بدون شرح :
" آنهایی که بیشتر میفهمن بیشتر زجر میکشن ... "
در خود چو نظر کردم خود را بندیدم زیرا که در آن مه تنم از لطف چو جان شددر جان چو سفر کردم جز ماه ندیدم تا سر تجلی ازل جمله بیان شدنه چرخ فلک جمله در آن ماه فروشد کشتی وجودم همه در بحر نهان شدآن بحر بزد موج و خرد باز برآمد و آوازه درافکند چنین گشت و چنان شد
مولانا
یه بیت شعر میزارم ... فقط اگر ما مرجع ضمیر شین رو حقیقت در نظر بگیریم ... این شعر درست در میاد تقریبا .
صورت گر دیبای چین رو صورت و رویش ببین ** یا صورتی برکش چنین! یا توبه کن صورت گری.شیخ شیراز .
رو = بن مضارع رفتن یعنی برو ...
یعنی انسان امروز راهشو گم کرده!
شب و روز میان ومیرن ولی اون هنوز توی مه(هوای سیاه ومه آلود اطرافش)جستجو میکنه ولی خودش نمیدونه به کجامیره!
وناراحت وناامید سجده کرده شاید کمکی بیاد.
حال اکثر اون هایی که دنبال حقیقت زندگی هستن ولی توی صحرای عظیم شک گم شدن!
سوء استفاده از احساسات
این شهر پر از صدای پای مردمیست
که همچنان که تو را میبـوسندطنابــِ دارت را میبافند
مردمانی که صادقانه دروغ میگویند
و عاشقانه خیانت میکنند..
دکتر علی شریعتی
به نظر من مفهوم این تصویر اینه که:انسان به سوی مرگ حرکت میکنه ولی خودش فکر میکنه داره میره برای بازی!
سلام
گاهی اوقات با فریب دیگران به سوی مرگ میروی و خودت متوجه نیستی.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)