امروز همه بچه ها دور هم جمع شده بوديم امديم فتوا صادر كنيم گفتم اگر در ماه روزه اي كسي رمضون بگيره .... بقيشا بچه ها نذاشتن بگم
--
--
امروز همه بچه ها دور هم جمع شده بوديم امديم فتوا صادر كنيم گفتم اگر در ماه روزه اي كسي رمضون بگيره .... بقيشا بچه ها نذاشتن بگم
چرا شیرجه زدی !!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه از روش میخوای بپری تو استخر !!!
یه هو تو هوا دیدم پریدنم تبدیل شده به شیرحه دارم با مخ می رم تو زمین گفتم حالا که تو هوا هستیم یه 2تا آفتاب بالانسی بزنیم اگه خوردیم زمین کم نیاریم ولی نمی دونم چرا ارتفاع یهو کم شد سقوط کردم.خیلی باحال بود!! اما چرا شیرجه زدی؟ مگه استخره!!
تازه متر نکردی ببینی چند متر (یا کیلومتر) پریدی؟! یا زمان نگرفتی؟
![]()
بعد من خنگ نگو به جای اینکه پامو بدم جلو وقتی می خواستم بپرم دادم عقب بعد هم که با دست خودمو انداختم جلو اوضاع بد تر شد
از بس اینجا سوتی خوندم که آخرش.....
دیروز می خواستم زنگ بزنم برای یکی از دوستام(تازه آشنا شدم باهاش)
گوشیمو گرفتم و زنگ زدم واسش، اونور یه آقاهه گوشیو برداشت
آقاهه گفت: سلام خانم فلانی، حال شما؟ خوبین؟ بابا خوین؟!
داشتم از تعجب شاخ در می آووردم که ای خدا این کیه که منو می شناسه!!!!![]()
گفتم: ببخشید سمانه جان هستند؟؟![]()
آقاهه با تعجب گفت: نه نیستن!!
منم خداحافظی کردم و گوشی و قطع کردم. بعد به شماره ای که گرفته بودم نگاه کردم
دیدم وای ی ی من به جای شماره ی دوستم شماره ی استادمو گرفتم (شماره ها تو گوشیم سیو بودن)
که اتفاقا این استادم از دوستای بابامه ( که منم واسه کارای پروژم براش زنگ می زدم)
خلاصه کلی ضایع شدم رفت![]()
سلام
الان دارم از محل وقوع سوتی میام
رفتم سر کلاس یه 5 دقیقه زود رسیدم اولین ردیف یه پسریی هم سن و سال خودم نشسته بود نشستم پهلوش و سلام واحوال پرسی بعد یکم چرت . پرت بافتم اونم فقط میخندید منم ذوق میکردم که یه رفیق پیدا کردم دق نکنم سر کلاس آخه کلا سه چارتا پسر بودیم بقیه کلاس دختر بودن. خلاصه از هر دری گفتیم اینکه استاد خیلی که زود بیاد نیم ساعتی بی کاریمو تازه یه ربع منبع معرفی میکنه و میگه برید حالا شانس آوردم دری وری نگفتم پسر گفت خوب تخته رو پاک کنیم تو دلم گفتم بابا بشین بچه مثبت تخته که پاک شد اومدم بگم خوب خودتم درس بده یه دفه گفت به نام خدا فلانیم استاد این درس . . . .
تا آخر کلاس فقط تو ذهنم مرور میکردم چرت نگفته باشم. حالا بماند که هراز گاهی دستمو میگرفتم جلو دهنم هو میکردم ببینم بوی سیگار میداده یا نه این ماه رمضونی.
نتایج اخلاقی :
1- سعی کنید در عرض جیک ثانیه با هرکی که میبینید پسر خاله نشید.
2- همیشه فرض رو بر خوب بودن استادتون بزارید و ازش همه جا تعریف کنید حتی اگه خلافش ثابت شد(خدا نکنه البته)
3- زودتر از استاد نرید سر کلاس ( به خدا من بار اولم بود دیگه تکرار نمیشه)
4- قبل کلاس مخصوصا در ماه مبارک مصرف دخانیات ممنوع. روزه نمیگیری نگیر روزه کشی نکن
5- درسته میگن به جوونا بها بدید ولی هرکاری حدی داره آخه نشد که
6- ایندفه بخیر گذشت همیشه باد گل سرخ نمیاره آفرین پسر خوب
سلام
خیلی خندیدم !
امروز توی مدرسه داشتم از پله ها میومدم پایین یکی تپل مپل داشت تند تند میرفت پایین منو خواست بزنه کنار ! چون من قدبلندم نسبت به من قدش کوتاهتر بود هولش دادم خودم رفتم پایین بعد دیدم مدیر مدرسه داره میگه : سلام اقای فلانی چه عجب از این طرفا !
من هم متواری شدم !
سلام
این یه سوتی کوتاه هست که یکی داده ما هم دیدیم و تعریف میکنیم
امروز تو مدرسه بودیم بعد توی حیاط داشتیم با بچه ها حرف میزدیم که یهو دیدیم یکی رفت در رو باز کرد ( در مدرسه ) بعد خودش رفت 2 تا فکر کنم ولی دانش آموز بودن که در زده بودن یکیش اومد توی البته قبلش کلی گفتن بفرمایید ، نه شما بفرمایید و ... که یکیش اومد تو در رو بستبعد منم داشتم میخندادم بعد اون که اومده بود تو متوجه نشد و رفت و بعد یکی از بچه ها رفت و در رو باز کرد
بیچاره اون یکی پرس شده بود وسط در![]()
![]()
نیاز به ترجمه !
واسم پیش اومده خیلی درکت میکنم![]()
یکم اینجا باشی راه میوفتی!!! IQ یکم بکار میفته![]()
مرسی از همدردیت![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)