علی دایی می ره اردبیل نون بگیره چادر سر می کنه تا اونو نشناسن تو صف خودش رو می چسبونه به یه خانوم توپولی .خانومه می گه:علی ول کن منم رضازاده
علی دایی می ره اردبیل نون بگیره چادر سر می کنه تا اونو نشناسن تو صف خودش رو می چسبونه به یه خانوم توپولی .خانومه می گه:علی ول کن منم رضازاده
سلام خوبی؟ یه لطفی به من می کنی؟ یه عکس تمام قد از خودت بگیر برام بفرست؟؟ باشه؟ اخه می خوام پاسور بازی کنم جوکر گم شده .ممنونم
بابا کجایی؟ نیستی؟ توریستی؟ امپریالیستی؟کمونیستی؟ فاشیستی؟دموکراتیستی؟ خدایی نکرده مریض که نیستی؟راستی هرجا هستی و هرکی هستی بیسته بیستی
به اين وبلاگ بريدو اس ام اس بخونيد . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وبلاگ خودمه . در ضمن نظر هم بديد![]()
![]()
دوست عزيز اولا كه وبلاگت همش انگليسيه .دما خوب ما داريم همين كار ميكنيم ديگه عزيزنوشته شده توسط ehsaninegadvahid
از پسره می پرسن مامان داری میگه نه . می گن بابا چطور می گه نه . می گه پس چی داری .پسره می گه جیش دارم
ترکه به دوست دخترش میگه شب بیا خونمون هیچکی نیست
....... دختره شب میاد زنگ خونه رو میزنه کسی در و باز نمیکنه !!!!!!
نمودونم تکراری بود یا نه
ترکه میره دنبال دختره..... ازش جلو میزنه
الهي ميدون بشي وانت بشم دورت بگردم!!
بچه گربه از مامانش مي پرسه مامان باباي من كيه؟ مامانش مي گه نمي دونم عزيزم من سرم تو سطل بود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)