الان من بايد با د شروع كنم ديگه؟
دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند
نياز نيمه شبي دفع صد بلا بكند
الان من بايد با د شروع كنم ديگه؟
دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند
نياز نيمه شبي دفع صد بلا بكند
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
تو را آنن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهانگیری غم لشگر نمی ارزد
در خلاف آمد عادت بطلب كام كه من
كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد....ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
مِن بَعد چه سود ار قدمی رنجه کند دوست
کز جان رمقی در تن رنجور نمانده است
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)