خیلی قشنگ بود من که مردم از خنده!چه پاکار!!
خیلی باحال بود!![]()
![]()
نه قشنگ بود!! تو اون لحظه اگه من بودم این شکلی میشدم:
بعد ماموره به اتفاق مردم اینطوری:
![]()
--
--
خیلی قشنگ بود من که مردم از خنده!چه پاکار!!
خیلی باحال بود!![]()
![]()
نه قشنگ بود!! تو اون لحظه اگه من بودم این شکلی میشدم:
بعد ماموره به اتفاق مردم اینطوری:
![]()
خوب اینم دومین سوتی من که اینجا مینویسمش.البته بگم این سوتی که نمیشه حساب کرد ولی چون تصویری هم هست باحال تر میشه.
روزی از روزها از قضا زد و با دوستان تشریف بردیم تخت جمشید برای اردوی شبانهدر مخضر کوروش و داریوش
بعد وسطای شب دیگه خیلی خوش خوشانمونشده بود گفتیم بیاییم مسابقات ورزشی اجرا کنیم هم گرم شیم هم حوصله را گرم کنیم
بعد از اجرای مسابقات دو میدانی و جودو و کشتی نوبت به خرپشته رسید
ما هم اومدیم پیش دوستان ابراز خود نمایی نماییم گفتم یکی بیاد خم شه می خوام بپرم
بعدم رفتیم کلی عقب تر هی هم به اون که خم شده بود می گفتم سرتو بده تو که پام گیر نکنه به کلت
بعد با یاد خدا شروع کردیم به دویدن بعد نزدیک دوستم که رسیدم پریدم و ...................................
.................................................. .................................................. .................
.................................................. .................................................. .................
....>
دیگه خودتون با وضعی که من دارم تو فضا که تو عکس هم می بینید قسمت های فرود رو مجسم کنید
تا الان هم هنوز زانو و دستم درد میکنه.ولی به این عکسه می ارزید.
همون جور با سر اومدی زمین؟؟؟؟
هنوز زنده ای؟؟؟
بیشتر مراقب خودت باشتو بالاخره کار دست خودت می دی
![]()
من زیاد سوتی نمیدم ولی همیشه این تاپیک رو می خونم
خاطره :
امروز که داشتیم من و رفیقم به آقای قالیباف تو متر کردن خیابونا کمک می کردیم یه صحنه جالب دیدیم.....
صحنه رو اینجوری تصور کنین که یه دونه تیر چراغ برق وسط پیاده رو و یه مادر و بچه که دست هم رو گرفتن و دارن تو پیاده رو راه میرن
این مامانه دقیقاً مماس تیر چراغ برق رد شد بچه هم با مخ رفت تو تیر چراغ برق ولو شد وسط خیابون منو رفیقم هم از خنده داشتیم میمردیم .....
ببخشید اگه بلد نیستم قشنگ تعریف کنم...
Last edited by Vahid67; 23-09-2008 at 14:17.
این عکستو باید بذاری تو تاپیک شکار لحضه ها![]()
با سلام .
راستش خیلی دوست دارم همه ی سوتی هامو بنویسم ولی حیف که خدمت سربازی نمی زاره
اینم یه سوتی از مدیران سایت ! :
بدون شرح :
![]()
سلام
این که میخوام یگم داستان ه و اصلا سوتی نیست ولی جالب ه !!
امروز داشتم تو شهرک ول میگشتم دیدم همه دخترا جمع شدن یه جا ،یه سری هم دارن میدون اونجا !!! همه جیغ و داد !!!
همه موبایلاشون تو دست فیلم ، عکس !!!!!!!
منو میگی گفتم یا دعوا س یا یه هنر پیشه ای چیزی دیدن !!!! (دخترای ندید بدید !!!بعضی اشون)
برام جالب شد رفتم جلو از یکی که پیشم بود پرسیدم چه خبره اونجا ؟
دختره با چه شوغ و حالی گفت نمیدونی حبیب ه !!!
حبیب کیه !!
بابا حبیب خواننده !!!!!
اومده اینجا چیکار ( من قبلا شنیده بودم یکی از خواننده های اون طرفی اومده ایران )
ولی با خودم گفتم حبیب که نمیتونه بیاد !!! محمد خردادیان اومد اونطوری شد حبیب بیاد که یه جایی ش پاره میشه !!!
جالب شد برام رفتم جلوتر مگه راه بود !!
خیلی صحنه باحالی بود همه دخترا داشتن با موبایل حرف میزدن یکی میگفت مامان پاشو بیا عشقتاومده ایران ، اون یکی میگفت سریع پاشو بیا من نگه ش میدارم تا تو برسی به مژگان و پریسا هم زنگ بزن
یکی حالش بد شده بود
داستانی بود !! جای گشت ارشاد و درشهر خالی
خیلی جای(منطقه) باحالی بود جای همگی خالی
چه خبر بود حیف که M600 دم دوربین نداشت فیلم بگیرم براتون
انقدر خنده بودااااااا که نگو
به هر حال رفتم جلوتر دیدم بابا این که محمد پسرش هست !! حبیب کو پس!!؟
دوباره از یکی دیگه پرسیدم گفت نه بابا شلوغش کردن فقط پسرشه(منم شک کرده بودم که حبیب نمیتونه بیاد)
خلاصه من با محمد و پدرش یه بار اشنا و هم صحبت شدیم ( تو کنسرت دوبی ش من تو بک استیج بودم دعواش شد حبیب با یکی از مسولای اونجا سر ساعت ورود و اجراش خلاصه یه دوربین دادن دست ما گفتن برو ازش عکس بگیر حواسشو پرت کن شر رو کم کن!! )
خلاصه .........
برگردیم تو شهرک !!
هیچی دیگه حجاب که وجود نداشت همه از خونه ها ریخته بودن اونجا ....... شانس نداریم اگه اونجا استخر بود قول میدادم همه با مایو و بیکینی میریختن بیرون
دیگه فقط 2تا دختر باهاش بودن میدیدینشوناینطوری میشدین !! کم سن بودن ولی ........(اصلا نمیشه توضیح داد) خدا رحم کنه
!!
همه از سرو کولش بالا میرفتن (ندید بدیدا)
پایان
یعنی پسر حبیب اومده بود ایران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
تو فرودگاه نگرفته بودنش ؟
من که باور نمیکنم
میتونم حدس بزنم اون کم سنها داشتن چیکار میکردندخترن دیگه چه میشه کرد. راستی من جای تو بودم سریع زنگ میزدم به 110 و امر به معروف و گشت ارشاد و پلیس امنیت و وزارت اطلاعات و موبایل قاضی مرتضوی و سردار رادان و ......
اینو یا خود حبیب نوشته یا بچش آخه کی حبیب و محل می کنه جون مادرت![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)