تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 44 از 434 اولاول ... 344041424344454647485494144 ... آخرآخر
نمايش نتايج 431 به 440 از 4332

نام تاپيک: بحث و گفتگو ويژه خانم ها ||| ورود آقایان مـــمـــنـــوع |||

  1. #431
    اگه نباشه جاش خالی می مونه shamim24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    418

    پيش فرض

    سلام به همگی
    ونوس خانم دستت درد نکنه خیلی ممنون

    این متن را در مجله موفقیت خواندم گفتم بد نیست شما هم آن را بخونید

    مامان بابا داشتند تلویزیون نگاه می کردند که مامان گفت : من خسته ام و دیگه دیر وقته می رم که بخوابم.
    مامان بلندشد به آشپزخانه رفت مشغول تهیه ساندویچ نهار فردا شد، سپس ظرفها را شست برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد قفسه ها را مرتب کرد شکرپاش را پر کرد ظرفها را خشک کرد و در کابینت قرار داد ،کتری را برای صبحانه فردا از آب پر کرد، بعد همه لباسهای کثیف را درماشین لباسشویی ریخت پیراهنی را اتو کرد دکمه لباسی را دوخت اسباب بازیهای روی زمین را جمع و جور کرد ، دفتر چه تلفن را را سر جایش قرار داد گلدانها را آب داد سطل آشغال اتاق را خالی کرد حوله خیسی را روی بند انداخت بعد ایستاد و خمیازه ای کشید کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب حرکت کرد.
    کنار میز ایستاد یادداشتی برای معلم نوشت مقداری پول برای سفر شمرد و کنار گذاشت کتابی که زیر صندلی افتاده بود برداشت بعد کارت تبریکی برای تولد یکی از دوستان امضاء کرد ودر پاکتی گذاشت و هر دو را در نزدیکی کیف خود قرار داد سپس دندانهایش را مسواک زد. بابا گفت فکر کردم گفتی داری میری می خوابی. مامان در پاسخ گفت درست شنیدی دارم می رم.
    بعد چراغ حیاط را روشن کرد ، درها را بست ،پس از آن به تک تک بچه ها سر زد ، چراغها را خاموش کرد لباسهای به هم ریخته را روی چوب رختی آویخت، چورابهای کثیف را در سبد انداخت با یکی از بچه ها که هنوز بیدار بود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ساعت را برای صبح کوک کرد لباسهای شسته شده را پهن کرد جاکفشی را مرتب کرد شش چیز دیگر را به کارهای مهمی که باید انجام میداد اضافه کرد و سپس به دعاو نیایش پرداخت.
    درهمان موقع بابا تلویزیون را خاموش کرد و بدون آنکه شخص خاصی را در نظر داشته باشد گفت من می رم میخوابم و بدون توجه به هیج چیز دیگری دقیقا همین کار را انجام داد.
    آی گفتی....خیلی مطلب خوبی بود صنم جان

  2. #432
    اگه نباشه جاش خالی می مونه shamim24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    418

    پيش فرض

    پیرو مطلبی که صنم جون گذاشتن این رو اضافه کنم که مصداق این مطلب رو در ایام عید صد چندان میشه دید...دید و بازدیدها و رفت و آمدها و....خانومها وظیفه پذیرایی ..پخت و پز...رفت و روب..شست وشو...تر و تمیز کردن منزل بعد از هر میهمانی و هزاران کار دیگه رو دارند و آقایون محترم هم وظیفه شیرینی و آجیل خوردن و حرف زدن و خوش گذروندن...خیلی عدالت رعایت میشه نه؟؟؟
    البته لازمه اینجا یک سری از آقایون با شخصیتی رو که به خانوماشون واقعا کمک می کنند رو مستثنی کنیم...مردای خوب و فهمیده هم پیدا میشن
    قاعدتا با توجه به عنوان تاپیک آقایون اصلا به این تاپیک وارد نمیشنولی اگه فرض محال این پست رو خوندین سعی کنید در عید امسال اگه متاهل هستید به خانومتون بیشتر کمک کنید و بیشتر به فکرش باشین و اگر هم مجرد هستید به مامان و خواهرتون و خلاصه به هر کی که زحمت میکشه ... اگه بعضی جاها هم قضیه برعکسه خانوما به /اقایون کمک کنند...

  3. #433
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    سلام ... مطلب صنم جون خوندنی بود ... دلم می خواد موضع گیری تون رو راجع به خیانت طرف مقابلتون بدونم ... نه واکنشی که در لحظه نشون می دیدن ... واکنشی نزدیک به کاری که واقعاً در برابر این مسئله انجام می دین ... ممنونم .

  4. #434
    داره خودمونی میشه SUBZERO1's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    33

    پيش فرض

    حرف هایی که شما زدی همه درسته

  5. #435
    آخر فروم باز sanam.b's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ماه
    پست ها
    1,014

    پيش فرض نفهمیدم

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    ببخشید خانومی من نفهمیدم منظور شما چی بود. میشه واضح تر بگید ؟

  6. #436
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    آقایون بسیار محترم لطفا در این تاپیک پست ندید
    تاپیکه خانومهاست

  7. #437
    آخر فروم باز sanam.b's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ماه
    پست ها
    1,014

    پيش فرض

    آقایون محترم متاسفا که دوباره پستهایتان حذف شد.

