تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 448 از 469 اولاول ... 348398438444445446447448449450451452458 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,471 به 4,480 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4471
    حـــــرفـه ای Ultimator's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    NetFrameWork.
    پست ها
    3,239

    پيش فرض

    سلام

    داشتم رد میشدم .. ! اومدم هم اولین سوتی زندگیم رو تعریف کنم !! هم بابت تاپیکم عذر خواهی کنم اصلا قصد رقابت با اینجا رو نداشتیم !! منظورم تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ست !! که هم شده بود سوتی خودمون هم جمعی از برو بچز !! دیدم وسط کار اوضاع سوتی جوره یه نظر سنجی هم اضافش کردم !! ( نظر سنجی از اول نبود فکر نکنید همه چی از اول پیش بینی شده بود !! )

    ولی عجب چیزی بود کلی خندیدیم هر کی یه پست ول میکرد یه سوتی پشتش بود ! !

  2. #4472
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    سلام

    داشتم رد میشدم .. ! اومدم هم اولین سوتی زندگیم رو تعریف کنم !! هم بابت تاپیکم عذر خواهی کنم اصلا قصد رقابت با اینجا رو نداشتیم !! منظورم تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ست !! که هم شده بود سوتی خودمون هم جمعی از برو بچز !! دیدم وسط کار اوضاع سوتی جوره یه نظر سنجی هم اضافش کردم !! ( نظر سنجی از اول نبود فکر نکنید همه چی از اول پیش بینی شده بود !! )

    ولی عجب چیزی بود کلی خندیدیم هر کی یه پست ول میکرد یه سوتی پشتش بود ! !
    بزار ووکمن بیاد بهش میگم ازت شکایت کنه

  3. #4473
    پروفشنال sam_sami_2000's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    612

    پيش فرض


    شاه کاره ادمین سکوریتی سایت ست 98
    اینم لینک صفحه البته اگه درستش نکرده باشه :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  4. #4474
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    یه توضیح قبل از گفتن سوتی امروز : ما یه همسایه ای داریم که یه مادر و پسر هستن. اسم پسره مجتبی و در نوع خودش اعجوبه ست. اینکه میگم اعجوبه شاید فکر کنید نابغه ای چیزی باشه ولی نه منظور من این بود که از بیخ این بشر داغونه... اینم بگم 24 سال سنشه و فکر کنم هنوز داره سوم راهنمایی میخونه. کلا مخش معیوبه. دیوانه نیست روانیه حالا اینا رو گفتم شاید با خودتون بگید این چه جور آدمیه بزارید چند تا مثال بزنم براتون از کاراش... مثلا یه بار مادرش رفته بود مسافرت و ما خونه اینا تلپ بودیم صبح شد سفره پهن کردیم صبحانه خوردیم. اومدیم سفره رو جمع کنیم یهو مجتبی داد زد نههههههه ... هر کی به سفره دست بزنه دهنشو سرویس میکنم. من حال میکنم سفره همینطوری باز بمونه. هر کاری کردیم راضی نشد گفت همینطوری باشه.... این یکی. . دومی اینکه یه بار دیگه خونه شون بودیم 4 5 نفر میشدیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم. ما هممون دراز کشیده بودیم طوریکه پاهامون سمت تلویزیون بود. این مجتبی اومد از آشپزخونه دید جا نیست واسه این اومد به صورت افقی خوابید رو ما 4 نفر یعنی مثلا ما 4 نفر اینجوری بودیم |||| اون اینجوری بود --- هر چه قدر زدیمش پرتش کردیم اونور جا براش درست کردیم گفت نه من باید همینطوری فیلم ببینم ... سومی رو هم بگم ... یه بار یکی از دوستاش تازه از دوست دخترش یه ساعت گرون قیمت هدیه گرفته بود. من و مجتبی و چند تا از بچه ها همینطوری سر خیابون وایساده بودیم که این پسره اومد و با ما سلام علیک کرد. بعد به مجتبی گفت که این ساعت رو هدیه گرفتم و فلان قد قیمتشه.... مجتبی گفت راست میگی بده ببینم چجوریه... پسره هم باز کرد داد دستش این مجتبی هم یهو ساعت رو با تمام قدرت کوبید به دیوار فقط همینقدر بگم زن همسایه با خاک انداز جمعش کرد.... بزارید آخریش رو هم بگم تا این روانی رو بیشتر بشناسید . یه بار ماشین برادرش رو دودر کرده بود مثلا... حالا ماشین چی بود پیکان مدل 47 درب و داغون تازه اون هیچی به تمام بچه های کوچه هم گفته بود بیاید بریم دور بزنیم. خلاصه 7 8 نفری نشستیم تو ماشین من سمت در بودم در که کاملا باز بود یعنی خراب بود بسته نمیشد با یه دست درو نگه داشته بودم با یه دست دیگه گردن بغل دستی رو گرفته بودم که بعدا فهمیدم داشت خفه میشد چون من نصف تنم از پنجره ماشین بیرون بود نمیدیدم داره خفه میشه. خلاصه جونم براتون بگه با اون وضعیت اسفناک در حالیکه صدای نوار قادری تا آخر بلند بود و کیفیت در حد رادیوی ترانزیستوری رفتیم تو شهر.... منم که کلا بیرون ماشین بودم و همه دوست آشنا و رفیق مارو دیدن و مدتها سوژه بودیم. اونروز با اون وضعیت این آقا مجتبی یه حرکتی کرد که آبرومون کاملا رفت. 45 بار دور میدون اصلی شهر با ماشین چرخید هر چی اصرار کردیم آقا بی خیال شو ول کن نبود حالا با اون ماشین قراضه اون صدای نوار و ..... آخرش همه مغازه دارها تو پیاده رو ایستاده بودن و مارو به هم دیگه نشون میدادن .... خوب خیلی طولانی شد . با این مجتبی که آشنا شدید حالا سوتی رو مینویسم

    سوتیش این بود که اون موقع ها تازه ساب سون اومده بودن و منم که خیلی حال میکردم باهاش و تمام زیر و بمش رو در آورده بودم ( توضیح اینکه ساب سون یه تروجانه که باهاش میتونی کنترل کامپیوتر قربانی رو در اختیار بگیری ) خلاصه ما فایل سرورش رو ساختیمو اومدیم تو نت... ای دیمو باز کردم دیدم چند نفری آن هستن. داشتم فکر میکردم کیو اغفال کنم که در همین حین دیدم مجتبی آن شد. با خودم گفتم خودشه با یه ای دی دختر بهش پی ام دادم. یه ربع طول کشید تا بفهمه که طرفش دختره... بعد از اینکه فهمید دیدم همش بوس و گل میفرسته هیچی نمی نوشتا فقط بوس میفرستاد ( میگم روانیه میگید نه ) بعد بهش گفتم میخوای عکسمو ببینی. گفت آره ... گفتم پس میفرستم برات. خلاصه فایل رو فرستادم و اون هم براحتی سیو و اجرا کرد و از اونجا که اصلا نمیدونست آنتی ویروس یعنی چی چه برسه به اینکه رو سیستمش نصب باشه همه چیز به خوبی پیش رفت. دقایقی بعد من کارم شروع شد اول یه اسکرین از صفحه دسکتاپش گرفتم بعد سی دی رامش رو میاوردم بیرون میدادم تو موس رو تکون میدادم و .... بعد یهو دیدم پی ام داد. نوشت خیلی خوشگل بودی عزیزم پشتش هم 50 تا بوس فرستاد. من دیدم نه این با این چیزا آدم بشو نیست زدم کلا سیستمش رو شات دان کردم.... خودمم دیس کانکت شدم. غروبش اومدم بیرون دیدم این مجتبی تکیه داده به دیوار و داره فکر میکنه. رفتم جلو دیدم داره زیرلب با خودش حرف میزنه. میگه : اگه عکس بود پس چرا هیچی نیومد. پس چی بود. چرا برق رفت سیستم خاموش شد... همینطوری داشت توهم میزد و از خودش سوال میپرسید.... گفتم مجتبی چی شده ؟ گفت برو دنبال کارت تو مسائل خصوصی من دخالت نکن .... تا چند روزی تو خودش بود....

  5. #4475
    حـــــرفـه ای satttanism's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    In your Mind
    پست ها
    15,096

    پيش فرض

    این یه ویروسه بسیار زیباست در یک جمله بهت گفتم. البته ویروس که نه یه worm اینترنتیه. هیچ مشکلی برای سیستمت ایجاد نمیکنه فقط پیام های سیاسی میده دیگه. کاش سیستم منم از اینا میگرفت
    من بیشتر پیام هاش رو خوندم واقعا روی آدم تاثیر می ذاره و آدم به فکر فرو میره
    هر کس این ورم رو نوشته باید بهش جایزه داد

  6. #4476
    حـــــرفـه ای satttanism's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    In your Mind
    پست ها
    15,096

    پيش فرض

    یه توضیح قبل از گفتن سوتی امروز : ما یه همسایه ای داریم که یه مادر و پسر هستن. اسم پسره مجتبی و در نوع خودش اعجوبه ست. اینکه میگم اعجوبه شاید فکر کنید نابغه ای چیزی باشه ولی نه منظور من این بود که از بیخ این بشر داغونه... اینم بگم 24 سال سنشه و فکر کنم هنوز داره سوم راهنمایی میخونه. کلا مخش معیوبه. دیوانه نیست روانیه حالا اینا رو گفتم شاید با خودتون بگید این چه جور آدمیه بزارید چند تا مثال بزنم براتون از کاراش... مثلا یه بار مادرش رفته بود مسافرت و ما خونه اینا تلپ بودیم صبح شد سفره پهن کردیم صبحانه خوردیم. اومدیم سفره رو جمع کنیم یهو مجتبی داد زد نههههههه ... هر کی به سفره دست بزنه دهنشو سرویس میکنم. من حال میکنم سفره همینطوری باز بمونه. هر کاری کردیم راضی نشد گفت همینطوری باشه.... این یکی. . دومی اینکه یه بار دیگه خونه شون بودیم 4 5 نفر میشدیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم. ما هممون دراز کشیده بودیم طوریکه پاهامون سمت تلویزیون بود. این مجتبی اومد از آشپزخونه دید جا نیست واسه این اومد به صورت افقی خوابید رو ما 4 نفر یعنی مثلا ما 4 نفر اینجوری بودیم |||| اون اینجوری بود --- هر چه قدر زدیمش پرتش کردیم اونور جا براش درست کردیم گفت نه من باید همینطوری فیلم ببینم ... سومی رو هم بگم ... یه بار یکی از دوستاش تازه از دوست دخترش یه ساعت گرون قیمت هدیه گرفته بود. من و مجتبی و چند تا از بچه ها همینطوری سر خیابون وایساده بودیم که این پسره اومد و با ما سلام علیک کرد. بعد به مجتبی گفت که این ساعت رو هدیه گرفتم و فلان قد قیمتشه.... مجتبی گفت راست میگی بده ببینم چجوریه... پسره هم باز کرد داد دستش این مجتبی هم یهو ساعت رو با تمام قدرت کوبید به دیوار فقط همینقدر بگم زن همسایه با خاک انداز جمعش کرد.... بزارید آخریش رو هم بگم تا این روانی رو بیشتر بشناسید . یه بار ماشین برادرش رو دودر کرده بود مثلا... حالا ماشین چی بود پیکان مدل 47 درب و داغون تازه اون هیچی به تمام بچه های کوچه هم گفته بود بیاید بریم دور بزنیم. خلاصه 7 8 نفری نشستیم تو ماشین من سمت در بودم در که کاملا باز بود یعنی خراب بود بسته نمیشد با یه دست درو نگه داشته بودم با یه دست دیگه گردن بغل دستی رو گرفته بودم که بعدا فهمیدم داشت خفه میشد چون من نصف تنم از پنجره ماشین بیرون بود نمیدیدم داره خفه میشه. خلاصه جونم براتون بگه با اون وضعیت اسفناک در حالیکه صدای نوار قادری تا آخر بلند بود و کیفیت در حد رادیوی ترانزیستوری رفتیم تو شهر.... منم که کلا بیرون ماشین بودم و همه دوست آشنا و رفیق مارو دیدن و مدتها سوژه بودیم. اونروز با اون وضعیت این آقا مجتبی یه حرکتی کرد که آبرومون کاملا رفت. 45 بار دور میدون اصلی شهر با ماشین چرخید هر چی اصرار کردیم آقا بی خیال شو ول کن نبود حالا با اون ماشین قراضه اون صدای نوار و ..... آخرش همه مغازه دارها تو پیاده رو ایستاده بودن و مارو به هم دیگه نشون میدادن .... خوب خیلی طولانی شد . با این مجتبی که آشنا شدید حالا سوتی رو مینویسم

    سوتیش این بود که اون موقع ها تازه ساب سون اومده بودن و منم که خیلی حال میکردم باهاش و تمام زیر و بمش رو در آورده بودم ( توضیح اینکه ساب سون یه تروجانه که باهاش میتونی کنترل کامپیوتر قربانی رو در اختیار بگیری ) خلاصه ما فایل سرورش رو ساختیمو اومدیم تو نت... ای دیمو باز کردم دیدم چند نفری آن هستن. داشتم فکر میکردم کیو اغفال کنم که در همین حین دیدم مجتبی آن شد. با خودم گفتم خودشه با یه ای دی دختر بهش پی ام دادم. یه ربع طول کشید تا بفهمه که طرفش دختره... بعد از اینکه فهمید دیدم همش بوس و گل میفرسته هیچی نمی نوشتا فقط بوس میفرستاد ( میگم روانیه میگید نه ) بعد بهش گفتم میخوای عکسمو ببینی. گفت آره ... گفتم پس میفرستم برات. خلاصه فایل رو فرستادم و اون هم براحتی سیو و اجرا کرد و از اونجا که اصلا نمیدونست آنتی ویروس یعنی چی چه برسه به اینکه رو سیستمش نصب باشه همه چیز به خوبی پیش رفت. دقایقی بعد من کارم شروع شد اول یه اسکرین از صفحه دسکتاپش گرفتم بعد سی دی رامش رو میاوردم بیرون میدادم تو موس رو تکون میدادم و .... بعد یهو دیدم پی ام داد. نوشت خیلی خوشگل بودی عزیزم پشتش هم 50 تا بوس فرستاد. من دیدم نه این با این چیزا آدم بشو نیست زدم کلا سیستمش رو شات دان کردم.... خودمم دیس کانکت شدم. غروبش اومدم بیرون دیدم این مجتبی تکیه داده به دیوار و داره فکر میکنه. رفتم جلو دیدم داره زیرلب با خودش حرف میزنه. میگه : اگه عکس بود پس چرا هیچی نیومد. پس چی بود. چرا برق رفت سیستم خاموش شد... همینطوری داشت توهم میزد و از خودش سوال میپرسید.... گفتم مجتبی چی شده ؟ گفت برو دنبال کارت تو مسائل خصوصی من دخالت نکن .... تا چند روزی تو خودش بود....
    اون مورد ساعته خیلی جالب بود
    راستی خود مقدمه جالب تر از سوتی بودا!!!!!!!

  7. #4477
    آخر فروم باز majid_sd2009's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    کارتشارژ.com
    پست ها
    1,586

    پيش فرض

    سلام این چیه

    البته ببخشین اگه جاش اینجا نیست

    من تو هر صفحه پی سی میرم از این ها میاد .همش درباره دولت نوشته









    آره این ویروسه خیلی باحاله.
    سیستم پسر خواهر منم همینو گرفته ولی به جاش جک مینویسه .وقتی هم روشن می کنی مینویسه.خوب
    تو که همه کلمه رو سانسور کردی اون خا رو هم سانسور میکردی معلومه دیگه چی بوده کلمه

  8. #4478
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    راستی خود مقدمه جالب تر از سوتی بودا!!!!!!!
    کاملا تایید میشه!!!

  9. #4479
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    آره این ویروسه خیلی باحاله.
    سیستم پسر خواهر منم همینو گرفته ولی به جاش جک مینویسه .وقتی هم روشن می کنی مینویسه.خوب
    تو که همه کلمه رو سانسور کردی اون خا رو هم سانسور میکردی معلومه دیگه چی بوده کلمه
    گفتم بهم گیر میدن . واسه اینم خا رو گذاشتم که اونهایی که با حال هستن بفهمن

  10. #4480
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Ghost town
    پست ها
    637

    پيش فرض

    یه توضیح قبل از گفتن سوتی امروز : ما یه همسایه ای داریم که یه مادر و پسر هستن. اسم پسره مجتبی و در نوع خودش اعجوبه ست. اینکه میگم اعجوبه شاید فکر کنید نابغه ای چیزی باشه ولی نه منظور من این بود که از بیخ این بشر داغونه... اینم بگم 24 سال سنشه و فکر کنم هنوز داره سوم راهنمایی میخونه. کلا مخش معیوبه. دیوانه نیست روانیه حالا اینا رو گفتم شاید با خودتون بگید این چه جور آدمیه بزارید چند تا مثال بزنم براتون از کاراش... مثلا یه بار مادرش رفته بود مسافرت و ما خونه اینا تلپ بودیم صبح شد سفره پهن کردیم صبحانه خوردیم. اومدیم سفره رو جمع کنیم یهو مجتبی داد زد نههههههه ... هر کی به سفره دست بزنه دهنشو سرویس میکنم. من حال میکنم سفره همینطوری باز بمونه. هر کاری کردیم راضی نشد گفت همینطوری باشه.... این یکی. . دومی اینکه یه بار دیگه خونه شون بودیم 4 5 نفر میشدیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم. ما هممون دراز کشیده بودیم طوریکه پاهامون سمت تلویزیون بود. این مجتبی اومد از آشپزخونه دید جا نیست واسه این اومد به صورت افقی خوابید رو ما 4 نفر یعنی مثلا ما 4 نفر اینجوری بودیم |||| اون اینجوری بود --- هر چه قدر زدیمش پرتش کردیم اونور جا براش درست کردیم گفت نه من باید همینطوری فیلم ببینم ... سومی رو هم بگم ... یه بار یکی از دوستاش تازه از دوست دخترش یه ساعت گرون قیمت هدیه گرفته بود. من و مجتبی و چند تا از بچه ها همینطوری سر خیابون وایساده بودیم که این پسره اومد و با ما سلام علیک کرد. بعد به مجتبی گفت که این ساعت رو هدیه گرفتم و فلان قد قیمتشه.... مجتبی گفت راست میگی بده ببینم چجوریه... پسره هم باز کرد داد دستش این مجتبی هم یهو ساعت رو با تمام قدرت کوبید به دیوار فقط همینقدر بگم زن همسایه با خاک انداز جمعش کرد.... بزارید آخریش رو هم بگم تا این روانی رو بیشتر بشناسید . یه بار ماشین برادرش رو دودر کرده بود مثلا... حالا ماشین چی بود پیکان مدل 47 درب و داغون تازه اون هیچی به تمام بچه های کوچه هم گفته بود بیاید بریم دور بزنیم. خلاصه 7 8 نفری نشستیم تو ماشین من سمت در بودم در که کاملا باز بود یعنی خراب بود بسته نمیشد با یه دست درو نگه داشته بودم با یه دست دیگه گردن بغل دستی رو گرفته بودم که بعدا فهمیدم داشت خفه میشد چون من نصف تنم از پنجره ماشین بیرون بود نمیدیدم داره خفه میشه. خلاصه جونم براتون بگه با اون وضعیت اسفناک در حالیکه صدای نوار قادری تا آخر بلند بود و کیفیت در حد رادیوی ترانزیستوری رفتیم تو شهر.... منم که کلا بیرون ماشین بودم و همه دوست آشنا و رفیق مارو دیدن و مدتها سوژه بودیم. اونروز با اون وضعیت این آقا مجتبی یه حرکتی کرد که آبرومون کاملا رفت. 45 بار دور میدون اصلی شهر با ماشین چرخید هر چی اصرار کردیم آقا بی خیال شو ول کن نبود حالا با اون ماشین قراضه اون صدای نوار و ..... آخرش همه مغازه دارها تو پیاده رو ایستاده بودن و مارو به هم دیگه نشون میدادن .... خوب خیلی طولانی شد . با این مجتبی که آشنا شدید حالا سوتی رو مینویسم

    سوتیش این بود که اون موقع ها تازه ساب سون اومده بودن و منم که خیلی حال میکردم باهاش و تمام زیر و بمش رو در آورده بودم ( توضیح اینکه ساب سون یه تروجانه که باهاش میتونی کنترل کامپیوتر قربانی رو در اختیار بگیری ) خلاصه ما فایل سرورش رو ساختیمو اومدیم تو نت... ای دیمو باز کردم دیدم چند نفری آن هستن. داشتم فکر میکردم کیو اغفال کنم که در همین حین دیدم مجتبی آن شد. با خودم گفتم خودشه با یه ای دی دختر بهش پی ام دادم. یه ربع طول کشید تا بفهمه که طرفش دختره... بعد از اینکه فهمید دیدم همش بوس و گل میفرسته هیچی نمی نوشتا فقط بوس میفرستاد ( میگم روانیه میگید نه ) بعد بهش گفتم میخوای عکسمو ببینی. گفت آره ... گفتم پس میفرستم برات. خلاصه فایل رو فرستادم و اون هم براحتی سیو و اجرا کرد و از اونجا که اصلا نمیدونست آنتی ویروس یعنی چی چه برسه به اینکه رو سیستمش نصب باشه همه چیز به خوبی پیش رفت. دقایقی بعد من کارم شروع شد اول یه اسکرین از صفحه دسکتاپش گرفتم بعد سی دی رامش رو میاوردم بیرون میدادم تو موس رو تکون میدادم و .... بعد یهو دیدم پی ام داد. نوشت خیلی خوشگل بودی عزیزم پشتش هم 50 تا بوس فرستاد. من دیدم نه این با این چیزا آدم بشو نیست زدم کلا سیستمش رو شات دان کردم.... خودمم دیس کانکت شدم. غروبش اومدم بیرون دیدم این مجتبی تکیه داده به دیوار و داره فکر میکنه. رفتم جلو دیدم داره زیرلب با خودش حرف میزنه. میگه : اگه عکس بود پس چرا هیچی نیومد. پس چی بود. چرا برق رفت سیستم خاموش شد... همینطوری داشت توهم میزد و از خودش سوال میپرسید.... گفتم مجتبی چی شده ؟ گفت برو دنبال کارت تو مسائل خصوصی من دخالت نکن .... تا چند روزی تو خودش بود....

    دمت گرم دلم گرفته ولی خیلی خندیدم .

    چه ادم با حالیه این رفیقتون .من جات بودم به زیدم میگفتم بهش بزنگه یه کم حال کنیم ..........

    بازم از کاراش بنویس

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •