تایید میشه !به بهمیبینم که مدرسه ها رو آباد کردید... قدر این دوران رو بدونید که بهترین دورانه خداییش ... مخصوصا سوم دبیرستان که آخرین مرحله آرامش در زندگی انسانه... و بعد از اون دیگه تا آخر عمر روی آرامش فکر و خیال راحت رو نخواهید دید.
--
--
تایید میشه !به بهمیبینم که مدرسه ها رو آباد کردید... قدر این دوران رو بدونید که بهترین دورانه خداییش ... مخصوصا سوم دبیرستان که آخرین مرحله آرامش در زندگی انسانه... و بعد از اون دیگه تا آخر عمر روی آرامش فکر و خیال راحت رو نخواهید دید.
منم یه ساعت خاطره روز اول رو نوشتم آخر پاک کردم...امروز روز اول مدرسه بود دیگه!! ما هم که گل سرسبد مدرسه سف وسط ایستاده بودیم! بعد یکی از بچه ها اومد شعر بخونه که شعرش اصلا قافیه و ردیف نداشت!! بعد با اعتماد به نفس داشت میخوندش! هی هم بینش مکس میکرد. یه مکس که کرد من طبق عادت قبلی آروم گفتم به به!! بعد دوستای دورم شنیدن و اونا هم هم صدا شدن!!! خیلی باحال شده بود! 3 نفری با صدای بلند میگفتیم به به!! البته ما نشسته بودیم رو زمین که شناسایی نشیم!! کم کم همه بچه های دورمون هی میگفتن به به!!!! صدا هی بلند میشد!دیگه دختره هم شنید و اینطوری شد:
اما باز خودشو نگه داشت و ما هم از رو نمیرفتیم. بعد هم رفت!
ما پارسال یه مدیر پیر ضد حالی داشتیم که همه از دستش آسی بودن. خیلی اذیتمون میکرد! بعد امروز معاونه اومد سر صف و گفت: متاسفانه خانم نصر باز نشسته شده و رفته. بعد یهو همه دست و سوت کشیدن!!!!اینقدر باحال بود! بعد معاونه قرمز شد و آبی!
خیلی هم انگار عصبانی شده بود! بعد گفت: ما که خیلی دلمون براش تنگ میشه! هنوز حرفش تموم نشده بود که همه براش هو کشیدن! من نمیدونم ریشه این قضیه کی بود! اما کار خوبی نبور هر چی بود!! دیگه معاونه انگار کم اورد و گفت: میدونم که همتون ناراحتید!!!!
![]()
جالب بود...![]()
باشه یه ترجمخ کلی میکنم
نگا مدرسمون زنگ داره واسه در که بیان تو .
2 تا از اولیا ( یعنی ولی اگه متوجه نشدی) زنگ زدن یکی از بچه ها رفت در رو باز کرد ما هم داشتیم نگاش میکردیم که در باز شد و 2 نفر ( پدر دانش آموزان ) میخواستن بیان تو کلی گفتن بفرما نه شما بفرما و... بعد قرار شد مرد کت شلواریه بیاد تو بعد اومد تو در رو بست
و اون یکی خورد به در
بعد دیگه یکی از بچه ها رفت در رو باز کرد اون کت شلواریه هم نفهمید چیکار کرده
خب حالا متوجه شدی ؟![]()
![]()
پیشنهاد میکنم حتما" حتما" این تاپیک را ببینید پر از سوتیه:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by Havbb; 24-09-2008 at 22:03.
امروز 3 مهر هست و شهادت حضرت علی 1 مهر بود
ایرانسل امروز SMS داده که : شهادت مظلومانه حضرت امیرالمومنین بر عموم شیعیان تسلیت باد
یه سوتی دیگه از ایرانسل که کلیک ( click ) رو اینجوری نوشته بود : ( kilik )
در ضمن اس ام اس رو دارمش اگه خواستین عکس بگیرم بزارم براتون تا باور کنید ؟![]()
Last edited by Iman_m123; 24-09-2008 at 22:01.
شکستن قلف سی دی
آره واسه منم همیشه دیر میرسه
این kilik رو منم دیدم![]()
برا منم یک همچین اتفاقی افتاده البته با اس ام اس
دوستم تازه سیم کارت خرید بود شمارشو داد منم شماره آخرشو اشتباهی زده بودم یعنی 7 بوده من دستم خورده بوده به شماره کناریش.
بعد هم هر روز بهش پیام میدادم اینم جواب نمیداد منم فحش و این چیزا هم براش میفرستادمکه مرتیکه برای چی جواب نمیدی.(از همون موقع ها هم یکی هی از تلفن عمومی زنگ میزد به شمارم منم میگفتم این دیگه کیه مزاحم ما شده.
)تا اینکه یک بار که دوستم زنگ زد، به مغزم فشار آوردم دیدم که اسمش نمیوفته و فقط شمارشه
گفتم این چرا اینجوریه شاید گوشیم خراب شده . دیگه با کلی زور زدن فهمیدم شماره رو اشتباه وارد کردم
اون بنده خدا که پیامام بحش میرسیده خوبه چیزی نگفته بیچاره.اون مزاحم تلفنی هم همونی بوده که من بحش پیام میزدم
یادمه سال دوم دبیرستان بودیم و تازه تو اون مدرسه اومده بودیم. همون هفته های اول سال بود که یکی از بچه ها از کنار کار گاه یکی از رشته ها یک چیزی پیدا کرد . یک قطعه از یک چیزی بود نمیدونم چی بود. بعد یک پسره قد کوتاه اومده بود و بهش گیر داده بود که این مال کارگاه ما هست و بدش به من. اونم نمیداد و می گفت نمیخوام مگه تو کی هست و این چیزا و چند تا فحشم بهش دادبعد یک دفعه یک پسره از تو کار گاه اومد بیرون و گفت آقای فلانی بیاید فلانی کارتون داره . بعد متوجه شدیم که اینم معلمشونه.
ما هم که فهمیدیم کلی به اون پسره خندیدم و اون بدبخت هم سرخ شده بود. این معلمه قدش کوتاه بود و یک قیافه بچه گانه داشت و ریش و سبیلهاشم از ته زده بود اصلا فهمیده نمیشد که این بزرگه
اونم فکر کرده بود یکی از دانش آموزاست و اون قطعه رو نمیداد.
![]()
میخواستم همینو بگم!
خسته نباشی! چرا آخه؟
مرسی!
منم اینا رو دیدم اتفاقا!![]()
اقا ما از طرف مدرسه با بچه ها رفته بودیم اردو.شب بود ما که نمی خوابیدیم ، گفتیم نذاریم هیچکسی بخوابه.ما تو کوپه قطار 5 نفر بودیم.2 نفر که یکیش من بودم داوطلب شدیم که بریم در همه کوپه ها رو بزنیم.ساعت 3 نصف شب بود.رفتیم به در همه کوپه ها مشت زدیم زود برگشتیم تو کوپه که بروبچ ضایمون کردن و در و بستن
حالا ما مونده بودیم پشت دررفیقم پرید تو دستشویی.حالا من مونده بود.زود در کوپه بقلی باز کردم رفتم تو ، چشمتون روز بد نبینه معلم فیزیکمون نشسته بود رو تختش داشت با عصبانیت منو نگاه می کرد
منم مث بچه اینجوری شده بودم :
سرمو انداختم پایین مث بچه ادم رفتم تو کوپمون ، ایندفه بچه ها رام دادن
ولی بعدش با بچه ها خیلی خندیدیم.
اون یکی هم پا برهنه از دستشویی اومد بیرون که تو راه معلم دینیمون بهش گیر داد و اون بدتر تنبیه شد.
![]()
با سلام
بعد از گذشت چند وقت و بعضی از دوستان که بهم امید دادن که سوتی بدم () ما هم با کوشش و پشتکاری که داشتیم . . . . ( حس توضیح نیست
)
آقا ما از موقعی که رفتیم مدرسه نمونه در شعبه ی 2 کلاس بسر بردیم تا حالا که میخوایم بریم ( امسال که فینیش شد ) و کلاسمون خنک ، سبک و بی ظرفیت ترین کلاس بود![]()
من که زیاد فضول نبودم ولی در جو محترم کلاس که قرار گرفتیم از بین رفتیم ( لـــاف )
این معاون و کلا تیم مدیریت از همون اول با کلاس ما نا سازگاری داشتند(برعکس) خلاصه بریم سر سوتیروز دوم مدرسه معاون تحدید کرد که 2 سال باهاتون کاری نداشتم ولی امسال فقط منتظر یه فرصت واسه بیرون کردن چند نفر هستم . . . .
آقا معاون رفت و آخرین زنگ که داشتیم برگشت که باهامون صحبت کنه ( شاید آدم شیم البته به اصرار مدیر ) دید کلاس و صندلی ها چپکی هستند و مستقیم نیست اونم اومد میز رو کشید جلو تخته و روبرو کلاس خلاصه یه 15 مین تحدید کرد و یکی اومد کارش داشت و رفت
بعد تا این رفت ما بلند شدیم شروع به متلک انداختن و پیاده روی در کلاس شدیم. سر بیکاری با بچه ها اومدیم میز رو کشیدیم سر جاش بعد دیدیم تخته پاک کن رو میزه ( ما هم 3 ماه فوتبال نزده بودیم) انداختیمش رو پا و شوت و خلاصه تخته پاک کن پاره شد
بعد گفتیم یکم اوضاع خطریه اومدیم فیض آخری رو نصیب خودمون کنیم شوت آخری شدیم معاون پشتمون سبز ()شد
بعد گفت چرا اینطور کردی و از این حرفا ما هم ضایع شدیم خـــــوفـنـــاکــــــ . . . . .
خـــدا عــاقبتمون رو بــخیــر کــنـه![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)