تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 421 از 934 اولاول ... 321371411417418419420421422423424425431471521921 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,201 به 4,210 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #4201
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض دم گرم لبانت

    بکردی ساغر لب را نهان٬ خمخانه خمخانه.

    مکن مرواری چشمم چنین٬ گلدانه گلدانه.

    فلک رنگین کنم از دیدن روی گلستانت٬

    کنم جان در قدم هایت چنین٬ نذرانه نذرانه.

    بیا تا تنگ گیرم در بغل آن سرو سیمینت٬

    بیندازم تن ناز تو را٬ بر شانه بر شانه.

    بخوابانم به تخت ِ سینه ام، بوسم لب نابت.
    که تاج ِعشق تو زیبد به سر٬ شاهانه شاهانه.

    بکن ناز و ادا با آن بدن در شوخی و الفت٬
    بسازم حلقه دستم بر کمر، مردانه مردانه.

    برم این پنجه ها با ناز٬ اندر حلقه ی مویت.

    کشم عطری زگیسویت همه٬ درشانه درشانه.

    دم گرم لبانت را کنم آب ِ حیات خود.

    بسازم بازوانم را به تو٬ کاشانه کاشانه.

    مرا دیده، لب ِگل را نمودی غنچه ی خندان.

    شدم در سحر چشمانت بسی٬ مستانه مستانه.

    خرامیدی به پیش من ز تمکین نگاه تو٬

    خلل درعقل من آمد، شدم دیوانه دیوانه.

    اگر دادی یکی بوسه٬ چنانت سخت می بوسم٬

    که افتی در پی من از پی٬ پیمانه پیمانه.

  2. این کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #4202
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
    آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

    بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
    و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست

  4. 4 کاربر از siya22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4203
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    عشق تا بر دل بیچاره فروریختنی است
    دل اگر کوه ، به یکباره فرو ریختنی است

    خشت بر خشت برای چه به هم بگذارم
    منکه میدانم دیواره فروریختنی است

    آسمانی شدن از خاک بریدن می خواست
    بی سبب نیست که فواره فروریختنی است

    از زلیخای درونت گریز ای یوسف
    شرم این پیرهن پاره فروریختنی است

    هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه
    ماه در آب که همواره فروریختنی است

  6. 3 کاربر از siya22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4204
    پروفشنال extreme2006gh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    596

    پيش فرض

    بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
    آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

    بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
    و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
    بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
    آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
    بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

    بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
    و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست


    با اجازه یه بیت جا مونده بود که من گذاشتم

  8. 2 کاربر از extreme2006gh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4205
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    تو .... در برابر خورشيد روز آزادي
    و در مقابل ستارگان شب نيز ... آزادي
    هنگامي كه نه خورشيدي هست نه ماهي نه ستاره اي .

    تو آزادي هنگامي كه
    بر هر آنچه تو را در بر ميگيرد ... چشم مي بندي
    اما در عين حال
    تو برده هماني كه دوستش داري...
    بخاطر اينكه دوستش داري !!
    و برده همان كسي هستي كه دوستت دارد
    بخاطر اينكه دوستت دارد

  10. این کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #4206
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    سوگند

    به جز حضور تو
    هیچ چیز این جهان بیکرانه را
    جدی نگرفته ام
    حتی عشق را ...

    حسین پناهی

  12. #4207
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    قلب ِ بزرگ که بود ،
    آن خورشید
    که در آن ظلمات دور
    شکست و شکسته زنده ماند !

  13. #4208
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    به همان سادگی
    که کلاغ سالخورده
    با نخستین سوت قطار
    سقف واگن متروک را
    ترک می گوید
    دل ،
    دیگر
    در جای خود نیست
    به همین سادگی !

  14. این کاربر از siya22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #4209
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mehrzad3344's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    337

    پيش فرض

    يك شبي پروانگان جمع آمدند درمضيفي طالب شـــمع آمدند
    جمله مي گفتند مي بايد يــكي كـــاو خبر آرد ز مطلوب اندكي
    شديكي پروانه تاقصري زدور درفضاي قصرجست ازشـمع نور
    بازگشت ودفتر خودبـاز كــرد وصف اوبر قدرفهم آغاز كـــرد
    ناقدي كاوداشت درمجمع مهي گفت:اورا نيست ازشمع آگــهي
    شديكي ديگرگذشت از نور در خويش را بر شمع زد ازدور در
    پر زنان در پرتو مطلوب شــد شمع غالب گشت و اومغلوب شد
    بازگشت او نيز مشتي راز گفت از وصال شمـــع شرحي باز گفت
    ناقدش گفت:اين نشان نيست اي عزيز همچو آن يك كي نشان دارد تو نيز
    ديگري برخواست مي شدمست مست پاي كـوبـان بـر ســر آتش نشست
    دست در كش كردبا آتش به هم خويشتن گم كردبا او خوش به هم
    چون گرفت آتش ز سر تاپاي او ســرخ شـدچون آتشـي اعــضاي او
    ناقدايشان چون ديد او را ز دور شمع با خود كرده هم رنگش ز نور
    گفت:اين پروانه در كارست وبس كس چه داند؟اين خبردار است و بس
    آن كه شدهم بي خبر هم بي اثر از ميان جــملــه او دارد خـــــــبــر
    تا نگردي بي خبر ازجسم وجان كـــي خبــــريابي ز جانان يك زمان

  16. #4210
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    بگذار بگریم من و بگذار بگریم
    بگذار در این نیمه شب تار بگریم

    درماتم پژمردن گلهای امیدم
    بگذار که چون ابر به گلذار بگریم

    مرغ دل من پر زد و افتاد به دامش
    بگذار بر این مرغ گرفتار بگریم

    غمخوار من خسته به جز دیده ی من نیست
    بگذار به غمخواری خود زار بگریم

    او رفت و امید دل من دور شد از من
    بگذار که در دوری دلدار بگریم

    در ورطه ی دیوانگی ام می کشد این عشق
    بگذار بر این عاقبت کار بگریم

    او خنده زنان رفت و مرا اشک فشان کرد
    بگذار بگریم من و بگذار بگریم

    *********************
    در مورد شعرهای قبلیم که پاک شدن فکر نمیکنم دلیلش درست باشه چون همشون عاشقانه بودن وبی ارتباط با موضوع تاپیک نبودن در هر حال امیدوارم سلیقه ای عمل نشه

  17. 2 کاربر از siya22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •