تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 434 از 640 اولاول ... 334384424430431432433434435436437438444484534 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,331 به 4,340 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4331
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    دیگه پروانه ای نیست

    پر پروانه ها سوخت

    دلا رو دار زدن اینجا

    دل، چشم به سیاهی دوخت

    از وقتی که لیلی مرد

    هوای خونه مجنونه

    نفس رفته دیگه از این خونه

    .
    .
    .

  2. 5 کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4332
    کـاربـر بـاسـابـقـه EHSANRF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    2,397

    پيش فرض

    این دلِ بی‌صاحب‌مانده


    خانه‌ی کُلنگی شده‌است انگار


    اجاره نمی‌رود دیگر!


    بیا بکوبیم، از نو بسازیم.
    دل شیشه ایست
    شفاف تر از آب زلال
    و ما
    ماهیانی هستیم
    در حسرت
    دیدن یک صیاد...

  4. 4 کاربر از EHSANRF بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4333
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    هرجا تو باشی آرزو:سفر دور دنیا با اکتروس وضعیت:خوشحاال
    پست ها
    1,092

    پيش فرض

    میدانم و می بینم
    آن دم را که تنهايم می گذاری:
    چون دل که دلدار را
    چون گل که گلزار را
    چون ابر که کوهسار را
    یا چون اسب که افتاده سوار را.
    گر آخر؛ قرارت این است؛

    چنین تنهايم گذار.

  6. 4 کاربر از actros 1843 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4334
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    پيش فرض

    رفتی
    درست زمانی که
    دوست داشتنت را اعتراف کردم
    و هنوز مانده ام چرا همه معشوقها
    میروند
    به راهی ...
    به امید کسی ...
    که شاید قرار نیست
    اصلا باشد

  8. 9 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4335
    در آغاز فعالیت Only For You's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    محل سكونت
    خونه !
    پست ها
    19

    پيش فرض

    خیال آدم گمنام تخت است

    تو پر آوازه‌ای کار تو سخت است

    خوشا آنان‌که زیر بته ماندند

    تمام غصه‌ها مال درخت است

  10. این کاربر از Only For You بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #4336

    پيش فرض


    تو رفتـــه ای و من افتاده ام __
    تو از دســـت ____ من از پـا ____


  12. 8 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4337
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    هرجا تو باشی آرزو:سفر دور دنیا با اکتروس وضعیت:خوشحاال
    پست ها
    1,092

    پيش فرض

    با دلی پر از غم ها ميروم که باز آیم
    در مثال شبنم ها ميروم که باز آیم
    من نه چغد ویرانه بلبلی به بستانم
    در سراغ همدم ها ميروم که باز آیم
    ازجدال دشمن ها در دلم کجا بیمی
    من به یمن رستم ها ميروم که باز آیم
    در کویر خشکیده از عطش نمیترسم
    در هوای زم زم ها ميروم که باز آیم
    دوری از خودی خود امتهان تقدیر است
    از کیانم و جم ها ميروم که باز آیم ...

  14. 4 کاربر از actros 1843 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4338
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    هرجا تو باشی آرزو:سفر دور دنیا با اکتروس وضعیت:خوشحاال
    پست ها
    1,092

    پيش فرض

    میروم از شهر شوم چشمتان
    میکشم دلواپسی ها را به دوش
    قصه ی بیزاری من از شما
    قصه ی باران شد و هیزم فروش

  16. 3 کاربر از actros 1843 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4339
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    هرجا تو باشی آرزو:سفر دور دنیا با اکتروس وضعیت:خوشحاال
    پست ها
    1,092

    پيش فرض

    آه ای زندگی منم که هنوز

    با همه پوچی از تو لبریزم

    نه به فکرم که رشته پاره کنم

    نه برآنم که از تو بگریزم...

  18. 4 کاربر از actros 1843 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #4340
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    هرجا تو باشی آرزو:سفر دور دنیا با اکتروس وضعیت:خوشحاال
    پست ها
    1,092

    پيش فرض

    ديشب از بام جنون ديوانه اي افتاد و مرد
    پيش چشم شمع ها پروانه اي افتاد و مرد

    از لطافت ياد تو چون صبح گل ها خيس بود
    شبنمي از پشت بام خانه اي افتاد و مرد

    موي شبگوني كه چنگش ميزدي شب تا سحر
    از سپيدي لا به لاي شانه اي افتاد و مرد

    ازدياد پنجره جان قناري را گرفت
    در قفس از نغمه ي مستانه اي افتاد و مرد

    اين كلاغ قصه را هرگز تو هم نشنيده اي
    تا خودش هم قصه شد افسانه اي افتاد و مرد

  20. 3 کاربر از actros 1843 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •