرد. در تمرینات مواظب کفش های رسول خان می شد تا کسی به آن نزدیک نشود و خود را مجاب می کرد که بنشیند و کفش هایش را واکس بزند.
اولین مربی او حسین چرخابی - همان مربی ای که شاید او را تازه در فصل قبل به عنوان مربی سپاهان نوین شناخته باشید - بود، اما نخستین بار چشمان ناصر ابراهیمی در سال 64 عابدزاده جوان را در ترکیب اصفهان دید و او را به تیم ملی آورد تا در جام دهه فجر به بازی بگیرد. جالب اینجاست احمدرضا در همان اولین بازی اشتباه فاحشی کرد تا پیروز جغتاپور جایش را گرفت، اما پسرک بمب روحیه بود و امیدش را از دست نداد و در لیگ استانی قدس با اصفهان قهرمان شد، پس از چندی سجادی هم رفت تا عابدزاده سلطان جدید قفس توری ایران شود.
او را نمی توان درست تحلیل کرد، حتی در مواقعی که از لحاظ آمادگی جسمانی حرفی برای گفتن نداشت اما با روحیه مثال زدنی در میدان حاضر می شد و طوری رفتار می کرد که گویی هیچ مشکلی وجود ندارد و خیال همه باید از دروازه راحت باشد. در بازی های آسیایی 1990 پکن و در ضربات پنالتی نبوغ و روحیه اش را به همه نشان داد و پشتک های خاطره انگیزش هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است، هنوز هم می توان نمایش خاطره انگیزش را در بسیاری از دیدارها ، خصوصا در دیدار برابر استرالیا در مقدماتی جام جهانی ۹۸ بیاد آورد که چگونه از دروازه ایران محافظت می کرد. عابدزاده یک لیدر تمام عیار بود و خودش نقش یک تیم را بازی می کرد، نحوه رفتار و حرکت هایش نه تنها در جهت بالا بردن روحیه هم تیمی ها بود بلکه در روحیات حریف نیز تاثیر می گذاشت و آنها را وادار به واکنش می کرد.
ایران با دو گل از استرالیا عقب افتاد و ناگهان فرشته ای از آسمان فرو افتاد و تور دروازه ایران را پاره کرد! در آن اوج فشار و تحریک تماشاگران و نتیجه واگذار شده در چشم بر هم زدنی دروازه بانی سیاه پوش شروع به پشتک زدن و گرم نگاه داشتن بدن خود کرد گویی این تیم ایران است که جلو افتاده، حال بازیکنان دگرگون شد و معجزه اتفاق افتاد که هیچکس باور نمی کرد، 90 هزار تماشاگر استرالیایی به دو گل باقری و عزیزی خیره ماندند و سکوتی وحشتناک استودیوم را خفه کرد. گری لینه کر مفسر تلویزیون انگلستان آن پشتک های معروف عابدزاده را با بازیگر شهیر تئاتر انگلستان «سرلارنس اولیویه» مقایسه کرد و البته درخشش تا جام جهانی ادامه یافت.
بد نیست نقبی به گذشته بزنیم و آن مصدومیت لعنتی (در مقدماتی جام جهانی ۹۴)، عابدزاده جایگاهش را بخاطر یکی از دستیاران علی پروین از دست داده بود و در بحبوحه این ماجراها به مطب دکتر زادمهر سر می زند تا درددل کند، از سست شدن جایگاهش در تیم ملی گفت و قول داد چنان کار کند که هیچکس نتواند جایش را بگیرد، احمدرضا به قولش عمل کرد و به ترکیب رسید اما در برابر تایوان می خواست اوج آمادگیش را نشان دهد که اتفاقی وحشتناک افتاد و استخوان های زانویش خرد شد و به 11 استخوان ریز تبدیل شد و هرگزهمانند روز اولش نشد.سال 75 همان دستیار، سرمربی تیم ملی شد و نکیسا را جایگزین عابدزاده کرد و فقط زمان توانست به او ثابت کند هیچکس اسطوره نمی شود، حاجی از صفحه تلویزیونش دید که در بازی پلی آف جام جهانی 98 دروازه بانی را که دوست نداشت چگونه در مقابل ژاپن می ایستد و غیرت بخرج می دهد.
پاره شدن یک رگ مغزی اسطوره را تا پای مرگ پیش برد اما خدا نخواست تا سیاهترین روز تاریخ فوتبال رقم بخورد، هنوز هم کارمندان بیمارستان کسری به یاد روزی هستند که محل جراحی او آنقدر شلوغ شد که سواره های منتهی به میدان آرژانتین و خیابان الوند باید مدتها در ترافیک می ماندند تا این قسمت را رد کنند اما احمد ماند و امروز بعنوان مربی دروازه بان ها در پرسپولیس فعالیت می کند، او از جنس مردانی است که به بسیاری از باج بگیران مطبوعاتی و ... باج نداده و نخواهد داد * و برای همین دشمن بسیار دارد و به طرق مختلف عملکردش را زیر سئوال می برند، یکی تمرینات سختش را به مشکلات روحی و روانی ارتباط می دهد و دیگری مصاحبه های دروغ چاپ می کند اما برای ما مهم اینست که اسطوره به آغوش فوتبال بازگشته و تمریناتش می تواند عابدزاده دیگری را از خروجی پرسپولیس برای ایران بیاورد، عابدزاده می تواند اسطوره بسازد و همیشه حامیش خواهیم بود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)