آخرین انیمیشنی که دیدم

[ata.royalfalcon]

سلام
امروز Dante's Inferno رو دیدم . خیلی قشنگ بود .
دانته Dante کسی هست که قبل از اعزام به جنگ صلیبی به نامزدش Beatrice قول میده که هیچوقت خیانت نکنه . Beatrice به خاطر همین موضوع با Lucifer شرط میبنده . اما دانته با یکی از اسرای جنگ صلیبی به Beatrice خیانت میکنه . در نتیجه ، شرط رو به نگهبان جهنم میبازه و روح پاک Beatrice رو با خودش به طبقه نهم جهنم میبره ، اما هدف اصلی لوسیفر این هست که Beatrice رو عروس خودش بکنه و بعبارت دیگه Beatrice بعنوان ملکه دوزخ باشه . نگهبان جهنم هزاران عروس داشته مثل کلئوپاترا و سالومه و هلن تروا و .... ولی از بئاتریس به خاطر روح پاکی که داشته بیشتر خوشحال هست .

در جهنم نه طبقه وجود دارد که هرچه به طبقات پایینتر میرویم عذاب و سختیها بیشتر میشود دانته برای عبور از هر طبقه باید نگهبان اون طبقه رو نابود کنه . در هر طبقه دانته متوجه گناهانی که در طول زندگی خودش مرتکب شده بود میشه . در این راه طولانی Virgil به دانته کمک میکنه .

1. اولين طبقه دوزخ ، برزخ هست . در این طبقه افرادی که گناه زیادی ندارند محبوس هستند مثل نوزادانی که تعمید داده نشده اند .
2. طبقه بعدی طبقه هــوس و شهــوت هست .
3. طبقه شکم پرستی .
4. طبقه حرص و طمع که اتفاقاً پدر دانته بخاطر پول دوستی در این طبقه محبوس هست . لوسیفر به پدر دانته که در این طبقه هست قول داده که اگر دانته رو بکشه صاحب تمامی زر و ثروت و طلا های اونجا بشه .
5. طبقه خشم و غضب .
6. طبقه کفر و ارتداد .
7. طبقه ظلم و خشونت ، در این طبقه خیلی از پادشاهان و ستمگران مثل اسکندر و .... زندانی هستند . حتی کسانی که به خودشون ظلم میکنن در اینجا محبوس میشوند . مادر دانته که خودکشی کرده بود در این طبقه محبوس هست .
8. طبقه فريب و تقلب .
9. آخرین طبقه که لوسیفر در اونجا محبوس هست طبقه خائنين هست لوسیفر نمیتونه از اونجا بیرون بیاد و فقط سایه لوسیفر هست که میتونه آزادانه رفت و آمد کنه ....

این کارتون واقعاً زیباست و پیشنهاد میدم که حتماً ببینید . من از 10 امتیاز 10 کامل رو میدم !!!

[ata.royalfalcon]

سلام
آخرین انیمیشنی که دیدم SINTEL هست . انیمیشنی کوتاه به مدت 14 دقیقه و 48 ثانیه ای محصول 2010 از کشور هلند هست .

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


داستان : دختری هست به اسم سینتل که بچه اژدهای زخمی رو پیدا میکنه و اونو معالجه میکنه (جای زخمش باقی میمونه) و این نقطه شروع دوستی بین این دو هست . ناگهان این بچه اژدها که اسمش Scales هست توسط اژدهای دیگر ربوده و به محل اصلی خودش که سرزمین اژدها هست برگردونده میشه .

سینتل برای پیدا کردنش بیابانها و کوهستانها و جنگلها و باتلاقها رو طی میکنه و با انواع جانوران وحشی روبرو میشه . در یکی از این مسیرها شمشیری که گذشته تاریکی داشته و خون بیگناهان زیادی ریخته شده رو پیدا میکنه . سینتل وقتی وارد غار اژدها میشه با یکی از اژدها در گیر میشه و اونو با همون شمشیری که پیدا کرده بود میکشه ، غافل از اینکه این اژدها همون Scales هست که سریع بزرگ شده بود . Scales خیلی زود سینتل رو شناخته بود و سعی نکرد به سینتل آسیبی برسونه . اما سینتل به خاطر رشد سریع ، اونو نشناخته و کشت . سینتل پس از دیدن جای زخم Scales رو شناخت !!!

[Sayam]

درود


[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .

آب دریاچه ای آلوده میشه ، مقامات دولتی و سازمان محیط زیست از این اتفاق ناراحت شده و تصمیم میگیرند با ایجاد یک حباب بزرگ ، شهر را قرنطینه کنند
و بعد تر مردم میفهمند که مقصر این ماجرا هومر بوده و میخواند با او مقابله کنند
اما به طور اتفاقی خانواده ی هومر موفق میشند از اون قرنطینه فرار کنند ....
اما یک اتفاقات دیگری میفته و معلوم میشه مقامات نقشه های دیگری هم دارند ، همسر هومر از هومر میخواد که برگردند به شهر خودشون و این اشتباه رو جبران کنند
هومر با همسرش موافق نیست ، همسر و فرزندانش به شهر برمیگردن و هومر در آلاسکا تنها میشه و بعد اون هم تصمیم میگیره که برگرده و خودش و خانواده اش و مردم و از این گرفتاری نجات بده ...

خیلی خیلی جالب ... ، اگر ندیده اید حتما ببینید ....

در کل پیشنهاد میشه !


نمره ی من 8.5

[Pessimist]

باید اعتراف کنم قبل از اینکه انیمیشن ماری و مکس رو ببینم اصلا و ابدا فکر نمیکردم یه انیمیشن خمیری اونم به کارگردانی یه کارگردان کم کار تا این حد منو تحت تاثیر قرار بده به نظر من این انیمیشن از اون انیمیشن هاییه که دیدنش به هر بیننده ای توصیه میشه!

ماجرای این انیمشن زیبا در مورد زندگی دختر بچه استرالیایی به نام ماری هست که تو زندگیش مشکلات زیادی داره و مورد بی توجهی پدر و مادرش قرار میگیره و یه جورایی میشه گفت یه دختر بچه تنهاست از طرف دیگه به خاطر داشتن یه خال بزرگ روی صورتش نمیتونه دوستان زیادی داشته باشه!
یه روز ماری به صورت کاملا اتفاقی یه آدرس رو از تو دفترچه تلفن پیدا میکنه و به همون آدرس یه نامه میفرسته این نامه میرسه به یه مرد میانسالی تو شهر نیویورک آمریکا که مکس نام داره و نکته جالب اینکه مکس هم مثل مری تنهاست و همین نامه ی ماری شروع آشنایی این دوتا هست.نامه نگاری این ها با همدیگه تا چند سال ادامه پیدا میکنه و ...

وای خدای من چه انیمیشنی انقدر خوش ساخته که بیننده رو کاملا به خودش جذب میکنه و یه نکته جالب دیگه اینکه داستان این انیمیشن واقعی بوده.
یه انیمیشن کاملا مبتنی بر دیالوگ که برای اینکه به خوبی بتونید باهاش ارتباط برقرار کنید باید تک تک دیالوگ ها رو بشنوید فقط تنها بدی این انیمشن اینه که زیاد بری بچه های کم سن و سال مناسب نیست!

من به این انیمیشن 10 میدم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Pessimist]

به احتمال خیلی زیاد 99 درصد بچه های اینجا انمیشن نجات کودکان یا همون Advent Children رو دیدن! این انیمیشن چند سال پیش تو ایران خیلی طرفدار پیدا کرد و یادم میاد اون زمان تو مدرسه همه از این انیمیشن و گرافیک فوق العادش صحبت میکردن! شاید یکی از دلایل محبوبیت این انیمیشن دوبله خیلی خوبش بود که صد در صد بی تاثیر نبود!
احتمالا وقتی داشتن این انیمیشن نجات کودکان رو دوبله میکردن حتی به ذهنشون خطور هم نمیکرد که تا این حد ازش استقبال بشه!

اون زمان دسترسی داشتن به فیلم های HD مثل الان راحت نبود و با وجود اینکه روی سی دی عرضه شده بود اما بازم اکثر بچه ها تحت تاثیر گرافیک خوب این انیمیشن قرار گرفته بودن امروز داشتم آرشیوم رو چک میکردم که چشمم افتاد به این فیلم و یه بار دیگه نشستم نگاه کردم البته نه به صورت کامل.
شاید باورتون نشه اما هنوز که هنوزه برام تازگی داره.

ماجراش که ادامه شماره قبلش هست رو که احتمالا میدونید چیه داستان از این قراره که رافوس متوجه میشه که سه تا مرد به دنبال مادر هستن تا به کمک اون بتونن دوره جدید تاریکی رو به کره زمین بیارن و بر زمین حکومت کنن به خاطر همین رافوس از کلود استرایف که با بچه های یتیم زندگی میکنه میخواد تا با این سه تا مرد که یکیشون کاداج هست مبارزه کنه.کلود اولش قبول نمیکنه اما بعدا که کاداج و افرادش رافوس رو دستگیر میکنن مجبور میشه باهاشون مقابله کنه!
تو این راه دوستانش هم که همشون جنگجوهای خوبی هستن میخوان بهش کمک کنن اما در حقیقت فقط خود کلود که بیماری زخم کیهانی(ناتوانی بدن تو دفع انگل )داره باید جلوی بازگشت سفیروت رو بگیره و ...
شاید موضوع فیلم یه مقدار کلیشه ای باشه اما ژاپنی ها اومدن همین موضوع(تسخیر دنیا) رو به یه شکل دیگه به تصویر کشیدن طوریکه برای بیننده جذابیت داشته باشه!

خب در مورد این انیمیشن چیزهای زیادی میشه گفت همه چیزش فوق العادست از شخصیت پردازی قوی گرفته تا گرافیک فوق العادش مخصوصا شخصیت کلود که واقعا آدم رو تحت تاثیر قرار میده یه جوان آرام با موهای زرد رنگ که همچین چهرش تو دل برو هم هست.

در مورد موسیقی این فیلم هم میتونم بگم سرطان محض! موسیقیش فوق العادست و با روح و روان آدم بازی میکنه این خودش نشون میده که هر چقدر جلوتر میریم ژاپنی ها بیشتر از قبل به موسیقی فیلم هاشون اهمیت میدن!
حتما سعی کنید آهنگ هاش رو دانلود کنید که بسیار زیباست!

خلاصه اینکه همه این ویژگی ها باعث شده این انیمیشن طرفداران زیادی داشته باشه البته محبوبیت این انیمیشن هم شاید یه مقدار عجیب باشه چون سلیقه ژاپنی ها با ماها خیلی فرق میکنه و اونا عاشق چیزهای عجیب و غریب هستن! مطمئنا ژاپنی ها خیلی بهتر از ما میتونن با شخصیت های این فیلم ارتباط برقرار کنن.

یه نکته جالبی که تو فیلم به چشم میخوره اینه که کلود تو مبارزه هاش هیچوقت از تفنگ استفاده نمیکنه و همیشه شمشیر تو دستشه!

ببخشید دوستان اگه یه مقدار بد توضیح دادم چون این انیمیشن هم برای من و هم برای خیلی های دیگه خیلی خاطر انگیزه و واقعا حیفم اومد در موردش پستی نزنم!

دیتابیس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Layken]

تصور می کردم که تو این همه سال اینو دیدم تا این که چند وقت پیش بنا به یک رویدادی متوجه شدم که نه از دستش داده بودم...اصلا باورم نمیشه ژاپن اونم میازاکی انیمه بسازه و من ندیده بودم اونم اینو رو
شاهکار بود شاهکار 3 بار پشت سر هم دیدمش هر بار یکی دو نکته جدید میدیدم توش در اوج سادگی خیلی پیچیده و پرمحتوا بودش داستان انیمه روایت دختر بچه ای هستش که در کنار خانواده در مسیر خانه جدید خودشون در بین راه وارد یک مکان مخوف میشن که طرف دیگر اون مکان یک سرزمین جدید بود با شهری داخل ان که در وهله اول سکوتی عجیب سر تا پای اون رو گرفته بود پدر و مادر دختر غذاهای اماده ای مبینن و تحمل نکرده و شروع به پذیرایی از خودشون می کنن همین میشه که شب نزدیک میشه و .......

هنوز هم موندم چرا این رو از دست داده بودم این همه مدت ...

به احتمال خیلی زیاد 99 درصد بچه های اینجا انمیشن نجات کودکان یا همون Advent Children رو دیدن! این انیمیشن چند سال پیش تو ایران خیلی طرفدار پیدا کرد و یادم میاد اون زمان تو مدرسه همه از این انیمیشن و گرافیک فوق العادش صحبت میکردن! شاید یکی از دلایل محبوبیت این انیمیشن دوبله خیلی خوبش بود که صد در صد بی تاثیر نبود!
احتمالا وقتی داشتن این انیمیشن نجات کودکان رو دوبله میکردن حتی به ذهنشون خطور هم نمیکرد که تا این حد ازش استقبال بشه!

درسته واقعا انمیشن زیبایی بود
نمی دونم که بازی های این سری رو هم بازی کردید و اشناییت دارید یا نه ولی این انمیشن محبوبیت بیشتر خودش رو مدیون بازی هاش هم بوده مخصوصا شخصیت هاش که هر کدوم پیشینه خیلی طولانی دارند و اون سکانس اخر انمیشن اگر دقت کنی وقتی که کلود به اون دو شخص که دختره و پسره نگاه می کنه خودش داستانی داره برا خودش که هر گیمری یادش میوفته بغض میکنه و خیلی حساس باشه میزنه زیر گریه...

[محمد88]

تصور می کردم که تو این همه سال اینو دیدم تا این که چند وقت پیش بنا به یک رویدادی متوجه شدم که نه از دستش داده بودم...اصلا باورم نمیشه ژاپن اونم میازاکی انیمه بسازه و من ندیده بودم اونم اینو رو
شاهکار بود شاهکار 3 بار پشت سر هم دیدمش هر بار یکی دو نکته جدید میدیدم توش در اوج سادگی خیلی پیچیده و پرمحتوا بودش داستان انیمه روایت دختر بچه ای هستش که در کنار خانواده در مسیر خانه جدید خودشون در بین راه وارد یک مکان مخوف میشن که طرف دیگر اون مکان یک سرزمین جدید بود با شهری داخل ان که در وهله اول سکوتی عجیب سر تا پای اون رو گرفته بود پدر و مادر دختر غذاهای اماده ای مبینن و تحمل نکرده و شروع به پذیرایی از خودشون می کنن همین میشه که شب نزدیک میشه و .......

هنوز هم موندم چرا این رو از دست داده بودم این همه مدت ...



درسته واقعا انمیشن زیبایی بود
نمی دونم که بازی های این سری رو هم بازی کردید و اشناییت دارید یا نه ولی این انمیشن محبوبیت بیشتر خودش رو مدیون بازی هاش هم بوده مخصوصا شخصیت هاش که هر کدوم پیشینه خیلی طولانی دارند و اون سکانس اخر انمیشن اگر دقت کنی وقتی که کلود به اون دو شخص که دختره و پسره نگاه می کنه خودش داستانی داره برا خودش که هر گیمری یادش میوفته بغض میکنه و خیلی حساس باشه میزنه زیر گریه...

دقیقا اومدم انجمن انیمیشن و این تاپیک برای معرفی این کارتون که دیدم اخرین پست مربوط به این کارتون میشه و کاملن درموردش بحث شده
فضای خیلی دوست داشتنی ای داره و من هم کل 2 ساعت فیلم رو بدون توقف و حتی بدون یه چایی ریختن دیدم ( چیزی که معمولن کم پیش میاد )
همه چیزش سر جاش و به اندازه بود ... موسیقی متن و صحنه های خیالی و دیالوگ ها و کلا همه چی سر جاش بود
و فکر میکنم فیلم بسیار قدرتمندی از لحاظ پیام و نماد بود که لازم باشه چندین بار دیده بشه

مثلا بعد از اینکه اون روح ماسک داره تو حمام میزنه به سرش و حمله میکنه و خارج میشه حالش خوب میشه و سوار ترن میشن ، یک سری ادم های ( انسان واقعی ) مرموز با کلاه لبه دار نشستن
و اونجا روی جعبه ها دو نماد اصلی ماس.ونیک میاد وسط یهو ( چشم و گونیا پرگار )

جای موشکافی زیاد داره فیلمش ولی عالی بود در کل من هم نمره کامل میدم بهش ... ضمن اینکه بعد از شِرِک دومین انیمیشنی هست که اسکار برده
موسیقی اش هم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] میتونید گوش بدید

[Pessimist]

Ice Age
عصر یخبندان


بعد از ظهر امروز شبکه نمایش یه بار دیگه انیمیشن به یادماندنی عصر یخبندان رو نشون داد!
واقعا در مورد این انیمیشن چی میشه گفت؟
انیمیشینی که برای ما سراسر خاطرست و هممون با مجموعه فیلم هاش زندگی کردیم!

عصر یخبندان انیمیشنی هست که بی نهایت دوستش دارم و چقدر خوشحال شدم امروز دوباره فرصت پیدا کردم یه بار دیگه ببینمش البته با کیفیتی بهتر نسبت به اونی که تو آرشیوم داشتم! چیزی که این انیمیشن رو به نظر من جذاب کرده شخصیت پردازی بی نظیر در کنار دوبله خوب (چه دوبلورهای ایرانی و چه دوبلورهای خارجی) هست که باعث میشه هیچوقت از ذهنمون پاک نشه!
انیمیشنی که واقعا خداحافظی کردن با شخصیت هاش خیلی سخته به خاطر همین هنوز که هنوزه دارن سری های جدیدش رو میسازن اگه اشتباه نکنم حتی شماره 4 این مجموعه قراره اکرانش تو همین هفته شروع بشه و من که بی صبرانه منتظرش هستم!

واقعا سازندگانش خلاقیت زیادی داشتن که تونستن شخصیت های خاص برای این انمیشن بسازن از جمله سید که یکی از بامزه ترین و تو دل بروترین شخصیت کارتونی برای من هست و واقعا کارهای بامزه ای انجام میده. موجودی که قلب پاکی داره و علاقه زیادش به بچه های کوچیک مثال زدنیه!

شماره اول عصر یخبندان بدون شک قوی ترین شماره ی این فیلم به حساب میاد داستان زندگی سه تا حیوان که پسر بچه ای رو پیدا میکنن که مادرش رو از دست داده و اونا تلاش میکنن تا پسر بچه رو به پدرش برگردونن و تو این راه اتفاقات جالب و البته آموزنده ای هم براشون میوفته!
به نظر من نوع پرداختن به این داستان واقعا حرف نداره طوریکه بیننده با تمام وجودش پای فیلم میشینه و دوست داره ببینه آخرش چی میشه!

به هر حال از اون فیلم هاییه که تا آخر عمر نمیتونم فراموشش کنم!
فقط حیف شد که نتونست اسکار بگیره چون باید با انیمیشن فوق العاده ژاپنی Spirited away رقابت میکرد که دوستان تو دوتا پست بالایی درموردش توضیح دادن!

یه چیز دیگه رو نمیدونم تا حالا متوجه شدید یا نه ! اینکه وقتی آدم این انیمیشن ها رو از طریق تلویزیون میبینه زمین تا آسمان فرق داره تا اینکه از طریق سی دی و دی وی دی ببینه مثلا اگه الان تو گوگل سرچ بزنید میتونید سایت های زیادی رو پیدا کنید که کارتون های قدیمی رو واسه فروش گذاشتن حالا اگه ما این کارتون ها رو خریداری هم کنیم و بشینیم از طریق کامپیوتر ببینیم بازم نمیتونیم به اندازه تماشا کردن از طریق تلویزیون ازش لذت ببریم!من خودم هنوز علتش رو نفهمیدم!
جالب اینجاست من این موضوع رو با خیلی از دوستانم در میون گذاشتم و اونا هم دقیقا همین نظر رو دارن!
کلا شاید بعدا یه تاپیک در مورد همین موضوع زدم!
موفق باشید!


[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Pessimist]

A Christmas Carol
سرود کریسمس






يک انيميشن نه چندان خوش ساخت در مورد زندگي يه انسان دنيا پرست و بداخلاق



اولين چيزي که تو انيميشن سرود کريسمس توجه منو به خودش جلب کرد دوبله خيلي خوب اون بود که بر خلاف اون چيزي که انتظار داشتم خيلي خوب از آب دراومده بود مخصوصا جيم کري که جاي نقش اصلي فيلم صحبت کرده!

اين انيميشن امتياز آن چنان بالايي تو سايت imdb نداره و به عقيده خيلي ها يکي از ضعيف ترين انيميشن هاي والت ديزني تو اين چند سال اخير هست اما خب من از موضوع فيلم خيلي خوشم اومد با وجود اينکه نحوه پرداختن به يه همچين موضوعي يه مقدار ناشيانه بود!

يکي از ضعف هاي سرود کريسمس اين بود که بيش از حد روي شخصيت اصلي فيلم(اسکروج زوم کردن که به خاطر همين اصلا متوجه نشدم نقش دوم فيلم کي بود (خواهر زادش يا کارگرش)
کاری به گرافیک و جلوه های بصری و این چیزهاش ندارم!


ماجراش در مورد يه پيرمرد دنيا پرست و بداخلاق به اسم اسکروج هست که اکثر اطرافيانش به خاطر همين رفتارهاش دل خوشي ازش ندارن اسکروج با وجود اينکه يه انسان ثروتمنديه اما زندگي خيلي پوچ و بي معنايي داره چرا که همسرش چند سال قبل به خاطر همين رفتارهاش اونو ترک کرده و تنها زندگي ميکنه تمام برنامه زندگيش اينه که روز به روز به ثروتش اضافه کنه!

فيلم يکي دو روز قبل از کريسمس رو نشون ميده در حاليکه که اکثر مردم شهر براي جشن کريسمس آماده ميشن اسکروج هيچ توجهي به کريسمس نداره و حتي به يه نفر ميگه کريسمس يه حقه است و همون شب وقتي ميخوابه روح شريک سابقش به سراغش مياد و با بردن اسکروج به گذشتش سعي ميکنه اونو متوجه اشتباهاتش کنه و بهش بگه که طرز غلط زندگي کردنش کاملا روي زندگي اطرافيانش تاثير منفي گذاشته!

تو همين قسمت فلاش بک هاي جالبي ميخوره به گذشته اسکروج مخصوصا جايي که داشت محل کار سابقش رو نشون ميداد واسه من خيلي جالب بود ....

والت ديزني يه همچين موضوعي رو به شکل نه چندان خوب به تصوير کشيده!

همونطور که گفتم موضوعش خيلي خوب بود و اي کاش يه مقدار بهتر روش کار ميکردن تا خيلي بهتر از اينا ميشد و زمانش هم يه مقدار کم بود!
چقدر هم خوب ميشد اگه هون اوايل فيلم يه خرده بيشتر از اينا روي زندگي اسکروج مانور ميدادن!

چون موضوع فيلم هم در مورد کريسمس و اينا بود به خاطر همين موسيقي هايي که پخش ميکردن کاملا حال و هواي کريسمسي داشت و از اين نظر واقعا قابل تحسينه!

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Ahmad]

'Dr. Seuss
The LORAX
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

: در تمام این پست خطر لو رفتن داستان انیمیشن وجود داره


انیمیشنی موزیکال و با لحظاتی شاد و طنزهای زیبایی که شما رو وادار به خنده می‌کنه
انیمیشنی که به زیبایی به همه – چه کوچک و چه بزرگ – اهمیت حفظ محیط زیست و بخصوص درخت رو گوشزد می‌کنه

انیمیشنی که بر اساس [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نوشته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ساخته شده



همان ابتدا با لرکس Lorax‌ آشنا می‌شیم:

Hello, everybody
Thanks for coming
I am the Lorax
I speak for the trees

شهر س‌نیدویل Thneedville شهری پلاستیکی که در آن هیچ درختی وجود نداره
در Thneedville هوا تمیز نیست و احتیاج به هوای تازه هست
هوایی که Aloysius O’Hare اونها رو تولید می‌کنه و به مردم می‌فروشه و به شدت ثروتمند شده و خب نمیخواد این تجارت رو از دست بده. پس نباید درختی واقعی تو شهر باشه که هوا رو تمیز کنه و مردم هم کاملا راضین

Aloysius O’Hare

داستان وقتی جدی میشه که آدری Audrey میگه بیشتر از هر چیزی تو دنیا اینو میخواد که یه درخت واقعی رو ببینه و تد Ted میگه اگه یکی برات درخت واقعی بیاره چه می‌کنی؟ آدری در جواب میگه احتمالا با اون ازدواج می‌کنم و این یعنی تد میره برای پیدا کردن یک درخت واقعی

اینجاست که مادربزرگ تد وارد ماجرا میشه و برای تد توضیح میده که برای اینکه به درخت واقعی برسه باید وانس-لر Once-ler رو ببینه بیرون از شهر و جایی که گیاهی نیست و ...

وانس-لر به تد می‌گه علت نابودی درخت‌ها خودشه و اختراعش یعنی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بافته‌ای که موارد مصرف زیادی داره و مواد اولیه‌اش چیزی است خاص که برای پیدا کردنش سالها قبل از خانوادش جدا میشه و سرتاسر دنیا رو می‌گرده تا اینکه اون رو در جایی که بهشت می‌نامه پیدا می‌کنه.

جایی پر از درختان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که بجای برگ بر روشون نوعی الیاف وجود داره و با قطع اولین درخت سر و کله‌ی لرکس Lorax - محافظ جنگل – پیدا می‌شه.

وانس-لر برای فروش به شهر میره اما کسی نمی‌خره تا اینکه اتفاقی این اختراع اثر خودش رو به عنوان یک کلاه میزاره و اینجاست که مردم برای خرید هجوم میارن و کاربردهای دیگه‌ی اون رو هم نام می‌برن و وانس-لر به خونوادش اطلاع میده که برای درست کردن تنید به کمک همه‌ی اونها احتیاج داره

کار شروع میشه اما کندن تنها الیاف روی درخت tufts زمان زیادی میبره تا اینکه مادر وانس-لر و بقیه اعضاء خونواده اون رو متقاعد می‌کنن که درختان رو باید انداخت و اون هم موافقت می‌کنه که تنها چند درخت رو بندازن و معتقده که انداختن تنها چند درخت ضرری مشکلی رو ایجاد نمی‌کنه اما از اونجایی که طمع انسان پایان‌ناپذیره درختها قطع میشن تا اینکه به آخرین اونها میرسه :

و با نابودی آخرین درخت وتبدیل جنگل به بیابان مواد اولیه‌ هم تموم شده و وانس-لر ورشکست میشه

و جایی در شهر رفتگری میگه اختراع بعدی چی میتونه باشه تا صاحبش رو ثروتمند کنه جایی که O’Hare متوجه میشه که میشه حال که هوای سالم وجود نداره با فروش هوای تازه ثروتمند بشه

حیوونا اونجا رو ترک میکنن

لرکس هم میره

و تنها یک کلمه برای وانس-لر بجا میذاره

کلمه‌ای که وانس-لر به تد میگه ازاون روزی که لرکس رفته به اون نگاه میکنه و نمیفهمه معنیش چیه اما الان فکر می‌کنه که تد دلیل اینه که لرکس این کلمه رو بجا گذاشته و دلیلش اینه که :

و آخرین دانه درخت Truffula رو به تد میده

و از تد میخواد که اون رو در وسط شهر بکاره

پس از کلی ماجرا تد با مادر و مادربزرگش به همراه آدری موفق میشن تا سطح پلاستیکی میدان مرکز شهر رو بشکنن و به خاک برسن

اینجاست که O'Hare مردم رو متقاعد می‌کنه که درخت براشون مضره و نباید اجازه بدن که این درخت کاشته بشه.

اما در یکی از زیباترین صحنه‌های انیمیشن تد با بولدزر دیوار آهنی شهر رو فرو میریزه

مردم دنیای خارج از شهر رو می‌بینن و تد میگه من از طرف درختها صحبت می‌کنم و در شهر همه چی کامل نیست و بدتر هم خواهد شد مگر اینکه ما کاری انجام بدیم مگر اینکه ما مسیرمون رو تغییر بدیم و ما می‌تونیم شروع کنیم آنهم با کاشتن این:

O'Hare قصد داره جلوی تد رو بگیره اما این‌بار مردم شروع می‌کنن به خوندن آهنگ: Let It Grow

درختها همه جا کاشته میشن، وانس-لر از خونه بیرون میاد و لرکس برمیگرده

  محتوای مخفی: چهره‌ی وانس-لر در انتها 

پست‌های مرتبط:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]