تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 454 از 2734 اولاول ... 3544044444504514524534544554564574584645045549541454 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,531 به 4,540 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #4531
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    با منم بودي؟
    یعنی شما به خودتون مطمئن نیستید !!!
    نه منظورم شما نبودید ...
    ....................
    هنگام ناشناس دلي
    دارم بگو ، بگو چه کنم ؟
    پرهيز عاشقي نکند
    پرواي آبرو چه کنم ؟
    اين ساز پر شکايت من
    يک لحظه بي زبان نشود
    اي خفتگان ، درين دل شب ، با ناله هاي او چه کنم ؟
    گويد که وقت ديدن او دست تو باد و دامن او
    گويم که مي کشد ز کفم
    با آن ستيزه جو چه کنم ؟
    گريد چنين خموش ممان
    از عمق جان برآر فغان
    گويم که گوش کرده گران
    بيهوده هاي و هو چه کنم ؟
    جوشيده و گذشته ز سر
    صهباي اين سبو ، چه کنم ؟
    معشوق کور باطن من
    پرواي رنجشم نکند
    من نرم تر ز برگ گلم
    با اين درشت خو چه کنم ؟
    اي عشق ، دير آمده اي
    از فقر خويشتن خجلم
    در خانه نيست ما حضري
    بيهوده جست و جو چه کنم ؟
    ...

  2. #4532
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من كه در اين حلقه بودم بيقرار
    عاقبت كردم نگاري اختيار
    مهر او به سرشت با بنياد من
    كودكي شد محو ، بگذشت آن ز من
    رفت از من طاقت و صبر و قرار
    باز مي جستم هميشه وصل يار
    هر كجا بودم ، به هر جا مي شدم
    بود آن همراه ديرين در پيم
    من نمي دانستم اين همراه كيست
    قصدش از همراهي در كار چيست ؟

  3. #4533
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    چه مي بينم ؟ خدايا ! باورم نيست
    تويي : همرزم من ! هم سنگر من
    چه مي بينم پس از يک چند دوري
    که مي لرزد ز شادي پيکر من
    تو را مي بينم و مي دانم امروز
    همان هستي که بودي سال ها پيش
    درين چشم و درين چهر و درين لب
    نشاني نيست از ترديد و تشويش
    تو رامي بينم و مي لرزم از شوق
    که دامان ت را ننگي نيالود
    پرندي پرتو خورشيد ، آري
    نکو دانم که با رنگي نيالود
    تو را مي دانم اي همگام ديرين
    که چون کوه گران و استواري
    نه از توفان غم ها مي هراسي
    نه از سيل حوادث بيم داري
    غروري در جبينت مي درخشد
    نگاهت را فروغي از امديست
    تو مي داني ، به هر جاي و به هر حال
    شب تاريک را صبحي سپيدست
    ز شادي مي تپد دل در بر من
    به چشمم برق اشکي مي نشيند
    بلي ، اشکي که چشمانم به صد رنج
    فرو مي بلعدش تا کس نبيند

    ...

  4. #4534
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دفتر تازه بيار مشقاي من جريمه نيس
    مشق شب رو پاره كن مشق طلوع رو بنويس
    رنگ روزگار نباش !‌ يه دس صدا داره هنوز
    بودنت تو دايره نقطه ي پرگار هنوز
    وقتي دريا ميگه نه تو قطره باش بگو بله
    دسته ي تيغ تبر ‚ چوب درخت جنگله

  5. #4535
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Bedahe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    312

    پيش فرض

    هامون به سخره گرفت آواز چکاوک را
    نوید زندگی اینجا بیجان است
    چکاوک میخواند !
    زندگی جاریست ، حتی در تو !
    تشنگی غالب شد
    اینجا زندگی معنایش مرگ است !
    چکاوک هنوز میخواند !
    تو خود نیز جاری از آنی
    آفتاب داغ تر شد
    بهار تو هم اینجا کار ساز نیست !
    و باز هم چکاوک میخواند
    اما . . .
    اکنون دیگر صدای چکاوک نیست
    صدای مرگ است که او را میخواند !
    و چکاوک مرد ! !
    و هامون انگار تا ابد بیجان است ! ! !

  6. #4536
    پروفشنال sali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    استكهلم
    پست ها
    500

    پيش فرض

    تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت .تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

  7. #4537
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    تا بگويم كه چه كشفم شد از اين سير و سلوك
    به در صومعه با بربط و پيمانه روم

    آشنايان ره عشق گرم خون بخورند
    نا كسم گر به شكايت سوي بيگانه روم

    بعد از اين دست من و زلف چو زنجير نگار
    چند و چند از پي كام دل ديوانه روم

  8. #4538
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Bedahe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    312

    11

    میروم آنجا که هنوز
    مستی و ذائقه ی خوش
    دگر کفرم نیست
    رایحه ، رایحه ی جان است
    جانان خود گفت
    تو اگر جانت هست
    همه را از کرم من داری !
    ز چه رو میگویند
    ساده اندیشان ساروج سفت
    که دگر مستی و پیمانه کشی کفر است !
    خود جانان میگفت
    رو به هر جا که روی
    سو به هر انجمنی
    سایه ی انکار تو رفت
    ار توانی داری ، که تو خود میدانی
    همه ی آن از فضل منست
    باش تا آن دم
    که تو را
    دگر ، بار دگر هم
    خود من باز آرم
    رو به راه گم کرده ی خویش !

  9. #4539
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شاعري غرق بحر انديشه
    كاغذ و دفتري پراكنده
    رفته روحش به عالم ملكوت
    دل از اين تيره خاكدان كنده
    خلوت عشق عالمي دارد
    نقش روي پريرخي زيبا
    نقشبندان صفحه دل اوست
    پرتوي از تبسمي مرموز
    روشني بخش و شمع محفل اوست

  10. #4540
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    سلام ...


    شبی از پشت یک تنهایی نمناک وبارانیتو را با لحجه گلهای نیلوفر صدا کردمتمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم..

    پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس..

    تو را از بین گلهایی که در تنهاییم روییدند با حسرت جدا کردم..

    و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:

    دلم حیران و سرگردان چشما نیست رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم..

    و این بود آخرین حرفت و رفتی....!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •