تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 445 از 469 اولاول ... 345395435441442443444445446447448449455 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,441 به 4,450 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4441
    آخر فروم باز vahid78's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    yazd.php
    پست ها
    1,895

    پيش فرض

    امروز همه بچه ها دور هم جمع شده بوديم امديم فتوا صادر كنيم گفتم اگر در ماه روزه اي كسي رمضون بگيره .... بقيشا بچه ها نذاشتن بگم

  2. #4442
    آخر فروم باز sada's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    چطور مگه؟
    پست ها
    1,449

    پيش فرض

    چرا شیرجه زدی !!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مگه از روش میخوای بپری تو استخر !!!
    خیلی باحال بود!! اما چرا شیرجه زدی؟ مگه استخره!! تازه متر نکردی ببینی چند متر (یا کیلومتر) پریدی؟! یا زمان نگرفتی؟
    یه هو تو هوا دیدم پریدنم تبدیل شده به شیرحه دارم با مخ می رم تو زمین گفتم حالا که تو هوا هستیم یه 2تا آفتاب بالانسی بزنیم اگه خوردیم زمین کم نیاریم ولی نمی دونم چرا ارتفاع یهو کم شد سقوط کردم.
    بعد من خنگ نگو به جای اینکه پامو بدم جلو وقتی می خواستم بپرم دادم عقب بعد هم که با دست خودمو انداختم جلو اوضاع بد تر شد

  3. #4443
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    از بس اینجا سوتی خوندم که آخرش.....


    دیروز می خواستم زنگ بزنم برای یکی از دوستام(تازه آشنا شدم باهاش)
    گوشیمو گرفتم و زنگ زدم واسش، اونور یه آقاهه گوشیو برداشت
    آقاهه گفت: سلام خانم فلانی، حال شما؟ خوبین؟ بابا خوین؟!

    داشتم از تعجب شاخ در می آووردم که ای خدا این کیه که منو می شناسه!!!!

    گفتم: ببخشید سمانه جان هستند؟؟
    آقاهه با تعجب گفت: نه نیستن!!

    منم خداحافظی کردم و گوشی و قطع کردم. بعد به شماره ای که گرفته بودم نگاه کردم
    دیدم وای ی ی من به جای شماره ی دوستم شماره ی استادمو گرفتم (شماره ها تو گوشیم سیو بودن)
    که اتفاقا این استادم از دوستای بابامه ( که منم واسه کارای پروژم براش زنگ می زدم)

    خلاصه کلی ضایع شدم رفت

  4. #4444
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    79

    پيش فرض

    سلام
    الان دارم از محل وقوع سوتی میام
    رفتم سر کلاس یه 5 دقیقه زود رسیدم اولین ردیف یه پسریی هم سن و سال خودم نشسته بود نشستم پهلوش و سلام واحوال پرسی بعد یکم چرت . پرت بافتم اونم فقط میخندید منم ذوق میکردم که یه رفیق پیدا کردم دق نکنم سر کلاس آخه کلا سه چارتا پسر بودیم بقیه کلاس دختر بودن. خلاصه از هر دری گفتیم اینکه استاد خیلی که زود بیاد نیم ساعتی بی کاریمو تازه یه ربع منبع معرفی میکنه و میگه برید حالا شانس آوردم دری وری نگفتم پسر گفت خوب تخته رو پاک کنیم تو دلم گفتم بابا بشین بچه مثبت تخته که پاک شد اومدم بگم خوب خودتم درس بده یه دفه گفت به نام خدا فلانیم استاد این درس . . . .
    تا آخر کلاس فقط تو ذهنم مرور میکردم چرت نگفته باشم. حالا بماند که هراز گاهی دستمو میگرفتم جلو دهنم هو میکردم ببینم بوی سیگار میداده یا نه این ماه رمضونی.

    نتایج اخلاقی :
    1- سعی کنید در عرض جیک ثانیه با هرکی که میبینید پسر خاله نشید.
    2- همیشه فرض رو بر خوب بودن استادتون بزارید و ازش همه جا تعریف کنید حتی اگه خلافش ثابت شد(خدا نکنه البته)
    3- زودتر از استاد نرید سر کلاس ( به خدا من بار اولم بود دیگه تکرار نمیشه)
    4- قبل کلاس مخصوصا در ماه مبارک مصرف دخانیات ممنوع. روزه نمیگیری نگیر روزه کشی نکن
    5- درسته میگن به جوونا بها بدید ولی هرکاری حدی داره آخه نشد که
    6- ایندفه بخیر گذشت همیشه باد گل سرخ نمیاره آفرین پسر خوب

  5. #4445
    آخر فروم باز Benygh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,721

    پيش فرض

    سلام
    الان دارم از محل وقوع سوتی میام
    رفتم سر کلاس یه 5 دقیقه زود رسیدم اولین ردیف یه پسریی هم سن و سال خودم نشسته بود نشستم پهلوش و سلام واحوال پرسی بعد یکم چرت . پرت بافتم اونم فقط میخندید منم ذوق میکردم که یه رفیق پیدا کردم دق نکنم سر کلاس آخه کلا سه چارتا پسر بودیم بقیه کلاس دختر بودن. خلاصه از هر دری گفتیم اینکه استاد خیلی که زود بیاد نیم ساعتی بی کاریمو تازه یه ربع منبع معرفی میکنه و میگه برید حالا شانس آوردم دری وری نگفتم پسر گفت خوب تخته رو پاک کنیم تو دلم گفتم بابا بشین بچه مثبت تخته که پاک شد اومدم بگم خوب خودتم درس بده یه دفه گفت به نام خدا فلانیم استاد این درس . . . .
    تا آخر کلاس فقط تو ذهنم مرور میکردم چرت نگفته باشم. حالا بماند که هراز گاهی دستمو میگرفتم جلو دهنم هو میکردم ببینم بوی سیگار میداده یا نه این ماه رمضونی.

    نتایج اخلاقی :
    1- سعی کنید در عرض جیک ثانیه با هرکی که میبینید پسر خاله نشید.
    2- همیشه فرض رو بر خوب بودن استادتون بزارید و ازش همه جا تعریف کنید حتی اگه خلافش ثابت شد(خدا نکنه البته)
    3- زودتر از استاد نرید سر کلاس ( به خدا من بار اولم بود دیگه تکرار نمیشه)
    4- قبل کلاس مخصوصا در ماه مبارک مصرف دخانیات ممنوع. روزه نمیگیری نگیر روزه کشی نکن
    5- درسته میگن به جوونا بها بدید ولی هرکاری حدی داره آخه نشد که
    6- ایندفه بخیر گذشت همیشه باد گل سرخ نمیاره آفرین پسر خوب
    سلام
    خیلی خندیدم !
    امروز توی مدرسه داشتم از پله ها میومدم پایین یکی تپل مپل داشت تند تند میرفت پایین منو خواست بزنه کنار ! چون من قدبلندم نسبت به من قدش کوتاهتر بود هولش دادم خودم رفتم پایین بعد دیدم مدیر مدرسه داره میگه : سلام اقای فلانی چه عجب از این طرفا !
    من هم متواری شدم !

  6. #4446
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    سلام
    این یه سوتی کوتاه هست که یکی داده ما هم دیدیم و تعریف میکنیم

    امروز تو مدرسه بودیم بعد توی حیاط داشتیم با بچه ها حرف میزدیم که یهو دیدیم یکی رفت در رو باز کرد ( در مدرسه ) بعد خودش رفت 2 تا فکر کنم ولی دانش آموز بودن که در زده بودن یکیش اومد توی البته قبلش کلی گفتن بفرمایید ، نه شما بفرمایید و ... که یکیش اومد تو در رو بست بعد منم داشتم میخندادم بعد اون که اومده بود تو متوجه نشد و رفت و بعد یکی از بچه ها رفت و در رو باز کرد
    بیچاره اون یکی پرس شده بود وسط در

  7. #4447
    حـــــرفـه ای piremard's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    6,618

    پيش فرض

    سلام
    این یه سوتی کوتاه هست که یکی داده ما هم دیدیم و تعریف میکنیم

    امروز تو مدرسه بودیم بعد توی حیاط داشتیم با بچه ها حرف میزدیم که یهو دیدیم یکی رفت در رو باز کرد ( در مدرسه ) بعد خودش رفت 2 تا فکر کنم ولی دانش آموز بودن که در زده بودن یکیش اومد توی البته قبلش کلی گفتن بفرمایید ، نه شما بفرمایید و ... که یکیش اومد تو در رو بست بعد منم داشتم میخندادم بعد اون که اومده بود تو متوجه نشد و رفت و بعد یکی از بچه ها رفت و در رو باز کرد
    بیچاره اون یکی پرس شده بود وسط در
    نیاز به ترجمه !

  8. #4448
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    از بس اینجا سوتی خوندم که آخرش.....


    دیروز می خواستم زنگ بزنم برای یکی از دوستام(تازه آشنا شدم باهاش)
    گوشیمو گرفتم و زنگ زدم واسش، اونور یه آقاهه گوشیو برداشت
    آقاهه گفت: سلام خانم فلانی، حال شما؟ خوبین؟ بابا خوین؟!

    داشتم از تعجب شاخ در می آووردم که ای خدا این کیه که منو می شناسه!!!!

    گفتم: ببخشید سمانه جان هستند؟؟
    آقاهه با تعجب گفت: نه نیستن!!

    منم خداحافظی کردم و گوشی و قطع کردم. بعد به شماره ای که گرفته بودم نگاه کردم
    دیدم وای ی ی من به جای شماره ی دوستم شماره ی استادمو گرفتم (شماره ها تو گوشیم سیو بودن)
    که اتفاقا این استادم از دوستای بابامه ( که منم واسه کارای پروژم براش زنگ می زدم)

    خلاصه کلی ضایع شدم رفت

    واسم پیش اومده خیلی درکت میکنم

  9. #4449
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    اینو من نگرفتم ( گندش ؟؟) یعنی چی ؟
    یکم اینجا باشی راه میوفتی!!! IQ یکم بکار میفته

  10. #4450
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    واسم پیش اومده خیلی درکت میکنم
    مرسی از همدردیت

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •