تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 447 از 638 اولاول ... 347397437443444445446447448449450451457497547 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,461 به 4,470 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #4461
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    من

    به پایان دلتنگی می‌اندیشم


    آن نهایتی

    که همیشه تو را

    خواهم داشت

  2. 10 کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4462
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    بادهای ناآرام روحم را زخم می زنند

    کسی نمی داند

    این روزها

    من در عبور لحظه های سرد

    گم شده ام....

  4. 2 کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4463
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    حرف هایم

    تنها واژه های جا مانده از تنهایی است

    پس هیچ نمی گویم

    تا آزرده خاطر نشوی
    Last edited by iAR11; 29-05-2009 at 13:23.

  6. 6 کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4464
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    تحقير ميشدم كه تو قد جهان شدي

    با روح بغض كرده من اشنا شدي

    سرما گرفته بود دو دست مرا که تو

    در اين دو قطب يخ زده اتشفشان شدي

    و من تمام وسعت خود را دعا شدم

    شايد تو مستجاب شوي ،ناگهان شدي!

    روح مرا سکون عجيبي گرفته بود

    دريا شدي و باد شدي،بادبان شدي

    تسخير کرده بود مرا دستهاي خاک

    تو امدي و بال مرا اسمان شدي

    تاريک بود دخمه بختم که امدي

    تنها ترين ستاره اين کهکشان شدي

    چيزي نداشتم همه از دست رفته بود

    اما براي من ، تو زمين و زمان شدي

    فرقي نمي کند که به هم ميرسيم يا !...

    در سينه ام براي ابد جاودان شدي

  8. 7 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4465
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    یک شب قبل از خواب نقاشی کشیدم خورشید کشیدم دریا کشیدم کوه کشیدم آدم کشیدم خانه کشیدم

    درخت کشیدم ..

    خواستم درخت ها را رنگ کنم که خوابم برد از خواب که بیدار شدم دیدم کسی همه ی رنگ ها و نقش هایم را

    برد و از همه ی آن نقش ها و رنگ ها تنها سیاه ماند و خاکستری ..

    این طور بود که درخت هایم سیاه ماند و خاکستری !


    چه کسی جعبه ی مدادرنگی هایم را بر داشت ؟

    مداد سبزم کو ؟

    می خواهم اینجا را از نو رنگ کنم

    مداد سبزم کو ؟

    اینجا تاریک است من از تاریکی بیزارم

    خورشید من کو ؟

    اینجا سرد است من از سرما بیزارم

    خورشید من کو ؟

    اینجا هنوز زمستان است سرما است و یخبندان است

    بهار من کو ؟

    اینجا درخت ها شکوفه نمی کنند پرنده ها نمی خوانند

    بهار من کو ؟

    چه کس جعبه ی مداد رنگی هایم را برداشت

    مداد سبز من کو ؟

    می خواهم درخت هایم را رنگ کنم

    مداد سبز من کو ؟


    گفتم مداد سبزم نیست درخت هایم سیاه و خاکستر ی مانده اند ..

    گفت باید کاری کرد پیش از آنکه دیر شود پیش از آنکه درخت ها خشک شوند !

    و این طور بود که او آمد مداد سبزش را برداشت و نقشی کشید نقشی به رنگ سبز !

  10. این کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #4466
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    منتظرت هستم
    در چنان هوايي بيا
    كه دست برداشتن از تو
    غير ممكن باشد .
    ( فاطمه عباسي )

  12. 6 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4467
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    وقتی بمیرم
    دوباره فکر خواهم کرد
    پیراهن نخی آبی ام را
    گران خریده ام؟
    و هر صبح
    عجله خواهم کرد
    تو را با دو زنگ تلفن
    بیدار کنم؟


    وقتی بمیرم
    دوباره نان و عسل خواهم خورد
    و روی تقویم
    تاریخ روزهای مردنم را سیاه خواهم کرد؟


    وقتی بمیرم
    چقدر راه خواهد بود
    تا برای تو گل هایی از بهشت بیاورم؟
    تا
    به
    تو
    سر بزنم؟!

  14. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4468
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    شعری برای باران سروده ام
    شعری برای دردهای بی کران قطره ها
    که در نی نی اشک چشمانم متولد میشوند
    و در راستای خطی، آرام
    بر روی گونه هایم جاری می شوند!
    باران را میبویم
    بویی نمیدهدولی دستانش بسیار مهربانند
    زیرا مرا به یاد تو سوق میدهند
    میلی برای رسیدن به تو
    خدای خوب من!
    در نگاه چشمانم
    صدایی فریاد میزند که
    که آمده ام تا بمانم برای تو
    و اشکها به یاری من می آیندو
    یاری دستانم است که بی هیچ چشمداشتی
    به سویتو دراز شده اند
    آری من تو را میخواهم
    تو را
    خدای مهربانم را!
    مرا ببخش

  16. این کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #4469
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    باز ما ماندیم و شهر بی تپش
    وآنچه كفتارست و گرگ و روبه ست.
    گاه می گویم فغانی بركشم,
    باز می بینم صدایم كوته ست.

  18. #4470
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن
    نیست گشتن لیک عمر جاودانی داشتن
    عقل را دیباچه اوراق هستی ساختن
    علم را سرمایه بازارگانی داشتن
    کشتن اندر باغ جان هر لحظه ای رنگین گلی
    وندر آن فرخنده گلشن باغبانی داشتن
    دل برای مهربانی پروراندن لاجرم
    جان به تن تنها برای جانفشانی داشتن
    ناتوانی را به لطفی خاطر آوردن بدست
    یاد عجز روزگار ناتوانی داشتن
    صید بی پر بودن و از روزن بام قفس
    گفتگو با طائران بوستانی داشتن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •