شعر گمنام

[barani700]

من و تو خاموشيم
من و تو غمزده ايم
من و تو همدل ماتم زده ايم

گوش كناي همزاد !
با زبان «نگهم» با تو سخن ميگويم :
از نگاهم بشنو ، رخصت گفتار كجاست ؟
دل به ياران دروغين مسپار –
واژه ي « يار» دروغ است ، بگو يار كجاست؟
*
لحظه ي درد دل و موسم دلتنگي ها –
وعده ي ما و تو در عمق دل ِ آئينه است .
بهتر از آئينه ، منزلگه ديدار كجاست ؟
با تو راز دل خود را گفتم
« آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند »
« نكته ها هست بسي ، محرم اسرار كجاست ؟ »

[barani700]

کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند
تا دگر محتاج چشمان سیاه او نباشم
آنکسی که سالها در دام چشمانش مرا افکنده بود
دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد
عشق را آلوده کرد !!!

[barani700]

مي روم،
مي روم هم گوی ماه شوم.
اما دلواپس،
دل وا پس از پس اضطراب كلمه ها.
انگار هزار قطره منتظر،
منتظر دريا شدن.

و من
--من ساده
اين بارهم دلم را فرش حرف هايش می كنم.
"حرف از روشنائي و آب بزن "
ابتدا حرف از باران می زند
طغيان،
مي كو بم كلمه را:
نه!
من حتا يك بار دريا را نديده ام.

مي شنود...
و بعد آواز در هم دريا كه مي آيد.
و بعد كلمات كه چه بی حجاب خود را نما يش می دهند...

[MaaRyaaMi]

فلاش دوربین
چیک
چند لحظه سیاهی
و بعد دیگر تو نیستی
برگرد عکسی از تو
در قابی از دلم جا مانده

[MaaRyaaMi]

یک ساعت شماطه دار قدیمی
دو شاخه نرگس
گلدانی کوچک
تختخوابی پر از بیهودگی
رخوت خوابی ناتمام
آفتاب بی رمق 20/7 دقیقه صبح
نمی دانم با عطر نرگس ها بیدار شوم
یا با خیال لبخند تو
ساعت شماطه دار زنگ نزد...

[MF21]

خدایا سرای محبت کجاست؟


من آواره ام شهر الفت کجاست؟


کسانی که از عشق دم می زنند


چرا بین ما را به هم می زنند

[MaaRyaaMi]

مرا مثل فارسی٬
از راست به چپ نخوان.
مرا مثل لاتین٬
از چپ به راست نخوان.
مرا مثل ژاپنی٬
از بالا به پایین نخوان.
لطفا٬
مرا ساده‌ی ساده‌ی ساده بخوان.

[omid.k]

ساعت نه ،یه خیابون ،من تنها
یه عالم فکر ، نم بارون ، چند تا رویا
آدما تصویر کوتاه تو خیابون
یخ زده ، خاطره ها تو نگاشون

ترانه مکرم

................

[magmagf]

با واقعیت چه کنم

که هم تلخ است

و هم شیرین

با واقعیت چه کنم

که آن را چون ماری

در آستین

یا چون گلی بر یقه

دارم......

[magmagf]

مبارز نبودیم

نمی‌خواستیم بجنگیم

و هر رژیمی که گفت تو زیبایی، رژیم ِ ما بود

تفنگ اگر بر زمین نهادیم

اگر نفت گرفتیم و جنگ دادیم

خانه‌های امن را اگر فروختیم، برای تو بود

باید که پیدا می‌شدی؛ نه؟

عاشق‌ات بودیم

و می‌خواستیم تنها تو را براندازیم

انقلاب، کار من نبود