در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است
شاعر را به خاطر نداریم
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است
شاعر را به خاطر نداریم
توبه‌ي من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست
دي که بودم روزه‌دار امروز هستم بت‌پرست.
از ترانه‌ي عشق تو نور نبي موقوف گشت
وز مغابه‌ي جام تو قنديلها بر هم شکست
سنايي
تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
حافظ
تا کی از سیم زرت کیشه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
حا فظ
نم چشمه کز سنگ خارا رسد
چو اندک بود کي به دريا رسد
نظامي که خود را غلام تو کرد
سخن را گزارش به نام تو کرد
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می شکند گوشه ی محراب امامت
حافظ
توانا بود هر که نادان بود!
دلیلش چه فط و فراوان بود!
Last edited by Alireza_SA; 17-05-2010 at 16:54.
عجب شعری گفتی
در ده پسرا می مروق را
یاران موافق موفق را
زان می که چو آه عاشقان از تف
انگشت کند بر آب زورق را
حکیم سنایی
ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول؛
زین هــــــواهای عفن وین آبهای ناگـــــــوار!؟
کمال الدین اسماعیل
روزی پنج در جهان خواهی بود
آزار دل هیچ مسلمان مطلب
ابوسعید ابوالخیر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
