تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 42 از 129 اولاول ... 323839404142434445465292 ... آخرآخر
نمايش نتايج 411 به 420 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #411
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    زن آرمانی، مرد آرمانی



    در معماری زندگی مشترک آشنایی «آغاز»، شناخت « پیشرفت »، و ازدواج « کامیابی» محسوب می‌شود ، اما با هم خوشبخت بودن و احساس رضایت از یکدیگر هدف نهایی زوجین در ازدواج موفق است که برای دستیابی به این هدف ارزشمند ، باید نیازهای عاطفی و مهم تر از آن تفاوت‌های فردی یکدیگر را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.

    گرچه اکثر ما نیازهای خود را به طور کامل می‌دانیم، ولی متأسفانه اغلب گمان می‌کنیم دیگران، به خصوص همسرمان نیز همین نیازها را دارد و از او انتظار داریم آنچه را که ما می‌پسندیم، بپسندد و آن گونه که ما فکر می‌کنیم، بیندیشد.

    به اعتقاد روان شناسان، همه افراد به لحاظ شخصیتی یک سری تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که برخی از این تفاوت‌ها به دلیل جنسیت افراد می‌باشد اما این مسأله به معنای فاصله انداختن و جدا کردن نیست، بلکه در سایه با هم بودن می‌توانند ما را به کمال و آسایش برسانند. البته مشروط بر آن که آنها را بشناسیم تا درصدد رشد و تکامل یکدیگر برآییم.



    1- فرصت‌ِهای شیرینی که نباید از دست داد

    گرچه اکثر ما نیازهای خود را به طور کامل می‌دانیم، ولی متأسفانه اغلب گمان می‌کنیم دیگران، به خصوص همسرمان نیز همین نیازها را دارد و از او انتظار داریم آنچه را که ما می‌پسندیم، بپسندد و آن گونه که ما فکر می‌کنیم، بیندیشد.

    در این میان خیلی از ما تصور می‌کنیم اگر همسرمان دوستمان دارد ، باید به همان گونه که ما با او رفتار می‌کنیم، با ما رفتار کند ، ولی این را نمی‌دانیم که چنین طرز تفکری موجب می‌شود تا فرصت‌های شیرینی که می‌توانیم در صورت با هم بودن خلق کنیم را از دست بدهیم، زیرا نمی‌دانیم با وجود شباهت‌های موجود ، تفاوت‌هایی از نظر جنسیتی با هم داریم. پس بهتر است در مورد این تفاوت ها و نیازهای مرتبط با آن به طور واضح و روشن صحبت کنیم تا در سایه شناخت آنها به رضایت خاطر و آسودگی خیال برسیم.



    2- زن خواهان احترام است و مرد طالب تشکر

    وقتی مرد به گونه ای با همسرش رفتار کند که خانم مطمئن شود شوهر حقوق، خواسته‌ها و نیازهای او را در اولویت قرار داده و به او احترام گذاشته است، او نیز نشان می‌دهد که از رفتار و تلاش همسرش راضی است. در نتیجه مرد حس می‌کند که همسرش قدردان زحمت‌ها و تلاش‌های اوست و چون مورد تقدیر و تشکر قرار می‌گیرد ، راسخ تر می‌شود تا بر تلاش خود در زندگی بیفزاید و انگیزه پیدا می کند تا بیشتر به همسرش احترام بگذارد. در این شرایط زندگی برای هر دوی آنان دلپذیرتر خواهد شد.



    3- ابراز علاقه ، اعتماد می‌آورد

    وقتی زن با همسرش طوری رفتار کند که مرد متوجه شود مورد اعتماد اوست، شوهر نیز از تمام توان خود برای خوشبختی همسرش کمک می‌گیرد. پس این واکنش زن (مثبت اندیشی درباره توانایی های شوهر) پیامدهای خوشایندی را به همراه دارد.

    همچنین زمانی که مرد به احساسات همسرش توجه می‌کند و از صمیم قلب به خشنودی او می‌اندیشد، زن مطمئن می‌شود شوهرش به او علاقه دارد و نسبت به زندگی دلگرم تر می‌شود که حاصل آن طراوت و شادابی محیط خانواده است.

    باید توجه داشت همان طور که زن نیازمند مهرورزی از سوی همسر است، مرد نیز احتیاج به تحسین دارد. پس چه بهتر که زن هم از ویژگی ها و استعدادهای او از قبیل صداقت، شرافت، صبر و مهربانی و مقاومت احساس خرسندی کرده و این مسأله را به او بازگو کند.

    3- زن تشنه مهرورزی و مرد تشنه تحسین است

    اگر مرد ، نیازهای همسرش را در اولویت قرار دهد و با افتخار خود را متعهد بداند که از همسرش حمایت و نیازهای او را برآورده کند ، زن نیز متوجه می‌شود که شوهرش او را دوست دارد و احساس بالندگی می‌کند. در این جاست که مرد با مهم جلوه دادن احساسات و نیازهای همسرش، در کنار کارهای مورد علاقه خود مثل کار، مطالعه، ادامه تحصیل و تفریح موجب می‌شود نیاز همسرش به مهرورزی نیز برآورده شود. بنابراین وقتی زن احساس کند شوهرش در زندگی تنها به او می‌اندیشد و به خاطر خوشبختی او تلاش می‌کند ، به شوهرش افتخار خواهد کرد و این رفتار وی را مورد تحسین قرار می‌دهد.



