The First Time I Tried To Connect To Internet
این سوتی که براتون تعریف میکنم عین واقعیته اولش میگم که بعدش مثل بقیه افرادی که براشون تعریف کردم نگین : " دروغ میگی!"
صحنه اول
مکان : مدرسمون
زمان : 10 و خورده ای
من : میگما چجوری باید به اینترنت وصل بشی؟
دوستم: خوب یه کارت میخری بعد کانکشن میسازی و وصل میشی؟
من: چجوری کانکشن بسازم؟
دوستم : نمیدونم من داداشم برام ساخته.
من : طوری نیست خودم یه کاریش میکنم
من: اونوقت این کارت رو باید کجای کامپیوتر بزنم؟
دوستم(
) : مگه کارت تلفنه؟
من: چطور مگه؟
دوستم : با یوزر نیم و پسورد کارته واصل میشی؟
من: خوب حالا
دوستم : نه جون من فکر کردی باید کجای کامپیوتر بزنی؟
من : نخندیا ، توی فلاپی درایو
صحنه دوم
مکان : کافی نت فلان
زمان : 5 و خورده ای (شاید یه ذره این ور اونورتر باشه)
من: سلام خانم کارت اینترنت دارید؟
خانم : بله چند ساعته؟
من: حداقلش چند ساعتس؟
خانم : دو ساعته بفرمائید
من: اونوقت اینو باید چیکارش کنم؟
خانم (با بی حوصلگی) : توش نوشته
صحنه سوم
مکان : خونمون
زمان : حدودا! بین 9 تا 10 شب
خواهرم: این چیه دیگه؟
من : این کارت اینترنته
خواهرم: خوب وصل شو ببینم
من: باشه
من (تو دلم) : خوب خانمه گفت توش نوشته .
من: اه این که هیچی ننوشته دو تا کلمه نوشته با یه شماره تلفن حالا چه خاکی تو سرم بریزم نه نباید جلو خواهرم کم بیارم
پس از حدود دو ساعت زور زدن برای ساخت کانکشن
من: آخیش بالاخره کانکشن ساختم ..... خاک بر سر من این سه تا رو باید اینجا میزدم
مودم: بیب بیب بیب (بوق اشغالی)
بعد از یک ساعت
مودم: دی دی دی دی .................. خیخخخخخخخخخخخخخ قیق قو خیخ (صدای چندش آور مودم)
من : اه یه بار گرفت اون هم خراب بود
تا ساعت 12 شب ==> من: نه فایده نداره بیخیال میشم
خواهرم : بابا خوب برو از یکی بپرس
من: نه واسم افت کلاس داره
صحنه چهارم
مکان: همون خونمون
زمان: چند دقیقه مونده به سحر
خواهرم: نشد؟
من : نه همش یا اشغاله یا ارور میده
مودم : دی دی دی دی
من : وای دستشوییم گرفت برم بعد بیام ادامه بدم
بعد از مدتی.....
من : eh این که وصل شد
(( و آنجا بود که دوزاری من افتاد که اون صدای گوش خراش صدای اتصال به اینترنت بوده است)) The End