تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 450 از 469 اولاول ... 350400440446447448449450451452453454460 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,491 به 4,500 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4491
    حـــــرفـه ای Mojtaba N87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    مشهد (Hometown : شیراز)
    پست ها
    5,015

    پيش فرض

    مجتبی جان دلبندم اون پیتزا خوراکی هست

    خب اگه میگن پس چرا دیگه انتقاد میکنی آقا ما قبول داریم اطلاعات عمومیت بالا هست
    بابا اومدم پست بدم نمی دونستم چی بنویسم اظهار فضل کردم

    نمیدونم ولی اینو میدونم خارجی ها به پیتزا میگن پیزا....

    اینم یه سری از کارای مجتبی

    پارسال تابستون یادمه هر روز صبح ساعت 7 پا میشد کلی پیاده میرفت تا یه سوپرمارکت یه دونه تخم مرغ میخرید میاورد صبحانه میخورد. هر روز صبح کارش این بود. ساعت کوک میکرد 7 پا میشد میرفت یه دونه تخم مرغ میخرید. بعضی وقتها من صبح پا میشدم میومدم بیرون میدیدم مجتبی داره از دور میاد با یه نایلون فریزر دستش و یه دونه تخم مرغ توش نایلون رو هم عین تسبیح دور دستش میچرخوند. نمیدونم چه صیغه ای بود یه دفعه یه جعبه تخم مرغ نمیخرید بزاره خونه هر روز بخوره آهان راستی جمعه ها علاوه بر تخم مرغ یه دونه گوجه فرنگی هم از میوه فروشی کنار سوپرمارکت دودر میکرد که مثلا جمعه ها املت بخوره.

    یکی دیگه هم اینه که برادرش خیلی کله گنده س. بهش گفته بود تو فقط دیپلم بگیر من بهترین کار رو برات ردیف میکنم خدمت هم کفالت مادرشو میگرفت براش .... ولی این مجتبی دیپلم که نتونست بگیره هیچی از مدرسه اخراجم شد. جریان اخراجش هم این بود که سه ماه پشت سر هم دیر میرفت. ساعت 9 از خواب پا میشد میرفت مدرسه. هر چی هم مدیر و ناظم تعهد گرفتن ازش درست نشد. تا اینکه یه روز مدیر زنگ تفریح بچه ها رو به صف کرد محتبی رو آورد جلو پرونده شو داد دستش جلو همه بچه ها گفت آقا مجتبی حالا میتونی بری تا آخر عمرت بخوابی... الان فکر کنم شبانه میره....

    و آخری هم که دیگه ته خنده س یه موتور براوو درب و داغون خریده بود یه مدت... یادمه ماه رمضون بود. هر شب پا میشد سحری میخورد بعد صبح که از خواب بلند میشد. باک موتور رو پر میکرد بنزین. راه میفتاد 20 30 کیلومتر از شهر دور میشد میرسید به شهر بعدی یه دور دور میدونش میزد دوباره برمیگشت... موقع ظهر می رسید ناهارشو میخورد مثلا میخواست روزه نگیره اینجوری کفاره هم نداشته باشه

    راستی فکر نکنید دیوانه بود یا مثلا عقب مونده بود. اتفاقا یه پسر خوشگل و خوش تیپی هم بود. خیلی هم با مرام بود. فقط یه کارای عجیب غریبی میکرد. یه بار مرغ یکی از همسایه ها رو دزدید برد پشت خونه شون سرشو برد کباب کرد خورد
    من هر گونه تشابه اسمی رو با این مجتبای شما انکار می کنم

  2. #4492
    آخر فروم باز mehdi_vsgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    توی لباسام
    پست ها
    8,492

    پيش فرض

    من هر گونه تشابه اسمی رو با این مجتبای شما انکار می کنم
    ولی من این تشابه اسمی را کاملا تایید میکنم

  3. #4493
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    اینم یه سری از کارای مجتبی

    پارسال تابستون یادمه هر روز صبح ساعت 7 پا میشد کلی پیاده میرفت تا یه سوپرمارکت یه دونه تخم مرغ میخرید میاورد صبحانه میخورد. هر روز صبح کارش این بود. ساعت کوک میکرد 7 پا میشد میرفت یه دونه تخم مرغ میخرید. بعضی وقتها من صبح پا میشدم میومدم بیرون میدیدم مجتبی داره از دور میاد با یه نایلون فریزر دستش و یه دونه تخم مرغ توش نایلون رو هم عین تسبیح دور دستش میچرخوند. نمیدونم چه صیغه ای بود یه دفعه یه جعبه تخم مرغ نمیخرید بزاره خونه هر روز بخوره آهان راستی جمعه ها علاوه بر تخم مرغ یه دونه گوجه فرنگی هم از میوه فروشی کنار سوپرمارکت دودر میکرد که مثلا جمعه ها املت بخوره.

    یکی دیگه هم اینه که برادرش خیلی کله گنده س. بهش گفته بود تو فقط دیپلم بگیر من بهترین کار رو برات ردیف میکنم خدمت هم کفالت مادرشو میگرفت براش .... ولی این مجتبی دیپلم که نتونست بگیره هیچی از مدرسه اخراجم شد. جریان اخراجش هم این بود که سه ماه پشت سر هم دیر میرفت. ساعت 9 از خواب پا میشد میرفت مدرسه. هر چی هم مدیر و ناظم تعهد گرفتن ازش درست نشد. تا اینکه یه روز مدیر زنگ تفریح بچه ها رو به صف کرد محتبی رو آورد جلو پرونده شو داد دستش جلو همه بچه ها گفت آقا مجتبی حالا میتونی بری تا آخر عمرت بخوابی... الان فکر کنم شبانه میره....

    و آخری هم که دیگه ته خنده س یه موتور براوو درب و داغون خریده بود یه مدت... یادمه ماه رمضون بود. هر شب پا میشد سحری میخورد بعد صبح که از خواب بلند میشد. باک موتور رو پر میکرد بنزین. راه میفتاد 20 30 کیلومتر از شهر دور میشد میرسید به شهر بعدی یه دور دور میدونش میزد دوباره برمیگشت... موقع ظهر می رسید ناهارشو میخورد مثلا میخواست روزه نگیره اینجوری کفاره هم نداشته باشه _________________

    دمت گرم چه با حاله این پسر


    راستی فکر نکنید دیوانه بود یا مثلا عقب مونده بود. اتفاقا یه پسر خوشگل و خوش تیپی هم بود. خیلی هم با مرام بود. فقط یه کارای عجیب غریبی میکرد. یه بار مرغ یکی از همسایه ها رو دزدید برد پشت خونه شون سرشو برد کباب کرد خورد _
    مگه الان نیست که می گی بود

    این جور سوژه ای تو محل داشته باشی پیر نمی شی

  4. #4494
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    و آخری هم که دیگه ته خنده س یه موتور براوو درب و داغون خریده بود یه مدت... یادمه ماه رمضون بود. هر شب پا میشد سحری میخورد بعد صبح که از خواب بلند میشد. باک موتور رو پر میکرد بنزین. راه میفتاد 20 30 کیلومتر از شهر دور میشد میرسید به شهر بعدی یه دور دور میدونش میزد دوباره برمیگشت... موقع ظهر می رسید ناهارشو میخورد مثلا میخواست روزه نگیره اینجوری کفاره هم نداشته باشه
    این هم یه قضیه داره اسمش یادم رفته

    ولی در کل باحاله

  5. #4495
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    دمت گرم چه با حاله این پسر


    مگه الان نیست که می گی بود

    این جور سوژه ای تو محل داشته باشی پیر نمی شی
    الان رفتن از اینجا... دیگه نیستن.

  6. #4496
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    الان رفتن از اینجا... دیگه نیستن.
    کجا رفته
    دلتون اومد بزارین بره

    حتما داره جای دیگه شاهکار می کنه

  7. #4497
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    رفتن یه محله دیگه... آمارشو دارم چه حرکتایی میکنه

  8. #4498
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    رفتن یه محله دیگه... آمارشو دارم چه حرکتایی میکنه
    ای ول

    امارشو بگیر واسمون بگو حال کنیم

  9. #4499
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    من هر گونه تشابه اسمی رو با این مجتبای شما انکار می کنم
    نمیخواستم اینو بگم... خیلی با خودم کلنجار رفتم که نگم ولی نمیشه باید به یه حقیقتی اعتراف کنم

    این مجتبی همون مجتبی که درموردش گفتم. این خودشه.... خیلی به من اصرار کرد نگم ولی من یه آدم رکی هستم که نمیتونم حقیقت رو پنهان کنم. چیکار کنم اخلاقمه... آخیش... بالاخره گفتم. انگار یه باری از رو دوشم برداشته شد.

  10. #4500
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    نمیخواستم اینو بگم... خیلی با خودم کلنجار رفتم که نگم ولی نمیشه باید به یه حقیقتی اعتراف کنم

    این مجتبی همون مجتبی که درموردش گفتم. این خودشه.... خیلی به من اصرار کرد نگم ولی من یه آدم رکی هستم که نمیتونم حقیقت رو پنهان کنم. چیکار کنم اخلاقمه... آخیش... بالاخره گفتم. انگار یه باری از رو دوشم برداشته شد.
    ای ول

    پس حالا خودش باید از کاراش بگه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •