خب یه تایپک بزن به این اسم مسابقه حدس شعرا حتما میگیره..![]()
خب یه تایپک بزن به این اسم مسابقه حدس شعرا حتما میگیره..![]()
تا بگويم كه ديوانه بودمدانی که چه شد معشوق برفت×××عاشق به وعده خود نه گفت رفت...
مي تواني به من رحمت آري
دامنم شمع را سرنگون كرد
چشم ها در سياهي فرو رفت
ناله كردم مرو ‚ صبر كن ‚ صبر
ليكن او رفت بي گفتگو رفت
واي برمن كه ديوانه بودم
من به خاك سياهش نشاندم
واي بر من كه من كشتم او را
من به آغوش گورش كشاندم
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
تن صدها ترانه می رقصد
در بلور ظريف آوايم
لذتی ناشناس و رؤيا رنگ
می دود همچو خون به رگ هايم
مي روم ميروم به جايي دور
بوته گر گرفته خورشيد
سر راهم نشسته در تب نور
من ز شرم شكوفه لبريزم
يار من كيست اي بهار سپيد ؟
گر نبوسد در اين بهار مرا
يار من نيست اي بهار سپيد
دشت بي تاب شبنم آلوده
چه كسي را به خويش مي خواند ؟
سبزه ها لحظه اي خموش خموش
آنكه يار منست مي داند
دلیلم نیاورد معشوق عشق×××که چونم که مرا کرد این دم رها...
آب شد برف زرد کوه سفید
تکه یخ ها به گریه افتادند
در دلم از نگاهش هراسي
خنده اي بر لبانش گذر كرد
كاي هوسران مرا ميشناسي
قلبم از فرط اندوه لرزيد
واي بر من كه ديوانه بودم
واي بر من كه من كشتم او را
وه كه با او چه بيگانه بودم
من مانده ام تنهای تنها....من مانده ام تنها میان سیل غم ها...
اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی
کوشش نمی کنی پری نمی زنی
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)