تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 448 از 720 اولاول ... 348398438444445446447448449450451452458498548 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,471 به 4,480 از 7196

نام تاپيک: ترجمه --------Translation 3

  1. #4471
    ناظر انجمن زبان pro_translator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    2,150

    پيش فرض

    سلام بچه ها ...

    به نظرتون "تحلیل واریانس یک‌راهه در متن مانوا" همون One-way MANOVA هست یا "در متن" معادل خاصی داره و باید در ترجمه آورده بشه ؟!
    خوب بذار اول اصطلاحاتش رو بررسی کنیم:

    ANOVA: Analysis of variance

    MANOVA: Multivariate analysis of variance

    One-way analysis of variance: One-way ANOVA

    عبارت هم هست: "تحلیل واریانس یک‌راهه در متن مانوا"...

    یعنی یه چیزی که از نوع سوم باشه، ولی در متن دوم...

    حالا به نظرت می‌شه متن رو به معنای زمینه و معادل context در نظر گرفت؟

  2. 2 کاربر از pro_translator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4472
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    من تصورم اینه که "چند متغیره" رو قید نکرده تو متن فارسی (مثلاً یادش رفته، یا بدیهی به حساب آورده با وجود مانوا)

    خودم هم "in-context" رو سرچ کردم به همراه MANOVA، ولی نتیجه خاصی نداشت ...

  4. #4473
    پروفشنال G.D.ragon.Ir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    876

    14

    بچه واقعآ ممنون میشم اگر یک نگاهی به این به اصطلاح ترجمه من بندازید

    Likewise, if an enclosing (higher-level) transaction aborts,i
    همچنین اگر یک تراکنش در بین آن ها (سطح - بالا) ناموق باشد
    all its underlying subtransactions have to be aborted as well.i
    تمام زیرتراکنش های آن هم باید نا موفق باشد
    Nested transactions are important in distributed systems,i
    تراکنش های تودرتو در سیستم های توزیع شده مهم هستند
    for they provide a natural way of distributing a transaction across multiple machines.i
    برای آن ها یک مسیر طبیعی توزیع شده یک تراکنش از میان ماشین های متعدد تهیه شده
    They follow a logical division of the work of the original transaction.i
    آن ها یک بخش منطقی کار تراکنش اصلی رو دنبال می کنند
    For example, a transaction for planning a trip by which three different flights need to be reserved can be logically split up into three subtransactions.i
    برای مثال یک تراکنش برای برنامه ریزی یک سفر بوسیله سه پرواز متفاوت نیاز به رزرو دارد می تونه بطور منطقی به سه زیر تراکنش تقسیم بشه
    Each of these subtransactions can be managed separately and independent of the other two.i
    هرکدام از این زیرتراکنش ها میتونه بطور جداگانه و مستقل از دو تای دیگه مدیریت بشه
    In the early days of enterprise middleware systems,i
    در روزهای اولیه سرمایه گذاری سیستم های میان افزار
    the component that handled distributed (or nested) transactions formed the core for integrating applications at the server or database level.i
    جزء ی که بکار گرفته بود تراکنش های (یا تراکنش های تودرتو) توزیع شده هسته برای یکپارچه کردن برنامه های کاربردی در سطح سرور یا پایگاه داده تشکیل بده
    This component was called a transaction processing monitor or TP monitor for short.i
    این جز نمایشگر پردازش تراکنش یا به اختصار نمایشگر TP نامیده میشد
    Its main task was to allow an application to access multiple server/databases by offering it a transactional programming model,i
    وظیفه اصلیش این بود که اجازه بده یک برنامه کاربردی بوسیله ارایه یک مدل برنامه نویسی تراکنشی به سرور یا پایگاه های داده دسترسی داشته باشد
    as shown in Fig. 1-10.i
    مانند تصویر 1-10 که مشاهده می کنید

  5. #4474
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    2,900

    پيش فرض

    enclosing دربردارنده؛ یعنی تراکنشی که خودش شامل چند تراکنش دیگه میشه.
    خط چهارم:برای اینکه آنها یک روش طبیعی انتشار (یا توزیع) یک تراکنش در سطح چند دستگاه را فراهم میکنند.
    وسط حط ششم: که باید سه پرواز متفاوت برای آن رزرو بشود...
    خط هشتم: سیستمهای میان افزار شرکتی (یعنی ممکنه آزاد باشه؛ ولی مجانی نباشه و توسط شرکت فروخته میشه)
    خط نهم: جزیی که تراکنشهای توزیع شده (یا منتشر) را برعهده داشت (یا انجام میداد) هسته مرکزی برای یکپارچه سازی برنامه های کاربردی (کارافزارها) در سطح سرور یا پایگاه داده را تشکیل میداد.

  6. 3 کاربر از saeediranzad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4475
    پروفشنال Y@var's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    772

    پيش فرض

    سلام

    دوستان لطفا معنی این عبارت رو لطف کنید واسم بنویسید

    ease up on the caffeine

    ممنون

  8. #4476
    ناظر انجمن زبان pro_translator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    2,150

    پيش فرض

    سلام

    دوستان لطفا معنی این عبارت رو لطف کنید واسم بنویسید

    ease up on the caffeine

    ممنون
    کم کردن مصرف کافئین؟

  9. 2 کاربر از pro_translator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #4477
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sh4|)0w's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ت ه ر الف نون
    پست ها
    215

    پيش فرض

    سلام
    معنی این جمله چی می شه ؟
    " برف و بارون نمی تونند منو از تو دور کنند "
    مرسی دوستان

  11. #4478
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    snow and rain can not make me away from you.

  12. 2 کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4479
    آخر فروم باز jedivssith's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    پست ها
    1,185

    پيش فرض

    درود

    چه ترجمه های روان فارسی برای عبارت زیر می‌دانید، اگر ترجمه ای مودبانه نیست و اینجا نمی توان ‏نوشت لطفا با پیغام خصوصی بفرستید. کلمات زیر را لطفا در معنی صفات برای افراد ترجمه و معنی کنید ‏چون ممکن است معانی دیگر هم داشته باشند.‏

    A Rolling Stone
    A Battle-Axe
    A Slow Coach
    A Golden Boy

    سپاس

  14. #4480
    داره خودمونی میشه intellectual2009's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Halfway House
    پست ها
    157

    پيش فرض

    درود

    چه ترجمه های روان فارسی برای عبارت زیر می‌دانید، اگر ترجمه ای مودبانه نیست و اینجا نمی توان ‏نوشت لطفا با پیغام خصوصی بفرستید. کلمات زیر را لطفا در معنی صفات برای افراد ترجمه و معنی کنید ‏چون ممکن است معانی دیگر هم داشته باشند.‏

    A Rolling Stone
    A Battle-Axe
    A Slow Coach
    A Golden Boy

    سپاس
    a rolling stone


    آدمي که دائماً از اين شاخه به آن شاخه مي پرد



    battle axe

    sharp-tongued hostile and pushy woman....زن بد دهن پررو

    slow coach

    ادم‌ بيحال‌ يا كودن‌، ادم‌ قديمى‌ مسلك‌

    golden boy

    a very popular or successful young man or woman


    معانی بیشتر در urban dictionary

  15. این کاربر از intellectual2009 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •