فاعلا تن ، فاعلا تن ، فاعلن
دختری با بوی گند ادکلن
دل شکسته ، مثل آدمهای بم
سرخ گونه ، مثل آدمهای ( بن )
کولی صد ساله عصر هجر
یک فسیل کهنه از نسل (( نرون ))
دوستم دارد نمیدانم چرا؟
با دلی از جنس سنگ و از بتون
هی مسکن ، هی قصیده ، هی غزل
یک شب آرام با (( تستسرون ))
بارها گفتم که جان مادرت
دختر کولی به من عادت نکن
آخرین بیت غزل تقدیم تو
فاعلا تن ، فاعلا تن ، فاعلن
عمران میری