    باید توجه داشت همان طور که زن نیازمند مهرورزی از سوی همسر است، مرد نیز احتیاج به تحسین دارد. پس چه بهتر که زن هم از ویژگی ها و استعدادهای او از قبیل صداقت، شرافت، صبر و مهربانی و مقاومت احساس خرسندی کرده و این مسأله را به او بازگو کند. در چنین شرایطی، زندگی برای هر دوی آنها کانون عشق و علاقه می‌شود و لحظه، لحظه آن سرشار از لطف و آرامش خواهد بود.

    سایت تبیان

  2. 2 کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #412
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    روانشناسی دروغگویی

    مقاله جالبی در روزنامه نیویورک تایمز مورخ 6 می 2008 در مورد تفاوت‌های روان‌شناختی بین دروغگویی و گزافه‌گویی (اغراق) به چاپ رسیده است که توجه شما را به ترجمه آن جلب می‌کنیم:


    «مطالعات متعددی که اخیراً بر روی دانشجویانی که در مورد میانگین نمراتشان گزافه‌گویی می‌کنند به عمل آمده نشان می‌دهد که این نوع گزافه‌گویی از نظر روان‌شناختی با شکل‌های دیگر کتمان حقیقت تفاوت دارد. براساس نتایج این مطالعات، این گزافه‌گویان به هیچوجه مانند کسانی که دروغ می‌گویند یا حقیقتی را کتمان می‌کنند دچار اضطراب نمی‌شوند. یافته‌ها نشان می‌دهد که برخی از انواع فریبکاری، هدفش بیشتر بر روی خود شخص فریبکار است تا شنونده. به عنوان مثال، انگیزه‌ای که در پشت گزافه‌گویی در مورد نمرات درسی وجود دارد ظاهراً بیشتر شخصی و درون روانی است تا عمومی یا بین فردی. در اینجا، گزافه‌گویی اساسا‍‍ً بازتاب هدف‌های مثبت برای آینده است و یافته‌ها نشان می‌دهند که این هدف‌ها قابل تحقق می‌باشند.


    روان‌شناسان سال‌هاست که فریبکاری را از جنبه‌های مختلف مورد مطالعه قرار داده‌اند و دریافته‌اند که این کار معمولاً فشار روانی یا جسمی بر روی شخص فریبکار به جا می‌گذارد. به عنوان مثال، کسانی که شاهد صحنه جرمی بوده‌اند، چنانچه درباره آن مورد پرسش قرار گیرند، نشانه‌های استرس را بر حسگر‌های پوستی یا قلبی که به آن‌ها متصل شده باشد، نشان می‌دهند. سعی در مخفی نگاه داشتن اطلاعات، از نظر ذهنی فرساینده است و نگاه و لحن صدای کسی که دروغ می‌گوید، عصبی‌تر و پرتنش‌تر از حالت عادی است. این مساله در مواردی که دروغگویی فرد درباره نقض قانون باشد بیشتر نمود دارد.


    امّا مطالعه اخیر نشان داد که درست عکس این قضیه در مورد دانشجویانی که درباره نمراتشان گزافه‌گویی می‌کنند صادق است. پژوهشگران پرسشنامه‌ای را بین 62 دانشجوی دانشگاه نورت‌ایسترن پخش کردند که در بین سایر چیزها، از آن‌ها خواسته شده بود میانگین کل نمراتشان را نیز بنویسند. سپس از دانشجویان مصاحبه به عمل آمد، در حالی که الکترودهای حساس برای اندازه‌گیری فعالیت سیستم عصبی به بدن آن‌ها وصل شده بود. موضوع مصاحبه درباره سابقه تحصیلی، نمرات و اهداف آینده بود.


    پژوهشگران بعداً با مراجعه به کارنامه دانشجویان دریافتند که تقریباً نیمی از آنان درباره میانگین نمراتشان گزافه‌گویی کرده‌اند. این در حالی بود که بررسی خروجی الکترودها نشان داد که گزافه‌گویان در حالی که داشتند درباره نمراتشان صحبت می‌کردند بسیار آرام (ریلکس) بوده‌اند.


    پژوهشگران همچنین از مصاحبه‌ها فیلم‌برداری کردند و آن‌ها را به ناظران مستقل نشان دادند و از آن‌ها خواستند که با توجه به نگاه و رفتار مصاحبه شوندگان تشخیص دهند که آن‌ها گزافه‌گویی می‌کنند یا نه. با کمال تعجب، کسانی که بیش از سایرین گزافه‌گویی کرده بودند، آرام‌تر و مطمئن‌تر از بقیه به نظر آمدند.»

    ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

  4. این کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #413
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    انتقاد ، اما بدون دلخوري



    در موقعيت‌هاي مختلفي گاهي ناچار به انتقاد كردن از ديگران هستيد. بايد همه تلاش خود را به كار بنديد تا انتقادتان سازنده باشد تا بر فرد موردنظر تاثير بگذارد. در اينجا به راهكارهايي اشاره مي‌كنيم كه به شما كمك خواهد كرد. انتقاداتي ارائه كنيد كه نه آنقدر بي‌فايده و بيهوده باشد و نه باعث رنجش فرد مقابل شود ، اما در عوض تاثيرگذار بوده و باعث پيشرفت و اصلاح او شود.



    خصوصيات شخصي فرد را ناديده بگيريد: اگر مي‌خواهيد انتقاد شما سازنده و تاثيرگذار باشد ،‌ بايد تا مي‌توانيد از دخالت دادن خصوصيات شخصي فرد مورد نظر خودداري كنيد. اگر بخواهيد در انتقادتان صرفا به نقص‌هاي او اشاره كنيد، تصور خواهد كرد قصد خوار كردن شخصيتش را داريد و توجهي به حرف‌ها و انتقادتان نخواهد كرد و علاوه بر اين كه از شما كينه به دل خواهد گرفت، به قول معروف انتقادتان را از يك گوش مي‌گيرد و از گوشي ديگر بيرون مي‌كند. با اين كه دشوار است اما بايد تلاش كنيد كه تا مي‌توانيد شخصيت فرد را از كارش جدا كنيد.

    اگر در انتقادتان صرفا به نقص‌هاي او اشاره كنيد ، تصور خواهد كرد قصد خوار كردن شخصيتش را داريد و توجهي به حرف‌ها و انتقادتان نخواهد كرد .

    انتقاد خود را با بياني مناسب مطرح كنيد: استفاده از لغات و اصطلاحات مربوط به مطلب مورد نظر باعث تخصصي‌تر شدن آن خواهد شد. در اين صورت مي‌توان جدي‌ترين و مهم‌ترين انتقادها را به بهترين شكل بيان كرد. اگر جملات خود را با « به نظرم مي‌آيد كه ...» يا « شايد من اشتباه مي‌كنم، اما... » شروع كنيد ، انتقادتان غيرمغرضانه‌تر و مودبانه‌‌تر به نظر خواهد رسيد.



    به واقعيات مستقيم اشاره كنيد: فايده انتقاد سازنده در مستقيم و رك و راست ارائه كردن واقعيات است. هيچ چيز به اندازه نادرست بودن حقايق ارائه شده در انتقاد شما، آن را خراب نمي‌كند. يكي از بهترين‌ راه‌هاي گفتن حقايقي كه با بحث نمي‌توان آن را مطرح كرد ، ‌از طريق انتقاد است. حقايق و واقعيات مي‌توانند انتقاد شما را سازنده‌تر كند و به طرف مقابل اجازه نخواهد داد از زير آن شانه خالي كند.



    احساسات خود و طرف مقابل را تحت كنترل بگيريد: نبايد اجازه دهيد احساساتتان باعث بدنامي و بي‌اعتباري انتقادتان شود. علاوه بر اين بايد توجه تان به احساسات طرف مورد انتقاد نيز باشد تا باعث خجالت و رنجش او نشويد.



    به اين توجه كنيد كه چه مي‌توان كرد، نه چه انجام شده: به فرصت‌هايي براي پيشرفت و اصلاح اشاره كنيد و از بيان كمبود و نقصان‌ها بپرهيزيد. مثبت جلوه دادن انتقادتان باعث خواهد شد كه مودبانه‌تر و موثرتر به نظر آيد. معمولا اگر به افراد راهكارهايي براي پيشرفت و اصلاح ارائه كنيد تاثير بيشتري بر آنها خواهد گذاشت تا اين كه فقط اشكالات كارشان را به آن ها گوشزد كنيد.

    فقط بايد هميشه به خاطر داشته باشيد انتقاداتي كه بر پايه دليل و برهان باشند ، كمتر مورد بحث قرار مي‌گيرند.

    خود را جاي طرف مقابل بگذاريد: خود را جاي فرد موردنظر بگذاريد و ببينيد با شنيدن چنين انتقادي چه احساسي پيدا خواهيد كرد. اين در طبيعت انسان‌هاست كه در برابر انتقادات حالت تدافعي بگيرند ، حتما خود شما نيز همين طور هستيد.



    به جاي استفاده از نظرات شخصي از استدلال و منطق استفاده كنيد: هر نوع انتقادي معمولا با يك مشكل مواجه است كه مي‌توانيد آن را از بين ببريد. فقط بايد هميشه به خاطر داشته باشيد انتقاداتي كه بر پايه دليل و برهان باشند ، كمتر مورد بحث قرار مي‌گيرند. دفاع در مقابل منطق و برهان براي همه دشوار است. پس به جاي دخالت دادن نظرات شخصي خودتان بهتر است از دلايل عقلي استفاده كنيد تا تاثيرگذارتر باشد.



    براي جواب گرفتن بايد فرصت بدهيد: بهتر است بين طرح انتقادات خود كمي سكوت كنيد تا فرد مقابل نيز فرصت دفاع از خود را پيدا كند. بايد به او اجازه دهيد براي كار خود توجيه بياورد. اين كار باعث مي‌شود كه او توجه بيشتري به انتقادات شما ابراز كند و دستپاچه نيز نشود.

    منبع : روز نامه جام جم - با تغيير و تلخيص

  6. این کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #414
    پروفشنال separate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    برزخ
    پست ها
    792

    پيش فرض

    سلام دوستان من تازه با این بخش آشنا شدم درعجبم که آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم!

    لطفا چند تا مقاله درباره توهم و نشانه های آن بزارید .تشکر

  8. #415
    در آغاز فعالیت samantigon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    5

    پيش فرض سیزده نکته برای زندگی


    سیزده نکته برای زندگی

    یک:دوستت دارم نه به خاطرشخصیتتو
    بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم

    دو:هیچکس لیاقت اشکهای تو را نداردو کسی که چنین ارزشی دارد
    باعث ریختناشک های تو نمی شود

    سه:اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست نداشت به اینمعنی نیست
    که تو را با تمام وجودش دوست ندارد

    چهار:دوست واقعی کسی استکه دستهای تو را بگیرد
    ولی قلب تو را لمس کند

    پنج:بدترین شکل دلتنگیبرای کسی آن است که در کنار
    کسی باشی وبدانی که هرگز به او نخواهی رسید

    شش:هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحت هستی چون هر کس امکان دارد عاشقلبخند تو باشد

    هفت:تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی
    ولی برایبعضی افراد تمام دنیا هستی

    هشت:هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش رابا تو بگذراند نگذران

    نه:شاید خدا خواسته که بسیاری افراد نامناسب رابشناسی
    وسپس شخص مناسب را،به این صورت وقتی اورا یافتی بهتر می توانی شکرگزارباشی

    ده:به چیزی که گذشت غم مخور به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن

    یازده:همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به
    دیگران اعتماد کنو فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده اعتماد نکنی

    دوازده:خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی
    قبل از اینکه شخص دیگری را بشناسی و انتظارداشته باشی او تو رابشناسد

    سیزده:زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار بهترین چیزها زمانی اتفاق
    میافتد که انتظارش را نداری


  9. #416
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    پارانويا، بيماري توهم

    پارانويا، در تعريف عام آن، حالتي است كه شخص در آن با اهميت فوق العاده و خارج از اندازه اي كه به سلامت جاني و مالي خود ميدهد، خود را شكنجه ميدهند. اين گونه از افراد مدام در اين فكر هستند كه عواملي انساني، طبيعي يا ماورا طبيعي خودشان، دارايي و افراد خانواده شان را تهديد ميكنند و همه، در فكر توطئه چيني بر ضد آنها هستند.



    اميل كريپلين (Emil Kraepelin 1929-1856) روانشناس آلماني، در تلاش اوليه خود براي دسته بندي بيماريهاي رواني، از اصطلاح پارانوياي مطلق براي شرح حالت رواني اي استفاده كرد كه توهم، جزء اصلي آن باشد اما اين توهم هيچ صدمه و زوال آشكاري به سلامت عقل شخص وارد نكند و نشانه بيماريهاي ديگري چون جنون زودرس (يا dementia praecox) ، كه اصطلاح قديمي بيماري شيزوفرني است، در آن نباشد.


    پارانويا، در معناي اصيل يوناني خود، به معناي ديوانگي است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). كريپلين با استفاده از اين ريشه لغوي، نامي براي تشخيص افكار توهمي به وجود آورد.



    بنا به تعريف او هرگونه افكار توهمي، بدون احساسات خودآزارانه، در اين دسته ميگنجند. براي مثال كسي كه دچار اين توهم شده است كه يك شخصيت مهم سياسي يا ادبي است، ميتواند در دسته مبتلايان به پارانوياي مطلق بگنجد.



    هرچند كه اصطلاح پارانوياي مطلق ديگر چندان استفاده ندارد و اصطلاح اختلال توهم يا Delusional disorder جايگزين آن شده است اما جديدا، از اين لغت براي شرح حالتي به كار ميرود كه شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسيار آزار ميبيند زيرا



    1- اين شخص تصور ميكند كه صدمه يا حادثه آزار دهنده در حال رخ دادن است يا قرار است رخ دهد.



    2- شخص تصور ميكند كه شخصي قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد.



    مثالهايي از پارانوياي باليني


    به طور كلي و با استفاده بي قيد و شرط از اصطلاح پارانويا، ميتوانيم بگوييم توهمات پارانوييد ميتوانند شامل مواردي چون اينكه شخص تصور ميكند تحت تعقيب است، مسموم شده است يا شخصي بسيار مهم (مانند يك شخصيت سينمايي، سياسي يا ورزشي)، دورادور عاشق اوست. چنين توهماتي به عنوان جنون جنسي نيز شناخته ميشوند.



    توهمات پارانوييد معمول ديگر شامل اين باور است كه شخص خود را مبتلا به بيماريي تخيلي يا آلودگي انگلي ميداند، يا اينكه باور دارد ماموريتي ويژه داشته و يا اينكه برگزيده خداوند است، يا اينكه اعمال وي توسط نيرويي خارجي كنترل ميشود.



    بسياري از حكام مستبد، به پارانويا مبتلا بوده اند. براي مثال استالين (Stalin) نمونه بارزي از شخص پارانوييد بوده است. اين مورد ميتواند سوال خوبي را به وجود بياورد كه در مورد استالين، در واقع دشمنان زياد او توهم نبودند.



    آيا اين ممكن است كه داشتن دشمنان زياد، براي ابتلا به پارانويا كافي نيست؟ اين مبحث، موجب بروز مباحث فلسفي فراواني شده است كه به اين لطيفه نيز منجر شده است:



    " اينكه تو پارانويا داري دليل نميشود كه كسي آن بيرون نخواهد تو را بكشد."



    بروز پارانويا در فرهنگ عمومي


    در فرهنگ عامه امروز، پارانويا اشكال و روشهاي مختلفي براي ابراز خود پيدا كرده است از جمله :


    • اعتقاد به اينكه قدرت خاصي دارند يا در يك ماموريت مخصوص هستند (هذيان عظمت)


    • تئوري ئوطئه يا اعتقاد به اينكه اخبار و وقايع كاملا نامربوط، درواقع اجزا يك نقشه بزرگ و توطئه آميز هستند.


    • تعقيب شدن توسط دشمنان قدرتمندي چون تروريستها، بشقاب پرنده، سازمانهاي مخفي يا شياطين


    • كنترل افكار توسط اشعه نامرئي و دستگاههاي پيشرفته


    • ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اينكه بعضي مواد غذايي اصولا براي مسموم كردن بشر ساخته شده اند (مانند قند مصنوعي و آبهاي معدني)


    درمان پارانويا


    درمان پارانويا بيش از هرچيز با رفتار درماني (behavior therapy) انجام ميشود كه هدف آن كاستن از حساسيتهاي فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنين تقويت تواناييهاي اجتماعي او است. سر و كار داشتن با افراد پارانييد بسيار مشكل است زيرا بسيار زودرنج هستند و رفتارشان معمولا خصمانه است و از نظر احساسي بسيار بسته و نسبت به هر فعاليتي بي ميل هستند.


    به همين دليل، درمان اين مشكل، از پيشرفت كندي برخوردار است.براي درمان اين افراد بايد كوشش شود كه در ابتدا چرخه شك و ترديد او شكسته شود و او با تمرينهاي آرامش بخش و روشهاي كنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و كمكم با كمك پزشك و اطرافيان خود، تغييراتي اساسي در رفتارهاي خود به وجود آورد.

  10. این کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #417
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض توهم چیست؟

    توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک می‌کند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد مبتلا به توهم آنها را واقعی می‌پندارد و بر واقعی بودن آنها اصرار دارد. توهم معمولا به عنوان یک نشانه اساسی در اختلالات روانی محسوب می‌شوند و لازمه بررسی و علت یابی و تشخیص گذاری مفید است.

    اشکال توهم

    توهم شنوایی

    توهم به اشکال مختلفی ممکن است در فرد دیده می‌شود. برخی از بیماران مبتلا به توهم شنوایی هستند یعنی صداهایی را می‌شنوند که وجود خارجی ندارد و افراد دیگر قادر به شنیدن آنها نیستند. محتوای این نوع توهم در برخی اوقات ممکن است مهم و خطرناک باشد، چون اغلب این بیماران صداهایی را می‌شنوند که دستورات انجام کارهای خطرناک مثل ضرب و جرح و کشتن دیگران ، اقدامات خطرناک مثل آتش سوزی و خرابکاری را به آنها می‌دهند.

    توهم بینایی

    برخی اوقات توهم بینایی رخ می‌دهد. توهم بینایی با دیدن تصاویری که واقعیت عینی ندارند مشخص می‌شوند. فرد ممکن است موجودات یا تصاویر دیگر را رویت کنند و آنها را واقعی بپندارد. دیدن چنین تصاویری بویژه در مراحل اولیه شروع بیماری برای فرد ترسناک و وحشت آور است.

    سایر توهمات

    توهمات دیگری نیز وجود دارند که نادرتر از توهم بینایی و شنوایی هستند. مثل توهم بویایی ، توهمات لمسی و... در توهم بویایی فرد بوهایی را احساس می‌کند که اغلب بوهایی آزار دهنده هستند. در توهمات لمسی ممکن است فرد احساس کند حشراتی روی بدن او راه می‌روند و غیره.


    علل بروز توهم

    توهم با دلایل گوناگونی ممکن است بروز کند. اکثر توهم‌ها ناشی از وجود برخی از اختلالات خاص روانی هستند و در واقع وجه مشخصه این دسته از اختلالات به شمار می‌روند مثل اسکیزوفرنی که در آن فرد با مشکلات شدید روانی و کناره گیری شدید از واقعیت گریبانگیر است.

    مصرف برخی مواد و داروها نیز می‌تواند توهم زا باشد. دسته‌ای از مواد مخدر با حالاتی از توهم همراه هستند و سو مصرف آنها اختلالات توام با توهم را موجب می‌شود، برخی از گیاهان نیز با توجه به نوع ترکیباتی که دارند در صورت مصرف ایجاد توهم می‌کنند مثل مسکالین.

    تفاوت توهم با اختلالات ادراک

    توهم حالتی است که در آن فرد چیزهایی را احساس می‌کند که وجود خارجی ندارند ولی فرد وجود آنها را واقعی می‌داند و بر آن اصرار می‌ورزد. اما اختلالات ادراکی در حالتی اتفاق می‌افتد که فرد که یک امر واقعی را به گونه دیگری درک می‌کند. موضوعات خارجی در حالت اختلالات ادراکی تحریف شده و تغییر شکل یافته به نظر می رسند.

    تفاوت توهم با هذیان

    هذیان عمدتا به باورها و ذهنیاتی که فرد در رابطه با مصنوعات مختلف دارد اطلاق می‌شود. در حالت هذیانی فرد باورهایی دارد که خلاف واقعیت هستند اما فرد بر صحت این باورها و ذهنیات اعتماد راسخ دارد. مثلا فردی که در حالت هذیانی به سر می‌برد ممکن است این هذیان را داشته باشد که افرادی قصد جان او را کرده‌اند و نقشه‌هایی برای از بین بردن او می‌کشند. در حالت توهم ممکن است فرد شخصی یا موجودی را ببیند که به او حمله می‌کند و قصد دارد او را نابود کند. هم توهم و هم هذیان از نشانه‌های اساسی در تشخیص اختلالات روانی شدید مثل سایکوزها و از جمله اسکیزوفرنی هستند.


    درمان توهم

    توهم خود به تنهایی به عنوان بیماری نیست بلکه به عنوان نشانه‌ای از برخی اختلالات مورد توجه هستند از اینرو از بین بردن توهم معمولا مدنظر متخصصان بالینی نیست. آنها با عنوان نشانه شناسی بیماریهای روانی وجود یا عدم وجود توهم را مدنظر قرار می‌دهند و در صورت وجود چنین مورد و با تشخیص نوع اختلال به درمان اختلال مبادرت می‌ورزند که کاهش حالات توهمی را به دنبال دارد.

  12. 2 کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #418
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض سخته اما ممکنه


    هر فردی به راحتی می تواند افكارش را تغییر دهد و شناخت خود را بازسازی نماید. مردم عصبانی تمایل دارند كه با صدای بلند حرف بزنند و ناسزا بگویند. به گونه ای كه افكار درونی خود را منعكس كنند. موقعی كه عصبانی هستید، افكارتان می توانند خیلی اغراق آمیز و غمناك باشند . تلاش كنید به جای اینها افكاری را كه مبثت تر و منطقی ترند جایگزین كنید . برای نمونه به جای این كه بگویید : اَه چه قدر زشت است، چقدر وحشتناك است ، همه چیز خطرناك و مضر است ، كاری از دستم بر نمی آید. "به خودتان بگویید: " آن مسئله تأثیری ندارد"، یا "بهتره قضاوت کردن را به وقتی که آرام تر شدم موکول کنم" و یا " دنیا به آخر نرسیده به هر حال عصبانیت نمی تواند مرا اسیر خودش كند".

    با دور كردن ذهن از بی منطقی و روی آوردن به منطق می توان عصبانیت را كاهش داد یا حذف كرد. منطق عصبانیت را از بین می برد .



    عباراتی مثل : این ماشین هرگز كار نمی كند ، یا شما غالباً فراموشكارید ، و کلماتی مثل دقیقاً ، غالباً، هرگز و امثال آن كه ممكن است برای خودمان یا هر شخص دیگری به كار بریم ، صحیح نیستند و كمك می كنند كه احساس كنیم عصبانی شدنمان به حق و بجا بوده و راه حل دیگری وجود نداشته است. در حالی كه این كلمات سبب توهین به افرادی می شود كه قصد كمك به ما را دارند و در نتیجه وضع را بدتر می كنند. برای مثال شما دوستی دارید كه دائماً دیر سر قرار ملاقات حاضر می شود. برای شما باید دیدن دوستتان مهم باشد نه زمان. از گفتن عباراتی مثل: تو همیشه دیر می كنی ، آدم غیر مسئولی هستی ، شخص بی فكری هستی و ... اجتناب كنید . چون این جملات به دوستی تان آسیب می زند و او را از دست شما عصبانی می كند و می رنجاند.

    در این مواقع اول ببینید مشكل چیست ، سپس بكوشید برای آن راه حلی پیدا كنید كه برای هردوی شما مناسب باشد. مثلاً می توانید ساعت ملاقات خود را نیم ساعت زودتر تعیین كنید و خودتان با توجه به این كه می دانید دوست شما دیرخواهد آمد ، نیم ساعت دیرتر سر قرار حاضر شوید. تا به علت دیرآمدن او ، از دستش عصبانی نشوید. همان گونه كه بسیاری از فقرا زندگی شاد، با نشاط و دلپذیری دارند، می توان هنگام عصبانیت نیز احساس های مثبت و خوشایند داشت. زیرا عصبانی شدن شكل ثابت و از پیش تعیین شده ای ندارد. با دور كردن ذهن از بی منطقی و روی آوردن به منطق می توان عصبانیت را كاهش داد یا حذف كرد. منطق عصبانیت را از بین می برد ، حتی اگر عصبانیت قابل توجیه باشد می تواند به سرعت غیر منطقی شود .

    افراد عصبانی باید انتظاراتشان را به آرزوهایشان تغییر دهند.
    همه مردم خواستار ادب ، موافقت ، قدرشناسی و كلاً امور مثبت اند و در صورت عدم دستیابی به آنها احساس شكست و ناكامی می كنند؛ اما افراد عصبانی وقتی به خواست خود نمی رسند احساس ناامیدی می كنند و عصبانیتشان نامتناسب با موقعیت ، شدید و ویرانگر است . افراد عصبانی باید انتظاراتشان را به آرزوهایشان تغییر دهند. و توقعات خود را تعدیل نمایند. مثلاً بهتر است بگویند كه من عواملی را كه موجب سلامت و امنیت اند دوست دارم ، نه این كه بگویند من باید فلان چیز را داشته باشم . بعضی از افراد عصبی ، از عصبانیت به عنوان راهی برای اجتناب از احساسات آزاردهنده استفاده می كنند.

    برخی از باورها و تفكرات غیرمنطقی و مولد خشم و عصبانیت كه باید كنار گذاشته شوند عبارت اند از :

    باید اعمال و رفتار ما همیشه مورد تأیید دیگران باشد
    همه چیز باید مطابق میل ما باشد
    سر رشته زندگی از دستمان در رفته وكنترلی بر آن نداریم
    من مسئول اعمال دیگران هستم
    من فردی بسیار لایق، شایسته وباهوش هستم

    منبع: زن روز

  14. این کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #419
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض غمگيني و افسردگي خداحافظ


    ا احساس تنهايي، غمگيني و ترديد مي كنيد؟ تقريباً همه در مواقعي اين احساس ها را دارند. امكان اين وجود دارد كه توسط اين احساس ها گير افتاده و در دام آن ها گرفتار شويد. اما شما گرفتار نخواهيد شد! شما مي توانيد بر غمگيني ها و افسردگي غلبه كنيد. در اينجا بعضي از راه هاي مقابله معرفي مي شوند. روشي خاص و يا تركيبي از روش ها كه در مورد هر كسي كاربرد داشته باشد وجود ندارد. از طريق تجربه خواهيد فهميد كه كدام يك به شما بيشتر كمك مي كند.
    از رختخواب خارج شويد:

    يكي از كارهاي بسيار مهمي كه مي توانيد انجام دهيد، بيدار شدن صبح ها در موعد مشخص است(حتي در تعطيلات پايان هفته). ترجيحاً ساعت 7 صبح يا زودتر پيشنهاد مي شود. داشتن نظم به كاركرد طبيعي بدن شما كمك كرده و در نتيجه احساس هاي بهنجاري خواهيد داشت.
    نور:

    نور به بهتر شدن كاركرد بدن كمك مي كند. بنابراين به محض بيدار شدن، خود را در معرض نور قرار دهيد. پرده ها را به كناري بزنيد تا نور بيشتري به درون خانه بتابد. از آن بهتر، هر چه سريع تر از منزل خارج شده و در معرض تابش نور خورشيد قرار گيريد. جهت تسهيل در ورود نور، عينك تان را برداريد(عينك بخشي از اشعه هاي نور را پس مي زند). البته به خورشيد خيره نشويد!
    فعاليت كنيد:

