یه مطلب جالب در وبلاگ یکی از دوستان خوندم که فکر کردم خالی از لطف نباشه ترجمه اش رو اینجا بزارم دوستان مطالعه کنن
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرجع گوش/مغز هنگام گوش دادن به یک سیستم صوتی های-اند چیست
اغلب ما میدانیم که شنیدن و گوش کردن دو مقوله کاملا متفاوت هستند. بعنوان مثال اگر ما زبان چینی را ندانیم،
اگر شخصی چینی صحبت کند ما فهوای کلام وی را نخواهیم فهمید (خب مسلمه)
افرادی که آشنایی ندارند ممکن است زبان فرانسه را با ایتالیایی اشتباه بگیرند. طبق همین منطق، بعنوان مثال
اگر ما صدای ساز ویولا را به خوبی نشناسیم، ممکن است هنگامی که یک ویولن در چند اکتاو پایین تر یا یک ویولون سل
در چند اکتاو بالاتر نواخته شود، اصوات تمام این سازهارا با هم اشتباه بگیریم. طبق همین نظریه اگر ما با صدای
اجرای زنده ی یک ویولن آشنا نباشیم، در تست صدای یک سیستم هم نمی توانیم بفهمیم که کدام صدا به واقعیت نزدیکتر است.
عمل شنیدن 24 ساعت شبانه روز حتی در زمان خواب انجام میشود. در غیر اینصورت ما قادر نبودیم که صدای
ساعت زنگدار کوک شده یا صدای شیون کودکمان را بشنویم. مغز ما تمامی اصوات را بررسی می کند ولی
اصوات بی اهمیت را نادیده می گیرد. مغز نه تنها اصوات را بررسی و پیمایش می کند، بلکه بلا انقطاع آنها را
پردازش و تجزیه و تحلیل نیز می کند. اگر صدای یک ساز ویولا را بشنویم بلا فاصله مغز صدا را پردازش می کند،
سپس به حافظه رجوع می کند تا در مورد تجربه شنیدن صدای مشابه در گذشته اطلاعاتی را بازیابی کند و
تصمیم بگیرد که آیا صدای پردازش شده مربوط به یک ویولاست یا خیر. به عبارت دیگر می توان اینگونه نتیجه گیری
کرد که "گوش کردن" در واقع "شنیدن موثر و هدفدار" است. اگر مغز در این فرایند دخالتی نداشته باشد،
عمل انجام شده صرفا شنیدن است نه گوش کردن.
آیا تا بحال به صدای ضبط شده خودتان گوش کرده اید؟ آیا خوشتان آمده؟ آیا صدای ضبط شده تان مشابه صدای خودتان
بود یا تفاوت داشت؟ هر شخصی که صدای ضبط شده تان را بشنود، تصدیق می کند که صدا متعلق به شماست،
بغیر از خودتان! صدای ما صرفا از طریق مستقیم به گوش شنونده میرسد ولی وقتی صحبت میکنیم صدا از طریق
لرزش های درونی (داخل جمجمه) و همچنین از طریق گوشمان شنیده خواهد شد؛ لذا صدایمان متفاوت میشود.
این پدیده همان مرجع مغز است. مرجع مغزی صدای ما مبتنی بر همان چیزی ست که در طول زندگی مان شنیده ایم.
مغز است که تصمیم می گیرد که صدا از یک پیانو می آید یا از یک ویولن. دلیل چنین رخدادی حافظه است.
اگر شخصی صدای واقعی یک پیانوی اکوستیک را در یک اجرای زنده نشنیده باشد، درک او از صدای پیانو صرفا
چیزی خواهد بود که از یک سیستم صوتی های-اند یا سیستم صوتی خودش (که شاید خیلی هم accurate نباشد)
شنیده است. کاملا واضح است که چنین شخصی به محض شنیدن صدای پیانو می تواند آنرا شناسایی کند ولی
ممکن است در خصوص صفات "طبیعی بودن" صدا نتواند اظهار نظر درست کند. با این اوصاف، ما چگونه می توانیم
تصمیم بگیریم که کدام سیستم صوتی بهتر است؟ کدام صدای طبیعی تری دارد؟ آیا تنها راه بسنده کردن به تعداد
ستاره های یک محصول در مجلات استروفایل و مجلات تبلیغاتی دیگر است؟ مسلما خیر! به نظر من بهترین راه
گوش کردن به اصوات مختلف در کنسرت ها و اجراهای زنده است در حالیکه هیچ تقویتی روی صدا صورت نگرفته است.
این نوع گوش کردن می تواند مرجع خوبی برای مغز باشد.