بچه ها سلام
بچه ها کسی اینجا دفترچه نظام وظیفه داره ( همونی که توش شرایط معافیت کامل نوشته )
اگه دارین لینک بدین
ممنون از همه
بچه ها سلام
بچه ها کسی اینجا دفترچه نظام وظیفه داره ( همونی که توش شرایط معافیت کامل نوشته )
اگه دارین لینک بدین
ممنون از همه
تشکر گرفتم
فقط یه 2 تا سوال دارم
پدر که 51 سال باشه و دارای بیماری دیابت باشد ( دارای کارت بیماری خاص ) آیا پسرش معاف میشه راحت ؟
در ضمن اگه همون پدر سربازی در منطقه بهبهان موقع جنگ به اندازه 20 ماه داشت باشه.
آیا اون قانون که هرماه فلان قدر از سربازی کم میشه بازم میشه استفاده کرد
در کل همچین شخصی می تونه معاف کنه ؟
( دارای برادر نیست . دارای خواهر مجرد هم نیست - مادر هم 40 سال داشته باشد)
با تشکر
من نیروزمینی ارتش 06پاسداران تهران هستم دیروز رفتیم واسه دریافت استحقاقی
راستش من توقع برخورد و رفتار و جای بدتر ازاین را داشتم که الحق از تصوراتم خیلی بهتر بود ولی میتونست با یه چند تا تغییر کوچک بهتر از اینها هم باشه
ساعت 8:50 رسیدیم گلستان دهم که کاشف به عمل اومد یه مسیر 20 دقیقه ای باید بریم تا برسیم به محل تجمع نوسربازان
بعد راه افتادیم به محل تجمع برای گرفتن برگه و اینها. خدا را شکر از 9:30 که اونجا نشستیم تا 2 ساعت بعدش تو سایه بودیم اون اسم خوندنها که خیلی سوژه بود =)) من که کلا با روی خنده رفتم و تا تهش تحمل کردم اصلا ارزش ناراحتی و اعصاب خوردی را نداشت جدا! چون از قبل خودمو آماده کردم برای هدر دادن یه روز از عمرمو این تصورات خیلی کمکم کرد و در بقیه عمر سربازیم هم باید همش از این تصورات داشته باشم اگر بخوام کمی منطقی تر فکر کنم حتما به دوره چلچلی نمیرسم و از شدت عصبانیت و اینها کار دست خودم میدم (که فکر میکنم "اونها" هم همینو میخواند که ... )
اسمها را که خوند دومیش ماله من بوددیگه نشستم به مطالعه یه کتاب که آورده بودم
ولی باز صدا و مسخره بازیهاشون رو اعصاب بود
(اگر اینها برگه اولی را هم به ترتیب حرفو الفبا میکردن جای 3 ساعت تو 1ساعت تموم میشد) (اینجا بود که داداش رفیقمو شناختم که با ما هم خدمته
)
برگه دوم شکر خدا به ترتیب حرفو الفبا بود که سریع پخش شد
بعد رسیدیم به گندترین مرحله (البته از نظر من که میگم چرا! ) یعنی حضور غیاب با توجه به کد ملی! خب اینجا باید بگم که همانطور که آقا روزبه گفت اونهایی که بالا سر ما بودند نه شعور و نه توانایی کنترل و انجام کار را داشتند؟ :|
اون ستوان دوم ولی آدم باحالی بود عوش اون یکی که لباس قهوه ای داشت بچه ها بهش میگفتن سادیسمی =)) و اون یکی عقده ایه که هی میگفت نشین تو سایه!!! نرو آب بخو و آب نزن به صورتت!!!حالمو به هم زدند! ولی خب میدونم که اونها اکثرا زور شنیدند پس از کوچکترین فرصتی برای زور گفتن و خالی کردن عقده اشون استفاده میکنند پس اصلا برام مهم نبود
داشتم میگفتمسر اون کد خوندنه خیلی اذیت کردن و کند بودند! (اگر 4نفر دیگه اضافه میکردند البته از نوع با شعورش باز این مرحله هم کمتر از نصف طول میکشید) دیگه تقریبا همه را خواندند موندیم ما 50 نفر! گفت لیست شما نیست باید صبر کنید ساعت چنده ساعت 4!!! لیست جدید اومد نصفمون رفتند! باز ما یه 20 دقیقه ای صبر کردیم گفت لیستتون نیست دیگه پرونده هاتون بدید خودم بعدا تیک مزیدنم برید به خط شید و برید! (کاشف به عمل اومد اونهایی که موندیم همه اول کد ملیمون 001 هست و یعنی همه بچه تهرانیم! (نه که بقیه نبودندها ولی این کد کاملا همه صادره از تهران بودیم) و این شک تقویت شد که نکنه اینها شهرستانیند و خواستند ما را اذیت کنند :| که خب دیگه برام مهم نیست ...)
رفتیم پته را گرفتیم و با صف رفتیم سمت آسایشگاه گردان! ساعت چنده ساعت 4:30! دیدم که اوه ه ه ه هنوز گروه قبلی وسایلشو نگرفته مثلا ما 25 نفر بودیم اونها بیش از 120 نفر بودند :|
دیگه از وقت استفاده کردم رفتم نماز و آب زدم به صورتمو اینها و خیلیها رفتند خوابیدند (من موندم چرا توالتها را قفل کردند :| این کارشون جدا زشت و وقیح بود :| ) و هی هم میگفتند که قاطی گروه قبلیه نشید ما میفهمیم و مهمه (که فهمیدیم الکی میگه)! دیگه ساعت 5:45 بود دیدم دیگه جونم جواب نمیدهرفتم یواشکی قاطی گروه قبلیه و رفتم تو! :| و 6 استحقاقی را گرفتیم (نوار قرمز به ما نرسید) و رفتیم یه جناب سروان صحبت کرد برامون و بردمون بیرون و برگه مرخصی را داد و ساعت 6:30 من از اونجا زدم بیرون و با یه اشتباه در انتخاب مسیر خونه و ترافیک و اینها ساعت 19:30 رسیدم خونه! (آقا روزبه شل کن
و وضع منو شنیدی حالا شکر کن
)
ساعت 6 صبح 2شنبه باید اونجا باشیم گفت با لباس شخصی بیایید چون کلاه نداشتیم بدیم بهتون پس بیرون دژبان ببنیتتون گیر میده بهتون! و گفت اگر کسی بیرون کلاه خرید میتونه با لباس نظامی بیاد
در مورد اون وسایلی هم که ندادند و از همه مهمتر شرت و زیرپوشگفت حتما با خودتون به اندازه بیارید گفت ممکنه محموله 1ناه دیگه برسه و شما تا اونموقع ...
=)) وگفت رکابی نیارید حتما آستین دار باشه!
شنبه صبح بریم قال قضیه لباس و وسایل را بکنیم
کسی تجربه خاصی داره یا مغازه خوبی میشناسه دریغ نکنه
ارادتمند دوستان مخصوصا همرزمان: مصطفی عشقی
به نظر من برای مرخصی کاری کن که رام بشن اگه دیدی توجه نمیکنند انوقت راه بازرسی رو پیش بگیر.
دوست عزیز عین خیالتم نباشه خودتو به بی خیالی بزن.... راحت باش.... من خودم سه ماهه که تموم کردم موقع رفتنم همه داشتن پش سرم گریه میکردن حتی بعد از اینکه سوار اتوبوس شدم ولی الان انگار نه انگار که 13 ماه خدمت کردم ....کسری دی![]()
من آموزشی رو تموم کردم، معاف از رزم بودم. الان واریکوسل دارم ، رفتم دکتر و آزمایش دادم ، دکتر گفت که باید عمل بشه. یکشنبه هم باید برم خودمو به یگان معرفی کنم.
از کسایی که تو یگان دارن خدمت می کنم ، خبر دارین من می تونم معافیت بگیرم ( با توجه به اینکه معاف از رزم هستم ) ؟
اگر واریکوسل درجه 3 تشخیص داده بشه معاف دائمی وگرنه معاف از رزمی.مثلا درجه 2 باشه معاف از رزمی.
بابا یکی جواب مارو هم بده دیگه. ضربتیه
اواسط تیر رفتم پلیس + 10 مدارک رو فرستاد...
بعد از بیست روز دوباره رفتم پلیس + 10 یه برگه دادن دستم با عنوان برگه اعزام به خدمت المثنی به تاریخ اول آبان.
حسش نبوده و نیست ازشون بپرسمو تا حالا هم چیزی با عنوان اصلیش نیومده در خونه.
حالا با این اوصاف دو تا سوال دارم...
اول اینکه اگه مثلا بخوام اعزاممو تمدید کنم با این برگه هم آیا میشه یا نه ؟
دوم اینکه بی ربطه با این موضوع آیا تو دوره آموزشی میشه برای صبح و عصرکنکور دادن یه روز مرخصی گرفت؟
هم اکنون 11 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 11 مهمان)