تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 42 از 47 اولاول ... 32383940414243444546 ... آخرآخر
نمايش نتايج 411 به 420 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #411
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    ای کورشوی الهی آکسفورد
    ***********************
    این مدرک دکترای کردان// شد مشکل و بحث داغ ایران
    شد تحت شعاع این مقوله// یارانه و اشتغال و درمان
    هم مشکل مسکن جوانان// هم بحث تورمات شایان
    البته ککش نمی گزد هم// از این همه کذب و غمز و کتمان
    محکم سر جای خود نشسته// با چهرۀ شاد مان و خندان
    بیچاره مگر چکار کرده// خود گفته که گول خورده آسان
    از یک نفری که بو نبرده// از معرفت و صفا و وجدان
    ای کورشوی الهی آکسفورد// تا که ندهی فریب کردان
    ای گِل بزنند آن درت را // دانشگه نحس انگلستان
    تا که نکنی وزیرمان را//شرمندۀ به پیش مردم این سان
    از من بشنو نصیحتی چند// ای تازه وزیر با توام...هان
    گر مدرک آکسفورد ول شد// هاوایی دیگری فراوان
    این بار به فوق دکترا هم// قانع نشوای عزیز جانان
    تدریس بکن مجدداً ، در// دانشکدۀ حقوق تهران
    این داد و هوار اهل مجلس // فاطی نشود برای تنبان
    ضرب المثلم جلو عقب شد // از شدت حرص و جوش پنهان
    « جاوید» تو هم بگرد از امروز// در داخل جوی هر خیابان
    تا بلکه به چنگ تو بیاید// یک مدرک دکترای ارزان
    تا درس دهی مقولۀ طنز // در محفل با صفای رندان
    Last edited by محمد جاوید; 18-10-2008 at 23:45.

  2. 4 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #412
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    دارایی های من
    ************************************
    خانه ای دارم به متراژ مفید شصت وسه// لشکری کور وکچل دارم به سن مدرسه
    پرتو وپروانه و پرویز و پوران و پری // پارسا و پونه و پدرام هم بود آخری
    یک عدد دفترچه دارم بابت تقسیط وام// چون عقب افتاده اقساطم شده وضعم درام
    مانده ارثی هم زبابایم ، ثقیل و پر بها // یک طلبکار قــَدر در بم یکی در آستارا
    سی چهل سالی نماز و روزه هم دارد قضا // باید البته کنم بنده به جای او ادا
    یک دومتری هم زمین دارم دو نبش و با کلاس // در دیار مردگان كه يك كمي باشد قناس
    خودروام البته چون ماشین مشتی ممدلی ست// فاقد بوق و کلاچ و دنده ، حتی صندلی ست
    دیسک و صفحه گر گران باشد ندارم هیچ غم// چون که دارد دیسک فابریکی ستون مهره ام
    بی نیاز از میخم و خوشحال هستم چون که من //میخچه ای دارم به پا از شدت سگدوزدن
    بی خیال کوپن روغن ویا قند وشکر// چون که قند و چربی ام بالاست ، درحد خطر
    لوزه تین ام باد کرده مثل توپ فوتبال// خيك من آماس کرده از بزرگی طحال
    معدن سنگی خدا داده زلطفش شاکرم// کلیه ام از این جهت مشغول کرده خاطرم
    سنگ استخراج می گردد از آن سالی دوبار// بار اول در خزان و بار دوم در بهار
    جای مروارید غلطان ،آب مروارید ِ چشم// برده از من در چنین اوضاع جالب دید ِ چشم
    بیت الامراض است القصّه تن وامانده ام// تاکنون هم زورکی این طفلکی را رانده ام
    الغرض این بود ارث وملک و دارایی من // نیست چیزی دیگری جز این کُت و این پیرهن
    گفت بیخ گوش من « جاوید» با صوتی حزین// صورت دارایی خود را نکن فاش این چنین
    چون که می بندند بر ناف تو محکم مالیات// یک عوارض هم سر هر سال می آید (برات)
    ضمناً از فردا لزوماًنصب کن یک دزدگیر// روی این اموال و تا آژیر زد دزدش بگیر

  4. 3 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #413
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    شکایت عزراییل
    **************************
    «ملک الموت رفت پیش خدا»...گفت دارم شکایتی ربّا

    داده ای شغل انحصاری من.... تازگی ها به دست( بن لادن)

    که کند باطل آن خبیث دوپا.... سجل مردمان دنیا را

    من اگر یک به یک ستانم جان .... دسته جمعی ستاند او جانان

    بمب و نارنجک و تفنگ ِ کلاش.... همه بازیچه های این اوباش

    دست من را زپشت بسته طرف.... و دکانم نموده تخته طرف

    از من آخر مگر چه سرزده بود؟.... یا مگر من چه داشتم کمبود؟

    که سپردی به دست این احمق... حال گیری و کار کشتن خلق

    گفت با او خدای رب جلیل.... غم مخور ای جناب عزراییل

    او اگرچه رقیبت امروز است.... زشت کردار و بد چک و پوز است

    لیک چون جان عمه اش بشر است.... جانش از جانب تو در خطر است

    موقعش چون که شد همین آدم.... کمرش می شود به پیشت خم

    و بجز من که حیّ و « جاوید» م.....خالق مهر و ماه وناهیدم

    همه باید زتیغ تو گذرند.... جان سالم کجا به در ببرند؟

    (ابن لادن ) شود چو ابن ّالموش.... گردد ازهیبتت چنان بی هوش

    که کند یاد جد و آبادش... نرسد هیچ کس به فریادش

    تا بخواهی بگیری آمارش.... خیس سازد زترس شلوارش

    حال برگرد بر سر کارَت.... می کنم موقعش خبردارت

  6. 3 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #414
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    رييس جمهور: اين مدارك ورق پاره ای بيش نيستند

    ورق پاره
    *****************************
    درآغاز سخن معذور از اينكه // دوگانه شد زبان شعرم اين بار
    كمي تا قسمتي شد عاميانه// وباقی با زبان عرف و معيار

    (قلم چي ) تخته كن دكـاّن خود را// ورق پاره ست ازامروز مدرك
    ليسانس و فوق و حتي دكترا هم // نمي ارزد به يك من نان سنگك

    برای اخذ اين اوراق پاره // كسي ديگه كلاست را نمي ره
    ديگه هرگز كسي پولي از اين پس// براي تست كنكورت نمي ده

    نمي چاپه ديگه انواع مدرك // به اين ترتيب دانشگاه آزاد
    ديگه هرگز كسي پول عزيزش// براي آن نخواهد داد برباد

    ودانشگاه هاي دولتي هم // شدن بيكاروپشه مي پرانند
    اساتيدش به جاي كار تدريس// از اين پس غاز خود را مي چرانند

    بنابراين ازاين پس نيست فرقی// ميان دكترو دلاك و دربان
    اگر پست وزارت هم بگيري// نمي پرسند اين باشي ويا آن

    وبالاخانه ها فابريك ِ فابريك // تلاش مغزها تعطيل ِ تعطيل
    زمين علم و تحقيق وپژوهش// نخواهد زد از اين پس هيچ كس بيل

    وماليدند گِل درهايشان را // درآن سوي جهان هاروارد و آكسفورد
    وشد پاهاي دانش رو به قبله// به لب آورد انا لله و مُرد

    تو هم « جاويد» يك كوزه بياور// ورق پاره ت بذار روي در ِآن
    به صبح و ظهر و شب قبل از غذايت // بنوش از آب آن روزي سه ليوان
    Last edited by محمد جاوید; 09-11-2008 at 01:12.

  8. 3 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #415
    حـــــرفـه ای Aminzikzak's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    6,216

    پيش فرض

    جاوید جان هر بار شعر جدید میزاری ما کلی انرژی میگیریم ...
    با اون شعر کردان خیلی حال کردم ...

    به به -- به به ...
    •♥•

  10. #416
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    اين شكم بي هنر پيچ پيچ

    حضرت آدم رضی الله و عنه ... چون كه زميني شد ورفت از بهشت
    دم به دم از خويش گله كرد و گفت... سخت پشیمان شدم از کار زشت

    تا شکمش کرد کمی قار و قور... امرخداوند فراموش کرد
    بابت پر کردن این پیچ پیچ .... صحبت شیطان لعین گوش کرد

    حضرت آدم گله مندم زتو... بابت لا دادن خـُلد برین
    در عجبم از تو که با گندمی... خوردی از ابلیس فریبی چنین

    شاه وگدا درپي اين واقعه ... دغدغۀ خاطرشان شد شکم
    « این شکم بی هنر پیچ پیچ».... کاش نمی خواست غذا دم به دم

    « بار گرانی است کشیدن به دوش »... غصۀ پر کردن این بی هنر
    چون که بُود مرکز درد و بلا... پر شدنش نیز عزای دگر

    بابت یک وعدۀ گندم خوری.... تا به ابد خلق گرفتار شد
    اشرف مخلوق خداوندگار... بندۀ اشکم شده و خوار شد

    گفت به « جاوید» عیال این چنین.... شعر مگر آب و غذا می شود؟
    فکر نکن با سخن( شرّ و ور)... قرض به بقّـال ادا می شود

    خیز وبرو فکر غذا باش مرد.... تا نکند اشکم ما قارو قور
    ورنه که مانند اراجیف تو.... شکر خدا هست به حد وفور

  11. 5 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #417
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    بگير بگيره

    دوباره تازگي ها گير دادند// صغير و پير و برنا را گرفتند
    به عنوان شريك جرم ِآدم// همين امروز حوا را گرفتند
    يوزارسيف زنگ زد فوراً صد و ده // و آن ها هم زليخا را گرفتند
    به جرم اغتشاش ، ايجاد وحشت // عصاي دست موسي را گرفتند
    نموده چون دخالت در پزشكي// يكي مي گفت عيسي را گرفتند
    به جرم بخشش آن دو به خالي// جناب حافظ مارا گرفتند
    سپس افغانيان هم از لج او// سمرقند و بخارا را گرفتند
    خبر آمد كه مجنون خودكشي كرد// به جرم قتل ليلا را گرفتند
    ويك شب گشت آمد كوچه را بست// سپس وامق و عذرا را گرفتند
    والبته به جرم منكراتي // وايضاً مرغ (عشقا ) را گرفتند
    به جرم كشتن سهراب ِناكام // شنيدم رستم آقا را گرفتند
    از اول چون كه «او» با ما نبوده// لذا مستر اوباما را گرفتند
    طرف شد ازقاچاق ارز دارا // ولي بيچاره سارا را گرفتند
    طرفداران اشعار كلاسيك// يورش بردند و نيما را گرفتند
    دكان (مطربا ) را تخته كردند// وبيچاره نكيسا را گرفتند
    به جرم خوردن بيد مشك و كاسني // عرق خورهاي صدرا * را گرفتند
    كمر را چون كه نرمش داد بابا // به جرم رقص بابا را گرفتند
    به جرم اختفاي ديش و آنتن // تمام پشت (با ما )را گرفتند
    وجالب تر به جرم كشف عورت// پريشب كــّل( مرغا) را گرفتند
    به جرم گفتمان هاي سياسي // خانم طوطی و مينا را گرفتند
    سُراييدند خيلي ها اراجيف// ولي «جاويد» تنها را گرفتند

    * صدرا= نام شهركي در اطراف شيراز

  13. 3 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #418
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    سخاوت

    برای سفر رستم ِ پهلوان....برون آمد از خطۀ سیستان
    به همراه سهراب و اهل و عیال.....عزیمت نمودند سوی شمال
    گذشتند از بابل و رود سر.... پلاژی گرفتند دررامسر
    به چالوس ونوشهر هم سر زدند..... زتفریح بر سیم آخر زدند
    تهمتن به آب اندرون عزم کرد....برای شنا عزم خود جزم کرد
    چو یاد آمدش از نشست سران.... وتقسیم دریای مازندران
    خروشید چون شیر و شد خشمگین..... به دریا نظر کرد و گفت این چنین:
    تمام خزر مال ما بوده است.... ازاوّل به آخر و تا بوده است
    نیازی به گفتار و اجلاس نیست....و معلوم باشد خزر مال کیست
    نه از ارمنستان نه از ترکمن..... نه از روس و تاجیک جای سخن
    چرا ادعاهای واهی کنند؟....ز دریای ما میل ماهی کنند ؟
    هواداری از ماهی خاویار.....شده قصّۀ باردار و ویار
    مگر خود چلاقیم کز خاویار..... در آریم پوند و فرانک و دلار
    پوتین را بکوبم به گرز گران.... که یادش رود قول های مامان 1
    سر راه ِ اُف نیز سد می کنم.... خزر را به شدّت رصد می کنم
    شود رخش چون ببر مازندران.... بدرّاند از هم یکان تا یکان
    خودم در خزر یکه تازی کنم..... جلوگیری از باند بازی کنم
    کنم صادر هر جنس ارز آوری / که دارد به کل جهان مشتری
    نداده اگر نفت یک ذرّه حال ......برم برسر ِ سفره گاز شمال
    واز سود صیّادی و خاویار.... فلسطینیان را کنم نونوار
    زپوند و دلارات گاز شمال ..... به افغانیان می دهم نیز حال
    نباید که این نکته پنهان کنم.....کمی هم نظر سوی لبنان کنم
    اگر سهم سوریه از یاد رفت ..... مخور غم ، به او داده ام پول نفت
    اگر چیزکی ماند در جیب من.... به همشهریان می دهم بی سخن
    چنین گفت تهمینه کی پور زال....ز جیب که می بخشی این گونه مال؟
    مگر که خزر مال بابات هست؟.... که بخشی به هرکس که با هات هست
    اگر باشد این گونه برنامه ات.... گمانم که حتّی دهی خانه ات
    به تو گر که آرام واطلس دهند.... برای چنین بخشش امّا کمند
    تهمتن به « جاوید» روکرد و گفت..... به تهمینه گو کم بزن حرف مفت
    سخاوت فقط نزد ایرانی است...... همان گونه که گفتم و دانی است
    گرسنه سر خود به بالین نهیم.... ولی نان به همسایگان می دهیم

    1- اشاره به این گفتۀ پوتین که من در جوانی هم قول های زیادی به مادرم داده ام

  15. این کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #419
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض از دست دادمش

    رجــاء واثــق بــودی پــــدر بــرای دلــم
    زگــاه رفـتـنـت ابــری شــده هـوای دلــم
    شبی كه بی تـو سـحر شـد هزار يلدا بود
    نــوای مــرغ ســحر بــود هــمـنوای دلـم
    زنـد زدوريــت ايــن دل گـلو گـلو فـريــاد
    مگر نمـی شنوی روزوشـب صدای دلم؟
    مـبـاد لـحـظـه ای كـز يـاد تـو شـوم غافل
    هـميشه نـام تو نقش است بر سرای دلـم


    روزعيد غدير پدر را از دست دادم

    اين چند بيت هم براي سنگ قبرش سرودم:

    تا كه بابا ذكر يارب ياربش ازسر گرفت
    شد رها از قيد دنيا ،مرغ روحش پر گرفت
    در سحر گاه غدير خم خدايي گشت و رفت
    لحظۀ ديدار برلب ذكر يا حيدر گرفت
    بانك تكبير مؤذن چون دل شب را شكافت
    با ملائك شد قرين و خانه اي بهتر گرفت
    شد پدر « جاويد» در فردوس و با لطف خدا
    برگۀ آزادي اش از ساقي كوثر گرفت


  17. 3 کاربر از محمد جاوید بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #420
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    يار من

    شكر ايزد يار بنده با حيا ست... نه قرشمال است و نه ظالم بلاست
    طفلي اصلا آدمي ولخرج نيست... نزد او دو ضربدر دو چارتاست
    اسم سرويس طلا نشنيده است... گرچه اسم نازنين او طلاست
    اهل پارتي يا كه كافي شاپ نيست... راه ديسكو را نمي داند كجاست
    نه به فكر تاتو و ميكاپ لب ... نه به فكر بيني رو به هواست
    با مـِش و هاي لايت هم بيگانه است... رنگ موي او فقط سدر و حناست
    فيلم اكشن را نمي بيند ولي... عاشق برنامۀ راز بقاست
    فست فود هرگز نخورده تا به حال ... طفلكي تنها خوراكش شورباست
    او نمي داند فـَشن كيلويي چند...بهترين مد پيش او شال و قباست
    الغرض هرچه بخواهي عاقل است... پخته و البته خيلي با خداست
    گرچه كه قرني زعمرش رفته است... ليك صاف و ساده مثل بچه هاست
    تا شنيد اين نكته را « جاويد» ، گفت... اين چنين ياري يقيناً كيمياست

    ياريك صد ساله تسكين دل است... موجب آرامش هر منزل است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •