تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 44 از 640 اولاول ... 344041424344454647485494144544 ... آخرآخر
نمايش نتايج 431 به 440 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #431
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اينجا باران چه سرد است.زير باران ميمانم تا پر از نم نم قطراتش
    شوم.


    بار ديگر تو در ذهنمي و آسمان كتابم پر از واژه هاي ناب مي شود.
    بهاري شده ام
    خيس خيس.و در لحظه آخر شر شر ميريزم.
    سخت است ...
    خيلي سخت........

  2. #432
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    تو نيستي
    اين باران بيهوده مي بارد
    ما خيس نخو اهيم شد
    بيهوده اين رودخانه بزرگ
    موج بر مي داردو مي درخشد
    ما برساحل آن نخواهيم نشست
    جاده ها كه امتداد مي يابند
    بيهوده خود را خسته مي كنند
    ما با هم در آنها راه نخواهيم رفت
    دلتنگي ها و غريبي ها هم بيهوده است
    ما از هم خيلي فاصله داريم
    نخواهيم گريست
    بيهوده تو را دوست دارم
    بيهوده زندگي مي كنم
    اين زندگي را قسمت نخواهيم كرد

  3. #433
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    دختر نوشت دست خودم نیست ... من تو را ...
    اما نخواستم که تو مجبور ... بگذریم .............

  4. #434
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    الو سلام ، منزل خداست ؟
    این منم مزاحمی که آشناست

    هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
    ولی هنوز پشت در~ در انتظار یک صداست

    شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
    به ما که می رسد حساب بنده ها جداست؟

    الو... دوباره قطع و وصل اين شروع شد
    خرابی از دل منست یا که عیب سیمهاست ...

  5. #435
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مردن امر ساده ای است و از زندگی کردن بسیار ساده تر
    تمام خفتگان مرگ
    در مقابل یک شک
    در مقابل یک حرص در مقابل یک ترس
    در مقابل یک کینه
    در مقابل یک عشق
    هیچ است
    مردن امر ساده ای است
    و در مقابل خستگی زندگی
    چو سفری است که در یک روز تعطیل می کنیم
    و دیگر هرگز باز نمی گردیم

  6. #436
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من آویزانم

    از تنها ریسمان هزار گره خورده ی اعتمادم

    و چیزی دارد آرام آرام

    در لایه های ذهنم نفوذ میکند

    ومانند

    موریانه ای

    ذرات هستی ام را می کاهد

  7. #437
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اگر شبي فانوس ِ نفسهاي من خاموش شد
    اگر به حجله آشنايي
    در حوالي ِ خيابان خاطره برخوردي
    و عده اي به تو گفتند
    كبوترت در حسرت پر كشيدن پرپر زد!
    تو حرفشان را باور نكن
    تمام اين سالها كنار ِ من بودي!
    كنار دلتنگي ِ دفاترم
    در گلدان چيني ِ اتاقم
    در دلم...
    تو با من نبودي و من با تو بودم

  8. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #438
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیگر به زیر سایه این گنبد کبود

    غیر از خودش! خودش و خدا هیچ کس نبود


    دیگر کسی نبود کنارش ولی هنوز

    این زن برای "هیچ کس"اش شعر می سرود!!


    امروز روز هفتم مرداد سال قبل

    تقویم هم کلافه شد از این همه رکود


    کبریت می زند به دو تا چشم کاغذی ت

    عکسی که دست های تو بر شانه هاش بود


    تنهاست قلب خسته اش وُ " تیر" می کشد

    دیگر اتاق پر شده از حلقه های دود


    چیزی درون مردمک اش برق می زند

    خواهد پرید سمت خودش زودِ زودِ زود...

    □□

    دست تو دور گردن او حلقه...نه نشد

    حتی طناب معرفتش بیش از تو بود!!!

  10. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #439
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
    بانگی برآورم ز دل خسته یک نفس
    تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
    نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس
    خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود
    ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
    صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
    ای ایت امید به فریاد من برس
    از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
    می خواره را دریغ بود خدمت عسس
    جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
    رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
    ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است
    سهل است سایه گر برود سر در این هوس

  12. #440
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    و سلامی...

    رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم
    آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم
    اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد
    که دل خون شده را هم ز چه همراه نبردم
    شرمم از آینه ی روی تو می اید اگر نه
    آتش آه به دل هست نگویی که فسردم
    چو پروانه ام آتش بزن، ای شمع و بسوزان
    منِ بی دل نتوانم که به گرد تو نگردم
    می برندت دگران دست به دست ای گل رعنا
    حیف من بلبل خوش خوان که همه خار تو خوردم
    تو غزالم نشدی رام که شعر خوشت آرم
    غزلم قصه ی دردست که پرورده ی دردم
    خون من ریخت به افسونگری و قاتل جان شد
    سایه آن را که طبیب دل بیمار شمردم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •