تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 429 از 640 اولاول ... 329379419425426427428429430431432433439479529 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,281 به 4,290 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4281
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    آيا زني كه در كفن انتظار و عصمت خود خاك شد
    .
    .
    جواني من بود؟
    .
    آيا دوباره من از پله هاي كنجكاوي خود بالا خواهم رفت
    تا به خداي خوب كه در پشت بام خانه قدم مي زند

    سلام بگويم؟

  2. 3 کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4282
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    دیگر به احترام دلم، قلب جنون نمی زند
    عشق هم دگرسری به بیستون نمی زند

    چنان در این غروب ها اسیر بوی غربتم
    که دست عاشقمبه جز طرح فسون نمی زند
    خسته تر از همیشه ام، شکسته تر ز شیشه ام
    برایسقف بی کسی، کسی ستون نمی زند
    به پاس زخم های من که تا همیشه زندهاند
    بلوغ گریه هم سری به بغض خون نمی زند
    بیا و شیشه مرا به احترام دفنکن
    که سالهاست در غمت به بیستون نمی زند

  4. این کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #4283

    پيش فرض

    حتـــی اگـــــــر" هزار سال" هم
    از مردنــــم گذشتهـــــــــ باشد
    بوی تنهایـــــی میاد
    .
    .
    از تنِ من . .

  6. 7 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4284
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    و این منم

    زنی تنها

    در آستانۀ فصلی سرد

    در ابتدای درک هستی آلودۀ زمین

    و یأس ساده و غمناک آسمان

    و ناتوانی این دستهای سیمانی .



    زمان گذشت

    زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

    چهار بار نواخت

    امروز روز اول دیماه است

    من راز فصل ها را میدانم

    و حرف لحظه ها را می فهمم

    نجات دهنده در گور خفته است

    و خاک ، خاک پذیرنده

    اشارتیست به آرامش



    زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت .



    در کوچه باد می آید

    در کوچه باد می آید

    و من به جفت گیری گل ها می اندیشم

    به غنچه ها یی با ساق های لاغر کم خون

    و این زمان خستۀ مسلول

    و مردی از کنار درختان خیس می گذرد

    مردی که رشته های آبی رگهایش

    مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش

    بالا خزیده اند

    و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تکرار میکنند

    - سلام

    - سلام

    و من به جفت گیری گل ها می اندیشم .



    در آستانۀ فصلی سرد

    در محفل عزای آینه ها

    و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ

    و این غروب بارور شده از دانش سکوت

    چگونه میشود به آنکسی که می رود اینسان

    صبور ،

    سنگین ،

    سر گردان .

    فرمان ایست داد .

    چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت

    زنده نبوده ست .

  8. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #4285
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي...

    پرستو محکوم به کوچ کردن...

    شمع محکوم به اشک ريختن...

    خارها محکوم به تنهايي...

    روز محکوم به غروب کردن...

    شب محکوم به رسيدن...

    قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن

    وچه محکوميتي شيرين تر و دلپذير تر ازاين است؟

    اما اي کاش همه ي اين محکوميتها زيبا را مي پذيرفتند.

    اي کاش...؟

  10. #4286
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    در پشت پنجره
    همیشه درختی هست
    در پشت پنجره
    همیشه آسمانی هست
    در پشت پنجره اما
    هیچگاه آنکه در آرزوی دیدنش هستی را
    نمی یابی
    در پشت پنجره ام�
    Last edited by sara_girl; 15-02-2011 at 15:16.

  11. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #4287
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    3

    کوک کن ساعتِ خویش !
    اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر
    دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

    کوک کن ساعتِ خویش !
    که مـؤذّن ، شبِ پیـش
    دسته گل داده به آب
    و در آغوش سحر رفته به خواب ...

    کوک کن ساعتِ خویش !
    شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
    که سحر برخیزد
    شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
    دیر برمی خیزند

    کوک کن ساعتِ خویش !
    که سحر گاه کسی
    بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست
    که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

    کوک کن ساعتِ خویش !
    رفتگر مُرده و این کوچه دگر
    خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

    کوک کن ساعتِ خویش !
    ماکیان ها همه مستِ خوابند
    شهر هم . . .
    خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتممی بیند

    کوک کن ساعتِ خویش !
    که در این شهر ، دگر مستی نیست
    که تو وقتِ سحر ، آنگاه که از میکده برمی گردد
    از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

    کوک کن ساعتِ خویش !
    اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،
    و در این شهر سحرخیزی نیست
    و سـحر نـزدیک است ...

  13. 5 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #4288
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض اشتباه

    در تمام طول راه ماه را می پاییدم
    که مرا می پایید...

    به آخر که رسیدم
    تنهایی سر رسید...

    تو رفتی
    من رفتم
    من تنها تر شدم

    ماه دنبال تو بود!!!


    <فاطمه صادق منش>

  15. 3 کاربر از 4MaRyAm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #4289
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    گرمـــــ بازی بودم

    که یـــک‌هو فرار کــــردی

    و مـــن

    سال‌هاســـت کیــــش مانده‌ام

  17. 5 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #4290
    در آغاز فعالیت دریا_دل's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    20

    پيش فرض

    خود را محکوم می کنم
    به تنهایی ها...

    به بریدن ها
    باز می گردم
    با قلبی مصادره شده
    و اشکهای تاریخ مصرف گذشته
    واحساسی که رو دست خورده!

    وقتی که ریشه اعتمادم از تو سست می شود...
    می گذرم
    صدایم را زیر زبانم گاز می گیرم
    وبغضم را پشت قلبم چاقو می زنم
    سایه ات پشت سایه ام تکرار می شود
    و
    از سایه ام رد می شود
    سایه هایتان...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •