تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 44 از 100 اولاول ... 344041424344454647485494 ... آخرآخر
نمايش نتايج 431 به 440 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #431
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هزار و یک اسم داری
    و من از آن همه اسم "لطیف" را دوست تر دارم
    که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم.
    خوب یادم هست از بهشت که آمدم،
    تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم.

    بس که لطیف بودم،
    توی مشت دنیا جا نمی شدم.
    اما زمین تیره بود .
    کدر بود.
    سفت بود و سخت.
    دامنم به سختی اش گرفت
    و دستم به تیرگی اش آغشته شد
    و من هر روز قطره قطره تیره تر شدم
    و ذره ذره سخت تر.
    من سنگ شدم و سد و دیوار.
    دیگر نور از من نمی گذرد،
    دیگر آب از من عبور نمی کند.
    روح در من روان نیست و جان جریان ندارد.

    حالا تنها یادگاری ام از بهشت و از لطافتش،
    چند قطره اشک است
    که گوشه ی دلم پنهانش کرده ام.
    گریه نمی کنم تا تمام نشود،
    می ترسم بعد از آن
    از چشمانم سنگ ریزه ببارد.

    یا لطیف!

    این رسم دنیاست که اشک،
    سنگ ریزه شود
    و روح سنگ و صخره؟
    این رسم دنیاست
    که شیشه ها بشکند
    و دل های نازک
    شرحه شرحه شود؟
    وقتی تیره ایم،
    وقتی سراپا کدریم،
    به چشم می آییم و دیده می شویم،
    اما لطافت هر چیز که از حد بگذرد،
    ناپدید می شود.

    یا لطیف!

    کاشکی دوباره، مُشتی،
    تنها مُشتی از لطافتت را
    به من می بخشیدی
    تا می چکیدم و می وزیدم
    و ناپدید می شدم،
    مثل هوا که ناپدید است،
    مثل خودت که ناپیدایی...

    یا لطیف!

    تنها مُشتی از لطافتت را به من ببخش...

  2. #432
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    خدايا مجنون خويش را به تو سپردم تا از او خوب نگهداري كني....
    او را به سلامت نزد من باز گردان تا باز با بوي او دوباره سرمست شوم و با نگاه او لبريز عشق و محبت شوم و با صداي او سرشار گفتن ناگفته ها شوم....
    بار خدايا!
    او دلبري دارد كه نامهربان است !
    پس به من مهري بده تا او را سرشار از مهرباني كنم...
    آمين....!

  3. #433
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خدایا !

    می دانی کشتی وجودم در تبلوری عاشقانه

    در دریای شک و تردید گرفتار توفانی سخت شد

    غمی به غربت اشک عاشقانه ی عاشقی تنها

    آسمان قلبم را در هم می فشارد

    امروز منم تنها ترین

    منم سر گشته ترین

    در برابرت به سجده می نشینم ای ناز بهار

    به خاک پایت چشم می نهم ای لطافت دیدار

    بر من ببخشای قصورم را

    می دانی که جز درگاه مهربانی تو

    هیچ دری به رویم گشاده نیست

    می دانی روحم دریای آشفتگی است

    از تو می خواهم این آشفتگی را

    به آرامشی ماندگار بدل گردانی

    معبود من !
    چشم امیدم به لطف توست

    و

    نوای زندگانی ام را

    نوید ترانه ی بخشش تو می نوازد.

    می دانی

    آتش سوزانی وجودم را در خود بلعیده است

    که همه ی هستی ام را می سوزاند

    و خاکسترم را به دم سرد باد می سپارد .

    و باز تو خوب می دانی

    که ذره ذره ی وجودم نام از تو دارد

    و در قطره قطره ی خونم یاد تو جاری است .

    آرام بخش دل ها !

    گناهم را ببخشای و بر من خرده مگیر
    که من انسانم و تو خدای انسان

  4. #434
    پروفشنال آرسـام's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    شما کجاست؟
    پست ها
    932

    پيش فرض

    ميگن که در سفر، خدا رو بهتر ميشه شناخت
    ديشب در دل شب و در راه بازگشت، وقتي که سرنشينان ماشين در عالم خواب بودند، در حال رانندگي بودم و در تفکري عجيب بودم.
    در دل شب قدرت و مهربوني خدا را ميشه بهتر و عميقتر حس کرد. به جاده چشم دوخته بودم و اين آهنگ هاتف رو گوش ميکردم.
    چه زيبا داشت اعتراف ميکرد. بارها گوش کردم و من نيز آنرا زمزمه ميکردم ، نا خودآگاه اشک ميريختم و غرق در اين آهنگ بودم که در اين حال يک اس ام اس، حال مرا دگرگون تر کرد.
    پس اي خداي مهربون ، در مقابلت زانو ميزنم و اين ترنم رو دوباره و اعتراف وار زمزمه ميکنم:
    ناب تويي
    جعل منم
    اصل تويي
    بدل منم
    اي تن تو، خاک بهشت
    مضطرب از ازل منم
    جنس تو از قصيده هاست
    سفسطه گر ، دغل منم
    اي حس خوش يمن غزل
    آواز مبتذل منم
    جاي تو روي چشم همه ست
    افتاده از چشا منم
    ناياب مرمر تنت
    تن زخميه بلا منم
    حضور تو يه حادثه ست
    درگير انزوا منم
    تو اول هر آيه اي
    تفسير انتها منم
    بالغ تويي
    عاقل تويي
    صوفي و اهل دل تويي
    مشکل منم
    غافل منم
    درمان هر مشکل تويي
    خاک تويي
    زمين تويي
    غبار رو هوا منم
    منزه و پاک تويي
    به حيله مبتلا منم



  5. #435
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من عاشق لحظه اذانم ...

    الان باز صدای اذان ظهر می آید
    و من در نماز به آرامش می رسم ...

    خدایا!

    کجا دوباره گمت کردم در غرور احمقانه
    و برگ های پایان نامه و دل مشغولی های زمینی ام....

  6. #436
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وای خدایا خدای خوبم مهربانترینم

    گاهی حس می کنم از ترس از دست دادنش ....
    نقطه ای دست نیافتنی برایم بود که رهایش کرده بودم و اما حالا....

    کاش یک همراه بیدار تا کمکمان کند...

    اما این بار عهد کردم با هیچ کس چیزی نگویم و حرف ها در گلو راه نفس کشیدنم را سخت می کند....

    یک نگرانی و انتظار زیبا که با انکه می دانم به ثمر می نشیند باز نگرانم ....

    دیشب : وصال را به جان می مویم تا اب شوم

    و من: حافظ وصال می طلبد از ره دعا

    یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

  7. #437
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خدا جون بعضی وقتا فکر می کنم بهم یه کش بستی ...

    هی می رم و می رم...

    هی ازت دور می شم....

    تا جایی که زورم می رسه می رم...

    اما یه جایی دیگه کم می ارم...

    دیگه نمی تونم جلوتر برم...

    خسته می شم.....

    کِشه بیشتر از این دیگه کش نمی اد !

    اونجاست که یهو برمی گردم پیشت....

    کاشکی همیشه این کِشو داشته باشم

  8. #438
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یا خدایا تو در این راه مرا بدرقه کن

    چو در آن راه که تویی غفلت و غلتیدن نیست

    همتم را تو در این راه رهنمایم کن

    ورنه دانی که مرا طاقت پیمودن نیست

  9. #439
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بنام آنکه دنیا جمله از اوست

    مثال چون تو زیبا جمله از اوست

    بنام آنکه در شب های ظلمت

    غرور ماه یکتا جمله از اوست

    بنام آنکه در هنگام غربت

    دو چشم پر تمنا جمله از اوست

    پس از نومیدی های آن شب تار

    چنین صبح دلارا جمله از اوست

  10. #440
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تنم تنها، دلم تنها، وجودم غرق تنهایی

    ترا خواهم نگارمن تو آیی یا نمیایی

    چرا مغرور گردیدی گمانم است که دانستی

    جهانی را برافروختی تو با انوار زیبایی

    تمنا است و که باشی تمام لحظه هایم تو

    مرا به لحظه ها سوگند توام بس یک تمنایی

    خدایم راند،جهانم سوخت،همه دارو ندارم رفت

    خودم ماندم، تو ماندی و یک عالم بانگ رسوایی

    نجاتم ده ازاین ماتم تو ای مشکل گشای من

    نگردد باز هرآن درکه تو با دستانت نگشایی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •