دو دست سرد او را ، دو باره پس میزد
تمام شب آ نجا ، ز شاخه های سیاه
غمی فرو می ریخت
کسی تو را می خواند
هوا چو آ واری به روی او می ریخت
درخت کوچک من به باد عاشق بود
به باد بی سامان
کجاست خانه ی باد؟
کجاست خانه ی باد؟
دو دست سرد او را ، دو باره پس میزد
تمام شب آ نجا ، ز شاخه های سیاه
غمی فرو می ریخت
کسی تو را می خواند
هوا چو آ واری به روی او می ریخت
درخت کوچک من به باد عاشق بود
به باد بی سامان
کجاست خانه ی باد؟
کجاست خانه ی باد؟
دوش...
وقت سحر از قصه نجاتم دادند...![]()
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...![]()
دعوا كردي باز؟
پدرش گفت
و برادرش كيفش را زير و رو مي كرد
به دنبال آن چيز
كه در دل پنهان كرده بود
تنها مادربزرگش ديد
گل سرخي را در دست فشرده كتاب هندسه اش
و خنديده بود
ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
چه شعر قشنگي
دوباره تو اين دلم غصه دارم×××بيا ببين بي تو هيچكسي ندارم...يا الله.
مهتاب رو به ساحل مغرب نهاده بود
در خلوت اتاق به جز من كسي نبود
دلم را دهم بهر تو پاي جان×××خدا تمام وجود بهر جان...
نازک اندام سیه چرده ی آرام و خموش
روزی تک تک اعضایش را میجست
پی تک دامنه ی آکاهی ی خویش !
شرمم عرق شده بر پیشانیم ریخت...زیرا که ناتوانم به رسیدن خواهش دل خویش...
شهر من آن سوتر از پروانه هاست
در حريم آبي افسانه هاست
شهر من بوي تغزل مي دهد
هر که مي آيد به او گل مي دهد
دشت هاي سبز و وسعتهاي ناب
نسترن، نرگس، شقايق ، آفتاب
دنيا مثل يه حوض نقاشيه
مثل يه ---- ي لاشيه نميخوام برم برات حاشيه
ولي اوني كه توبازيش ناشيه
بغيه سانسور شده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)