شعر گمنام

[magmagf]

به تمام وعده ها و فریب هایش

او فقط یک دل داده بود

و بس

سلام

من اینجوریش را شنیده بودم


به هزار وعده ی تو،

من فقط

يک دل دادم

و تمام

...

[leira]

اینبار در خواب می آیم
آنقدر راه می روم
راه می روم
راه می روم
تا به آخرین پس کوچه ی دنیا برسم.
شاید در انتهای جهان
دری باشد
که تو
پشت آن
در انتظار من
به خواب رفته ای...

[leira]

از دیروز عصر
که به خانه ام مهمان بودید
عطرهای زیادی به جا مانده
عطر کاج
عطر اقاقیا
عطر بهار نرنج
نمی دانم کدام از توست
گمانم
اقاقیا ...

[Payan]

انتظار

ن
م
ی
ک
ش
د

قانع‌ات می‌کند...
حتی به دشنام

[Payan]

درد می‌کشم

وقتی

باهم بودنمان را

تصویر می‌کنم

[Payan]

گاهی که بر آشیانه غم لانه میکنم

پرواز شادمانه ات امانم نمی دهد

[iAR11]

دست‌های تو

مانند قلبم

دیگر گرمایی ندارند


بیا باور کنیم

دیگر تمام شده است

دوران خاطرات خوب ما

[magmagf]

هزار بار

از حوالى گریه گذشتم

یک بار هم نپرسیدى

زیر این همه باران

چه مى کنى

اما سبز که مى شوى

هواى بى باران

آرزو مى کنم

و از خواب سوسن ها

دسته گلى

براى تو مى چینم

ساده تر بگویم

آفتاب را آیینه مى کنم

تا

تو را زیباتر ببینم

[magmagf]

از اتفاقاتی که فکر افتادنشان هم

به سرم نمی افتد

بی توجیه و بی توضیح


اتفاقی

اتفاق می افتی


همین جوری که می بینی !

[magmagf]

من مانده ام اين باد

با اين همه هو هو

چرا عارف نمي شود !؟

حتما هواي اتاق من

كه صدايي ندارد

خدا را لمس مي كند !