دلم عمريه مي گيره بهونه
مي خواد دل بكنه از اين زمونه
تويي فانوس روشن تو شب تار
واسه اين دل سرگشته ی بي يار
ديگه وقتشه كه بارون بباره
بريزه رو سر شبا ستاره
شباي انتظار شباي دلتنگ
كه مي زنه به شيشه ی دلم سنگ
اي تو هستيِ اين دلِ شكسته ي من
ناي نفسهاي خسته ي من
چشماي در خون نشسته ي من
اي جـــــــــــــان
من كه مستِ يه جرعه ي ناز نگاتم
پنجره ي رو به خنده هاتم
ديوونه ي اسم آشناتم
اي جـــــــــــــان
يه روز گل مي كنه غنچه ي رؤيام
اگه پا بذاري رو فرش چشمام
مي شينه رو سرم سايه ي دستات
مي پيچه تو دلم عطرِ نفسهات
خدا، كي ميرسه لحظه ي ديدار
دل از خواب قفس كي مي شه بيدار
هنوز منتظرم خسته و بي تاب
كه شب گم بشه تو، خنده ي مهتاب
اي تو هستيِ اين دلِ شكسته ي من
ناي نفسهاي خسته ي من
چشماي در خون نشسته ي من
اي جـــــــــــــان
من كه مستِ يه جرعه ي ناز نگاتم
پنجره ي رو به خنده هاتم
ديوونه ي اسم آشناتم
اي جـــــــــــــان