جون تو هر چی فکر کردم یادم نمی اومد که احضار هست ( شک هم کردم که اظهار نیست )
همه کلمه های این چونینی رو سر هم کردم ولی احضار توش نبود
خوب اینم سوتی
--
--
جون تو هر چی فکر کردم یادم نمی اومد که احضار هست ( شک هم کردم که اظهار نیست )
همه کلمه های این چونینی رو سر هم کردم ولی احضار توش نبود
خوب اینم سوتی
داشتیم با داداشم دم مغازه (سوپر مارکت) قیمت اجاره و رهن حرف میزدیم که فلان مغازه 4 میلیون اجاره میده فلانی 20 میلیون رهن میده و ... یه خانمی گفت این جنس ها که خریدم چند شد , داداشم همین جور که داشت حرف میزد حساب کرد و گفت قابلی نداره , میشه هفت میلیون و ... یهو زنه رنگ از روش پرید ....
بابا ایول . دمتون گرم .![]()
![]()
یکی آب بیاره واسم
نه بابا هیچی بارش نیست. از خودم میخوره.جدی
راستی بگو بیاد جنرال بزنیم ...
راستش گفتی رضا اشنا در اومد
ازش بپرس تو مسابقات C&C 3
11 نشده بود ؟![]()
گفتم. اما دستش تو دماغش بود حالم بد شدنگفتی بزارید دستتونو ببوسم ؟ گذاشت ؟
__________________________________________________ ___
این بچه خواهرم مبینا رو ثبت نام مهد کردیم. بعد گفتن باید تست انگل بگیریم.
رفتیم و یک قوطی دادن. بچه خواهرم گفت این چیه؟
گفتم اقای دکتر گفته مبینا باید اینو واسمون پر چیز کنه تا من(منظور دکتره) بخورم ببینم اگر خوشمزه بود بری مهد.
خلاصه اولیشو که بردیم بدیم مبینا هم اومد تو.
منشیه یک قوطی دیگه برای نوبت دوم داد.
مبینا یهو گفت: من میدونم این چیه. داییم گفته باید بدیم اقای دکتر بخوره. اگر خوشمزه بود من برم مهد.
یهو دکتره قرمز شد و منشی هم زد زیر خنده.
منم دست مبینا رو گرفتم و فرااااااااااااااار...
_________________________
سوتی دوم آزمایش انگل:
این قوطیه (نوبت سومش) توش پر بود.
پسر عموم دید گفت این چیه؟ آخه تو پلاستیک بود گذاشته بودم رو میز تا برم بدم.
منم بهش گفتم اینا تیر تفنگ بادیه مگه نمیبینی؟ میخوام بعد افطار بریم تیر بزنیم.
پسر عموم ذوق کرد تو یک حرکت انتحاری درش رو باز کرد و محتویاتش به صورت یک تیکه افتاد کف دستش.
جالب اینکه نفهمید چیه و وقتی کف دستش بود میپرسید اینا چیه؟؟؟
من رو زمین افتاده بودم داشتم از خنده پر پر میزدم. مامانم رفت نجاتش داد.
_______________________________________
موقع تحویل قوطی شماره ی 3؛ بی اختیار به منشی گفتم نوش جان
اونم در جواب گفت ممنون. بعدش حالیش شد چی شده. ولی طفلک خندید هیچی نگفت.
_______________________________________
سوتی آخر:
دیروز با دوستم طبیعی از سوپر مارکت ساندیس خریدیم و خوردیم. بعدش متوجه گندش شدیم.
مگه اونایی که نمیدونستن چی فکر میکردن . زنگ زدم نمایندگی تعریف کردم یارو گفت : شاخ به شاخ کردی ... ! :41:
اینو من نگرفتم ( گندش ؟؟) یعنی چی ؟![]()
ماه رمضون دیگه
ایول خیلی باحال بود..
ابی حون غش کردیم از خنده...
منم یه سوتی دادم ولی جدی نگیرین اون لحظه تو باغ نبودم .
یکی دو سال پیش وقی داشتم میومدم ایران تو گمرک دریایی کیش رفتم پاسپورتم رو دادم به یاره طرف چنتا سوال پرسید یه چنتا چیز گفتو پاسپورتو پس داد اومدم برم سرمو انداختم پایین مامورم دستشو کشید برای پاسپورت نفر بعد که من یهو فکر کردم میخواد دست بده............یهو برگشتم عقب دست یارو رو گرفتم و چون سرم پایین بود نفهمیدم چه خبره چند ثانیه همین طوری دست یارو گرفته بودم مردمم منو هاجو واج نگاه میکردن . تا ماموره گفت نفر بعد که دو قرونیم افتاد و در رفتم .بیمزه بود نه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)