    فعال باشيد تا اكسيژن جلب كنيد! به اين معني كه بيدار شده و به مدت 10- 5 دقيقه را برويد و در صورت امكان دوچرخه سواري كنيد. ورزش ملايم به جريان خون كمك كرده و اكسيژن بيشتري را به بدنتان(به ويژه مغز) مي رساند و هوشياري و سرزندگي را براي شما به همراه مي آورد.
    صبحانه ميل كنيد:

    صبحانه خود را با پروتئين(گوشت، تخم مرغ ، كره بادام زميني ، آجيل ، پنير) شروع كنيد. هنگامي كه بيدار مي شويد، اندام هاي بدن شما جهت تامين نيروي لازم، آماده جذب غذا و به ويژه پروتئين هاست. براي متعادل كردن وعده هاي غذايي اصلي تان يك عدد پرتقال يا ساير ميوه هاي تازه و نيز حبوبات يا نان گندم را به رژيم غذايي تان اضافه كنيد.
    با كسي صحبت كنيد:

    يكي از سريع ترين راه ها براي مبارزه با افسردگي ها ايجاد ارتباط با ديگران است. نبايد فكر كنيد كه به هنگام افسردگي بايد از ديگران دوري كرد. بنابراين مساله را براي خود و ديگران آسان بگيريد. با كسي كه دوستش داريد در مورد موضوعي لذت بخش صحبت كنيد و بنابراين با يكديگر داد و ستد داشته باشيد و خود را مجبور كنيد به كساني كه در كلاس، كنارتان نشسته اند، به همسايه هاي خود و به هر كسي كه اطرافتان باشد،"سلام" كنيد.
    در مصرف كافئين و قهوه احتياط كنيد:

    كافئين در بلند مدت(چهار ساعت يا بيشتر) موجب افسردگي مي شود. سعي كنيد كه صبح ها بيش از يك فنجان قهوه نخوريد. قهوه براي ساعتي موجب افزايش هشياري شما مي شود. اما بعد از مدتي وضعيتي متضاد به بار مي آورد. كافئين معمولاً موجب ترشح انسولين به درون خون شده و انسولين قند خون را كاهش مي دهد. وقتي سطوح قند خون كاهش يافت، احساس اطمينان كمتري به خود داشته و سطح نيروي تان كاهش مي يابد، كه آن نيز به غمگيني و افسردگي منجر مي گردد.
    نوشيدني ها يا شيريني هاي كافئين دار هر دو ساعت يك بار جهت بيدار ماندن، شما را در دام چرخه كافئين – قند گرفتار خواهند كرد. علاوه بر اينكه اين چرخه موجب غمگيني مي گردد، عوارضي ديگر از قبيل وابستگي، تغذيه نامناسب و چاقي را نيز به دنبال دارند كه خود اين ها نيز موجب احساس غمگيني بيشتري مي گردند.
    قند در آغاز، نيروي خوبي به شما مي دهد. اما بعد از يك ساعت از مصرف قندهاي ساده، قند خون كاهش مي يابد و وقتي قند خون پايين باشد شما نيز احساس آرامش پاييني خواهيد داشت.
    از غذاهاي فيبردار استفاده كنيد:

    مواد فيبري باعث مي شود كه غذا در نظام گوارشي به اندازه مناسب و با سرعت مطلوب جذب شود. غذاهايي كه خيلي سريع جذب مي شوند(مانند قندهاي ساده) جريان سريعي از انرژي را توليد مي كنند كه در نهايت اين حالت ممكن است با افسردگي دنبال گردد. از طريق خوردن يك پرتقال يا گريپ فروت و نه فقط نوشيدن آب آنها مي توانيد مواد فيبري مورد نياز را وارد بدنتان كنيد. سبزيجات، ميوه هاي تازه، غلات و حبوبات را به علت داشتن فيبر مناسب مصرف كنيد.
    استرس B كمپلكس را پيدا كنيد:

    بعضي از اشخاص از طريق مصرف ويتامين B كمپلكس حالشان بهتر مي گردد. شما مي توانيد آنچه را كه "استرس B" يا "B 50" ناميده شده پيدا كنيد. اين موضوعي بحث انگيز است. بعضي از متخصصان تغذيه مي گويند: بله. اين موضوعي است كه واقعاً بايد در نظر گرفته شود و عده اي ديگر مي گويند: نه اين فكر خوبي نيست. شما مي توانيد با آزمايش كردن ميزان مفيد بودن آن را براي استفاده خود تعيين نماييد. در صورت موثر بودن، با يك متخصص تغذيه درباره راه هاي وارد كردن آن به رژيم غذايي تان مشورت كنيد.
    برنامه عادي زندگي خود را تغيير دهيد:

    با هدف تلاش جهت كاهش غمگيني ها، رفتارهاي عادي خود را تغيير دهيد. مي توانيد تركيب جديدي از لباس ها را انتخاب كنيد، به جاي رانندگي پياده روي نماييد، شيوه رفتاري جديدي را انتخاب كنيد و در مكاني ديگر غذا بخوريد. جهت كمك به تغيير رفتارهاي عادي، كارهايي متفاوت انجام دهيد.
    شما براي انجام كارهاي فوق در چند روز اول نيازمند كمك هستيد. كسي بايد به شما كمك كنند تا عادت هاي خوب را در خود ايجاد كنيد. دوستان قديمي محشرند. البته اغلب ما نظام هاي حمايتي خوبي را تدارك نديده ايم. به اين موضوع بايد بيشتر فكر كنيم. علاوه بر گسترش منابع حمايتي خودتان، شايد لازم باشد با گروه هاي حمايتي اجتماعي كه از افراد مبتلا به دوره هاي غمگيني تشكيل شده است، نيز مرتبط گرديد.
    توجه:
    اگر احساس مي كنيد كه بيش از 4-3 روز به ياري فردي ديگر نيازمند هستيد، بهتر است با يك مشاور يا روان درمانگر تماس حاصل كنيد. شما نمي خواهيد كه دوستان خود را خسته كنيد.
    تظاهر كنيد:

    لبخند بزنيد و تظاهر كنيد كه خوشحال هستيد. راست بايستيد و قامت خميده و افسرده وار به خود نگيريد. آيا اين خود فريبي است؟ خير نيست. تحقيقات نشان مي دهد كه شكل چهره، واقعاً نوع احساس شما را بيان كرده و تغيير چهره تظاهر به يك حالت عاطفي، واقعاً آن حالت را در شما ايجاد مي كند.
    لباس هاي روشن و شاد بپوشيد و تظاهر به شاد بودن كنيد. بعداً شما خود را خوشحال خواهيد يافت. پوشيدن لباس هاي شاد و وانمود به شادي غمگيني را كاهش مي دهد.
    به دنبال طنز و شوخي باشيد:

    فيلمي خنده دار ببينيد و بخنديد. كتاب طنز بخوانيد و يا به يك نوار يا CD كمدي گوش دهيد. هر گاه كارتون خنده داري ديديد، براي خودتان يكي داشته باشيد. هر گاه احساس كرديد كه غمگين مي شويد به طور آگاهانه براي استفاده از آنها تصميم بگيريد.
    به ياد داشته باشيد:

    زماني كه با افت عاطفي مواجه هستيد، وجود تغيير در خود را بشناسيد، آن را انكار و يا احساس گناه نكنيد. براي رهايي از آن خود را تقويت كنيد. شايد صرف نظر كردن از يك روز كاري در عوض انجام دادن چيزهاي مطلوب به بهبودي شما كمك كند.
    ورزش كنيد:

    تاكيد مجدد بر ورزش، ارزش آن را مشخص مي كند. ورزش راهي براي شكستن افسردگي است. پياده روي كنيد، دوچرخه سواري كنيد، به شنا برويد، اجازه ندهيد كه حالت غمگيني درونتان به شما بگويد "من آن را دوست ندارم" انجام هر كار سازنده مي تواند برايتان مفيد باشد. زماني كه احساس خوبي داريد خود را براي تمايلات آينده آماده كنيد.

    برگفته از :
    arvandan.blogfa

  16. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #420
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض 100 بار در روز بخنديد

    آيا مي‌دانيد لبخند زدن، خنديدن، شادي، شكرگزاري و تشكر كردن، نه تنها شما را شخص خوبي جلوه مي‌دهد بلكه در سلامت شما نيز مؤثر است.

    اساس نتايج تحقيقاتي كه در يك مجله بين‌المللي روان‌شناسي، منتشر شده، در هنگام بحث و عصبانيت، فشار خون بالا مي‌رود و روح فرد آزرده مي‌شود.
    جالب است بدانيد اين تاثير به همين جا ختم نمي‌شود و هر بار كه شخص، آن لحظه عصبانيت را به ياد آورد، همان تأثيرات بروز مي‌كند. در افراد متاهل، هر يك ساعت مشاجره با يكديگر، مي‌تواند يك روز مقاومت بدن آنها را كاهش دهد.
    همچنين در آزمايشي كه دانشمندان دانشگاه اوهايو انجام داده‌اند، با نصب حسگرهايي روي بازوي زوج‌هاي جوان، مشخص شده زخم‌هاي زوج‌هايي كه آنها را مجبور به مشاجره كرده‌اند، حداقل ۴۰‌درصد ديرتر بهبود يافته است.
    اين كشف درباره بيماري‌هاي ديگري مثل ديابت، ناراحتي‌هاي قلبي و سرطان نيز به اثبات رسيده است. علاوه بر اينها، تحقيقي كه در دانشگاه پاويا در ايتاليا انجام شده، نشان مي‌دهد عشق ورزيدن باعث ترشح هورموني مي‌شود كه رشد سلول‌هاي عصبي را تسهيل مي‌كند.
    اين هورمون همانند ماده‌اي عمل مي‌كند كه سلول‌هاي عصبي را در خود ذخيره كرده و يادآوري سريع‌تر خاطرات را ميسر مي‌سازد. در اين ميان خوب است بدانيد تحت فشار بودن نيز تاثيرات مخربي روي سلامت شما دارد.
    رابرت ساپولسكي - پروفسور بيولوژي دانشگاه استنفورد- مي‌گويد: «افرادي كه براي مدتي، تحت فشارهاي مختلف قراردارند، قابليت بازپروري و بهبود بدنشان كاهش مي‌يابد. افزايش فشار خون، ميزان گلوكز خون را افزايش داده، باعث ترشح اسيدهاي چرب مي‌شود و اين امر خطر ابتلا به بيماري‌هاي قلبي و ديابت را افزايش مي‌دهد.»
    و بالاخره اينكه تا مي‌توانيد بخنديد، دانشمندان دانشگاه كاليفرنيا كشف كرده‌اند كه خنديدن باعث آرامش عضلات، كاهش ترشح هورمون‌هاي استرس‌زا، كاهش فشار خون و افزايش اكسيژن‌گيري سلول‌هاي تنفسي مي‌شود. همچنين حملات قلبي را كاهش مي‌دهد و لايه رگ‌هاي خوني را تحكيم مي‌بخشد.


    برگفته از :

    arvandan.blogfa

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •