تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 45 از 87 اولاول ... 3541424344454647484955 ... آخرآخر
نمايش نتايج 441 به 450 از 866

نام تاپيک: نويسندگان عزيز ميخواهيم داستان بنويسيم!

  1. #441
    اگه نباشه جاش خالی می مونه western's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    for sale
    پست ها
    469

    پيش فرض

    بچه ها چرا در مسابقه مینی مال پی سی وردلد شرکت نمی کنید؟دانیلا ی عزیز زحمت کشیده واسه ما یک مسابقه ترتیب داده هیچکدومتون شرکت نمی کنید ای بابا!

  2. #442
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    نا كجا آباد...
    پست ها
    126

    پيش فرض

    وسترن جون وقتي شما يه شاهكار ارايه كردي و حتما برنده مي شي ديگه همه ي ماها بايد بوق بزنيم بريم كنار!
    راستي چرا از داداشت خبري نيست؟ مهدي رو مي گم! نكنه هنوز هم داره به خلق يه ميني مال شاهكار براي شركت تو مسابقه فكر مي كنه؟!

  3. #443
    اگه نباشه جاش خالی می مونه western's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    for sale
    پست ها
    469

    پيش فرض

    تو نسبت به من لطف داری سعیداما داستانها فرق می کنه و معلوم نیست کدوم انتخاب بشه پس تنبلی نکنید شرکت کنید!منم اتفاقاً نگران مهدی داداشم شدم...گاهی هست گاهی غیب می شه امیدوارم که مشکلی نداشته باشه.

  4. #444
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    خوب برام عجیب بود که همه امدند ولی در مورد سه مینی اخر من نظر ندادند. شایدهم دارند تلافی میکنند.

  5. #445
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    نا كجا آباد...
    پست ها
    126

    پيش فرض

    حميد جون داستانات انقدر عميق هست كه ما دركش نكنيم! بابا زير ديپلم بنويس! ولي دومي و سومي قشنگ بود.
    ميني كه براي مسابقه نوشته بودي، خيلي عجيب بود و من همين رو مي تونم بگم! ايده جالبي بود شطرنج عابر پياده، ولي خداييش حميد جون يه مقدار هم ما و چرت و پرتهايي كه مي نويسيم رو تحويل بگير!

  6. #446
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    خوب جوابتون یه جورایی خیلی به سبک مینی مال بود. ادم هر برداشتی می تونه که خودش می خواد بکنه. به هر حال ممنونم. در مورد نوشته های شما هم دوست من، من اصلا خودم را در مقام اظهار نظر نمی دونم چون اساسا انسان سخت گیری هستم و برای خوندن و اظهار نظر خیلی به خودم سخت می گیرم و شاید بارها و بارها و با دقت زیاد مطالب رو میخونم و خیلی هم در مورد اظهار نظر خودم را محدود می کنم. می دونم شما از من اظهار نظر کارشناسانه نمی خواهید و فقط به عنوان یک خواننده و دوست .... ولی به هر حال این موضوع به شخصیت من بر می گرده.

    داستانهای شما و دیگر دوستان بسیار بسیار زیبا هستند.
    تنها نظری که من می توانم در مورد کلیه داستانهای شما ارائه کنم این هست که این نوشته ها از افکار یک ذهن پویا و البته مقداری مشوش ( از نوع مثبت) هستند ، ذهنی که از دستهاش خیلی خیلی سریعتره و این خوب خودش خیلی کار می بره تا بتونید یا ذهنتون را کنترل کنید یا دستاتون رو .........

    خوب این هم خودش یک مینی شد......

  7. #447
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    وصیت چوپان





    چوپان در تمام عمرش، از صبح تا بعد از ظهر را برای گله اش صرف می کرد و از بعد از ظهر تا صبح فردا را برای خود و خانواده اش. در لحظات آخر عمرش وقتی خواست مهمترین پند زندگی اش را به پسرش که مثل خودش چوپان شده بود، بدهد ، متوجه شد که هر کدام از گوسفندهای گله با تلاشها و زحمتهای او بعد از چند سال به آرزوهایشان رسیده اند ، ولی خودش و بچه هایش هیچ گاه به آرزوهایشان نرسیده اند. او به فرزندش ، وصیت کرد که تمام طول روزش را به گوسفندها اختصاص دهد.

  8. #448
    حـــــرفـه ای piishii's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    myshots.ir
    پست ها
    13,061

    پيش فرض خودکشی

    همین که تفنگ رو برداشت تا آدم جلوییش رو با یه تیر خلاص کنه به دقت نشونه رفت
    کمی که ذهنش رو به عقب برگردوند یاد همه ی مشکلاتی افتاد که همین فرد باعثش شده بود
    چشاشو بست و تیر و شلیک کرد
    صدای گلوله پیچید .
    بنگ بنگ !
    گرمایی وجودش رو حس کرد
    آره ! از سینش خون میریخت !
    داد زد خودم رو کشتم !
    و سر گیجه کنان ولو شد توی خیابون.
    مادرش بعدها گفت : پسرم شیزوفرنی داشت .

  9. #449
    آخر فروم باز Benygh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,721

    پيش فرض

    سلام
    حمید جان مسئله تلافی نیست ..
    من که نت ندارم کم کم میام ...
    داستان اخری خوب بود ..
    ولی چرا همه وقت رو میده به گوسفندان ؟
    پیشی برای شما هم جالب بود ...
    راستی نتیجه مسابقه کی اعلام میشه ؟

  10. #450
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    با سلام
    راستش من از زمان اعلام نتایج خبر ندارم. در مورد اینکه چرا اخرش به این نتیجه رسیده بود خوب اصولا اصلا نباید نویسنده در مورد کارش توضیح بدهد ولی چون شمایید من این کار را برای سومین بار انجام میدهم.
    ما انسانها کلا زندگیمون رو صرف خیلی از کارها می کنیم. چوپان وقتی دید با وجود اینکه نصف روز را کاملا به خودش و خانواده اش اختصاص داده ولی هنوز چوپانه و فرزندش هم چوپانه و به هیچ کدوم از ارزوهاش هم نرسیده خوب دیگه بقیه اش هم کاملا مشخصه.....

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •