میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر
میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
در کعبه ی کوی تو هر آن کس که در آید
از قبله ی ابروی تو در عین نماز است
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا دارد
در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
دم از سِیر این دِیر درینه زن
صلایی به شاهان پیشینه زن
همان منزل است این جهان خراب
که دیده است ایوان افراسیاب
The post reedited by NOKIA_n95
Last edited by Help118; 02-10-2010 at 17:01.
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
اول ادامه مشاعره را بدم:
آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
حالا یه شعر جالب مربوط به حافظ:
دیدم به خواب حافظنیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس / دیدم به خواب حافظ ، توى صف اتوبوس
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم / گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى / گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالى
گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى / گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارىگفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز / گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده / گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟ / گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیونگفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ / گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره / گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل / گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى / گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادىگفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى / گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره / گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد / گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى / گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگى
گفتم: سراغ دارى میخانهاى حسابى / گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
اگه جالب بود یه تشکر هم بزنید
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)