ایرنا: چهار سریال بعد از اذان مغرب که بدون فوت وقت به دنبال صرف افطار آغاز می شود، مضامینی دارند که نه متناسب جامعه با فرهنگ ایرانی است و نه متناسب ایام ماه مبارک رمضان. در این مجموعه ها؛ مرد ایرانی، پرخاشگر، نابردبار و جوان ایرانی دچار انحرافات، بی ظرفیت و زن ایرانی؛ بی منطق، یک دنده و بی رحم به تصویر کشیده می شود؛ زنی که در دل نفرت می پروراند.
این کاراکتر و شخصیت نقش های اصلی است و اگر آدم خوب هایی هم باشند، آنقدر اتو کشیده و جدی هستند که نمی توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند.
در این مجموعه ها، نقش آدم مثبت ها بخوبی تعریف نشده است، یک دفعه وارد داستان می شوند، کار اصلی شان نصیحت کردن و امر به معروف و نهی از منکر است و نقش های محوری ندارند.
با دیدن این مجموعه ها، کمی که فکر می کنی این سوال در ذهنت نقش می بندد که «آیا واقعا در چنین جامعه ای و چنین خانواده هایی زندگی می کنیم؟» جایی که حتی نمی توان به نزدیکترین آدم های زندگی مان هم اعتماد کنیم.
اینکه صدا و سیما امسال هم مانند سالهای قبل در جذب مخاطبان ویژه ماه مبارک رمضان و نشاندن بیننده پای گیرنده موفق بوده، واقعیتی انکار ناپذیر است، اما آیا مضامین و پیام های آن نیز مطلوب و مناسب بوده است؟
در مجموعه «جراحت»، موضوع ازدواج فامیلی مطرح می شود؛ چیزی که دیگر حساسیت هایش از بین رفته و تقریبا منسوخ شده است.
در این فیلم از پنهان کاری، بی حرمتی کوچکترها به بزرگترها، پرخاشگری های بی وقفه گرفته تا تشویق مادرانه به فرار فرزند و شوهر متهم، نمایش داده می شود. زنان این سریال اساسا منطق ندارند و به صورت کاملا هولناکی حاضرند همه چیز را بسوزانند تا خواسته هایشان به کرسی بنشیند.
در این سریال، کینه توزی ها تمامی ندارد و بدتر اینکه با خلق صحنه هایی، برای کینه ها توجیه تراشی می شود تا نوعی احساس همدردی در مخاطب ایجاد شود؛ آنگاه که برادر به دیدن خواهر در آسایشگاه روانی می رود. راستی در این ایام مبارک، موضوع باردار شدن دختر عمو - پسر عمویی را که فقط صیغه محرمیت برایشان جاری بود، چگونه باید هضم و تحلیل کرد؟
تصمیم گیری ها در این سریال، برپایه احساس است و عقل در آن دخیل نیست؛ چه از سوی برادر بزرگ باشد چه از برادر کوچک و حتی مادری که با تدابیرش می خواهد جلوی فروپاشی خانواده را بگیرد.