    آقای Hpower_sl3 قبول کنید که خیلی کم هستند آقایانی که به خانمهایشان کمک می کنند و خودتان می توانید آن را در جامعه ببینید
    در جوا ب بقیه آقایان باید بگم که


    داشتن یک تاپیک اختصاصی حق شما است و خودتان تا حالا از آن استفاده نکرده اید حالا با هر گونه شرایطی که می خواهید.

    آقای فرشاد اگر شما خواهان بحث و گفتگو هستید : متنهای شما کاملا تهاجمی است فکر می کنید با این متنها به رگ غیرت طرف بر می خوره و اونهم وارد میدان می شه 1- که اگر وارد بحث شد طرف شما هم کاملا تهاجمی رفتار می کنه و دیگر جایی برای بحث نمی ماند 2- هستند بعضی ها که فکر می کنند که هر جایی نباید حرف خودشونو خرج کرد در نتیجه وارد بحث نمی شوند3- گروهی هم معتقدند متن نوشته شده نشان دهنده شخصیت طرفه و آنها هم وارد بحث شما نمی شوند 4- اشخاصی هم که روحیه آرام و نرمی دارند هم وارد بحث نمی شوند و ...... دیگر تصمیم با خودتان است
    اما بحث و گفتگو باید بر اساس عقل و منطق باشد نه بر اساس تعصبات و طرز تفکر نابجا و حق را باید از طرف مقابل قبول کرد چه زن باشد و چه مرد و گرنه کاملا بیفایده است

  8. #438
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سلام به همگی
    ونوس خانم دستت درد نکنه خیلی ممنون

    این متن را در مجله موفقیت خواندم گفتم بد نیست شما هم آن را بخونید

    مامان بابا داشتند تلویزیون نگاه می کردند که مامان گفت : من خسته ام و دیگه دیر وقته می رم که بخوابم.
    مامان بلندشد به آشپزخانه رفت مشغول تهیه ساندویچ نهار فردا شد، سپس ظرفها را شست برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد قفسه ها را مرتب کرد شکرپاش را پر کرد ظرفها را خشک کرد و در کابینت قرار داد ،کتری را برای صبحانه فردا از آب پر کرد، بعد همه لباسهای کثیف را درماشین لباسشویی ریخت پیراهنی را اتو کرد دکمه لباسی را دوخت اسباب بازیهای روی زمین را جمع و جور کرد ، دفتر چه تلفن را را سر جایش قرار داد گلدانها را آب داد سطل آشغال اتاق را خالی کرد حوله خیسی را روی بند انداخت بعد ایستاد و خمیازه ای کشید کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب حرکت کرد.
    کنار میز ایستاد یادداشتی برای معلم نوشت مقداری پول برای سفر شمرد و کنار گذاشت کتابی که زیر صندلی افتاده بود برداشت بعد کارت تبریکی برای تولد یکی از دوستان امضاء کرد ودر پاکتی گذاشت و هر دو را در نزدیکی کیف خود قرار داد سپس دندانهایش را مسواک زد. بابا گفت فکر کردم گفتی داری میری می خوابی. مامان در پاسخ گفت درست شنیدی دارم می رم.
    بعد چراغ حیاط را روشن کرد ، درها را بست ،پس از آن به تک تک بچه ها سر زد ، چراغها را خاموش کرد لباسهای به هم ریخته را روی چوب رختی آویخت، چورابهای کثیف را در سبد انداخت با یکی از بچه ها که هنوز بیدار بود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ساعت را برای صبح کوک کرد لباسهای شسته شده را پهن کرد جاکفشی را مرتب کرد شش چیز دیگر را به کارهای مهمی که باید انجام میداد اضافه کرد و سپس به دعاو نیایش پرداخت.
    درهمان موقع بابا تلویزیون را خاموش کرد و بدون آنکه شخص خاصی را در نظر داشته باشد گفت من می رم میخوابم و بدون توجه به هیج چیز دیگری دقیقا همین کار را انجام داد.
    صنم جان خیلی قشنگ بود واقعا قشنگ و پرمفهوم

  9. #439
    حـــــرفـه ای Farshadd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    خرم آباد
    پست ها
    4,485

    پيش فرض

    سال نو مبارک

  10. #440
    آخر فروم باز sanam.b's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ماه
    پست ها
    1,014

    پيش فرض

    با سلام خدمت دوستان اول از همه سال نو مبارک
    نمی دانم به چه دلیل اما من پستهای دوستان را قبل از حذف شدن میبینم
    و به آنها جواب می دهم و آنها هم دوباره جواب می دهند ولی اگر دوستان بخواهند در تاپیک بحث آزاد (آقایون و خانومها ) می توانیم نظرات خودمان را قرار بدهیم بدون آنکه ترسی از حذف شدن پستمان داشته باشیم البته اگر آن را حذف نکنند

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •