تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 421 از 469 اولاول ... 321371411417418419420421422423424425431 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,201 به 4,210 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4201
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    چند روزی که نبودم چه سوتی ایی داده شده !

  2. #4202
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,458

    پيش فرض

    اقا این خیلی باحال بود ، فیض بردیم

  3. #4203
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    90

    پيش فرض

    اقا یه سوتی دارم که تا عمر دارم یادم نمیره.یادمه کلاس پنجم ابتدایی که بودم معلم سختگیری داشتیم و توی امتحان سوال هوش زیاد می داد.یه بار یکی از سوال های امتحا عکس یه خر کشیده بود که روش یه بار کجی بود.گفته بود این عکس کدام ضرب المثل رو نشون می ده؟من نمی دونستم ، موقعیت تقلب فراهم شد.از شانس من یکی از بچه ها که دماغش گرفته بود به من جوابو رسوند .به من گفت بار کج به مقصد نمیرسه ، دماغشم که می گرفت ما مار کج به مقصد نمیرسه شنیدیم.هی فک کردم گفتم این عکسه که مار نداره.اخر نوشتم خر کج به منزل نمیرسد.انقد معلم بهم خندید و ضایمون کرد که تو مدرسه معروف شدیم.

    ببخشید اگه بیمزه بود

  4. #4204
    اگه نباشه جاش خالی می مونه NONE's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    اونجا
    پست ها
    480

    پيش فرض

    گفتی مدرسه یاد اون دوران ...
    افتادم
    سوتی که نمیشه بهش گفت یه بد شانسی بود
    کلاس اول دبیرستان زنگ تفریح تموم شده بود و بچه همه سر کلاس منتظر معلم بودن
    زنگ ادبیات بود
    من هم با هم فکری بچه ها یه شعری اماده کردم
    تامعلم اومد توبگم تا فضا اخر ادبی بشه
    معلم اومد تو و من شروع کردم
    در باز شودو بوی ان برامد ................................ ( جدا تلفظ کردم )
    درستش این بود در باز شودو بوی انبر امد
    انبر نوعی ماده خوش بوست
    خلاصه معلمه هم قاطی
    همون اول کاری از کلاس انداختم بیرون
    بچه ها صدای خندشون تموم نمیشد

  5. #4205
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    90

    پيش فرض

    یدونه دیگه یادم اومد:
    زمان پخش طنز چهارخونه بود و چکار مکنی؟
    تو خیابون با داداشم داشتیم می رفتیم. من رفتم یه چیزی بخرم.اومدم بیرون ، شانس ما یکی تیپش از پشت عین داداشم بود رفتم پشت سرش یهو گفتم چکاااااار ممممکنی؟طرف شد ایجوری : منم شدم این شکلی :.خلاصه بد جوری ضایه شدیم رفت.

  6. #4206
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    90

    پيش فرض

    امروز سوتیام داره یادم میاد،اینم یکی دیگه:
    10-11 سالم بود و تولدممن و داداشم و پسر داییام که همه از من بزرگتر بودن دور کامپیوتر جمع شده بودیم.فیلم تایتانیک داشتیم می دیدیم.کامپیوترم یه جایی بود محل رفت و آمد.داشت می رسید سرصحنه ی جالب فیلمهمونجا که جک می خواد نقاشی رزُ بکشه.پسر داییم به من گفت اگه کسی رد شد Esc بزن منم فک کردم گفت space و بزندقیق سر همون صحنه شوهر عمم اومد رد شد از منم تا اومد space زدم فیلم pause
    شد.شوهر عمم اینجوری ما هم اینجوری :

  7. #4207
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    ایول سوتی هات بسی زیبا بودن.

  8. #4208
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    ما هم که اولین پست هایی است که اینجا میدیم

    چند شب پیش عموم اینا اومده بودن خونه مون بعد وقتی داشتن میرفتن عموم با بابام یکمی صحبت کرد و اینا بعد دمپایی منو کرده بود پاش تا صحبت کنه و بعد کفش بپوشه و بره . بابام هم که تازه اومده بود کفششو گذاشته بود جلوی در منم فکر کردم کفش بابامه پوشیدم و یکمی راه رفتم و گفتم بابا کفشتم اندازه منه ها و از این حرفا بعد صحبتشون تموم شد و اومد دیدم تعجب کرده و داره اینورو اونور رو نگاه میکنه ما هم که نمیدونستیم گفتیم چیزی شده بعد یهو یه نگاه به پای ما کردو گفت که کفش من پای تو چیکار میکنه بعد منم گفتم میخواستم ببینم چه جوری هست اندازشو اینا بعد دیگه خندید و ما هم شدیم و وقتی واسه بابام تعریف کردم دیگه همه خندیدند

    اگه جالب نبود ببخشید

  9. #4209
    پروفشنال leila*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    774

    پيش فرض

    Ladies & gentelmen یعنی خداییش سوتی کم می دین یا حال ندارین یا می ترسین یا بن شدین ؟
    بدین دیگه .
    دیگه دارین شاکیم می کنین ها
    ebicross , wookman , Mojtaba , Metalica , Winter Girl , *Leila و . . .
    حالا ما استعداد نداریم , شما که خدا این توانایی رو بهتون داده ...
    بابا همه تو سوتی بازار می دونن که . . . تون رو با سوتی بریدن .

    -----------------------------------------------
    ای بابا منو چرا داری قاطیه اینا میکنی
    بابا به خدا من زیاد سوتی نمیدم من با اینا فرق دارم به خدا ابرو دارم اسم منو با این خانوما و اقایون نیار ابروم رفت

  10. #4210
    پروفشنال leila*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    774

    پيش فرض

    امروز رفتم دانشگاه یه سری کار داشتم واسه ترم جدید
    رفتم پیش اقای مصطفوی و مشکلمو بهشون گفتم گفت برو اتاق اقای فلاح و بگو بهت فرم پیوست 26 رو بدن
    رفتم پیش اقای فلاح اتاقش مثل همیشه شلوغ بود
    جمعیت کثیری از دختر و پسر اونجا جمع بودن
    به زور رفتم جلو و گفتم اقای فلاح میشه لطف کنید فرم پیوست شماره 26 رو به من بدید
    فلاح یه نگاه به من کرد گفت خانوم مگه شما نظام وظیفه دارید؟
    چشمام گرد شد همه زدن زیر خنده
    گفتم اقای مصطفوی گفت
    فلاح گفت ولی این فرم مخصوص نظام وظیفه هست مشکلی نداره اگه اصرار دارید بهتون میدم
    دوباره اتاق منفجر شد
    با اعصبانیت رفتم بیرون و تو دلم به فلاح و مصطفوی فحش میدادم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •