اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد
من و ساقي بهم سازيم و بنيادش بر اندازيم
اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد
من و ساقي بهم سازيم و بنيادش بر اندازيم
فریدون فرخ فرشته نبود
زمشک ز عنبر سرشته نبود
نوبتي كنيم
Last edited by Quick; 29-09-2006 at 10:07.
لازمه حرف شما عشق بود×××من به خودت قسم عاشقم...
من هنوز در به در خاطره هاتم چل گيس
هر جاي حادثه باشي پا به پاتم چل گيس
منو تو دلت صدا كن تا صدات رو بشنوم
آخه من از خودتم نبض صداتم چل گيس
Last edited by magmagf; 29-09-2006 at 10:04.
سايه افكند حاليا شب هجر
تا چه زايد ز شب روان خيال
لبیک گویان در رهت عاشق شدم×××عاشقانه من تورا فایق شدم...
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
كه گاه گاه بر او دست اهرمين باشد
دوس ندارم با تو همنفس بشم
دوس دارم تو رو تو رويا ببينم
مثل نيلوفر آبي رو تن راكد مرداب
قصه ي من و تو اينه يكي بيدار ويكي خواب
يكي مون قافيه سازه يكي مون قافيه بازه
يكي زخم زمهرير ‚ يكي گهواره ي آفتاب
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)