غیب نمیدانم
اما تنها که بشوی باز میگردی
اما من داغ تمام تنهایی را که کشیده ام
وجب به وجب به دلت میگذارم
این بار تو خواهی باخت ...
غیب نمیدانم
اما تنها که بشوی باز میگردی
اما من داغ تمام تنهایی را که کشیده ام
وجب به وجب به دلت میگذارم
این بار تو خواهی باخت ...
حوصلـﮧ خوـآندטּ ندـآرمـ!
حوصلـﮧ نوشتـטּ ـهمـ ندـآرمـ!
اینهمـﮧ دلتنگے نـﮧ بـــآ خوـآندטּ ڪمـ میشــود نـﮧ بـــآ نوشتـטּ
دلمـ آغوشـِ گرمـ میخوــآـهد
دلـــت که تــنگِ یکــ نفــر باشــد...
خودِ خــــدا هـــم بیـــاید تا خــوش بگــذرد و لحــظه ای فرامــوش کنی!فایــــده نــدارد...
تو دلــت تنـــــگ اســــت...دلــت برای همــان یک نفــر تــنگ است...تا نیــاید...تا نبــاـشد...هیــچ چــیز درســت نمیـــشود
دستــــت را بیـــــــاور ....
مردانه و زنانه اش را بی خیـــــــال
دســـــت بدهیم به رسم کودکــــــــــی ...
قرار اســــــت هــــوای هم را بی اجــــــــازه داشته باشیـــم ...
سَر میز شامـ
یادتـ کـﮧ میافتَمـ بـُـغض میکنَم
اشک دَر چشمانمـ حلقـﮧ میزنـــَد
هَمـﮧ متعجب نگاهَمـ میکنَنـد
لبخنـد میزنمـ وُ میگویَمـ :
چقدر داغ بود
عشقـــــ ديگر وجود ندارد
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
... که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
بگـــــــــذَر پاییــــــز . .
حــالم با تـــو و کافـــﮧات خوب نمـــــیشوב . .
زمستـوטּ حالــــــم و ســلیـــقــﮧ ام را خوب میــشناسـב . ..
بـراے خوבتـــــ زندگــے ڪـטּ،
ڪــســےڪـﮧ ترا בوستـــــــــ בاشتـﮧ باشـב،
بـا تـو مـیـمـانـב
براےבاشتنتــــــ مـےجـنـگــב....
امــا اگــر בوستـــــــــ نـבاشتــﮧ باشـב، بـﮧ بهانــﮧمـیـروב......
![]()
Last edited by D4Rk knight; 12-10-2012 at 22:22.
عشق یعنی* مستی و دیوانگی/ عشق یعنی* با جهان بیگانگی/ عشق یعنی* شب نخفتن تا سحر / عشق یعنی* سجده*ها با چشم تر/ عشق یعنی* سر به دار آویختن/ عشق یعنی* اشک حسرت ریختن/ عشق یعنی* در جهان رسوا شدن/ عشق یعنی* مست و بی*پروا شدن/ عشق یعنی* سوختن یا ساختن/ عشق یعنی* زندگی* را باختن/ عشق یعنی* انتظار و انتظار / عشق یعنی* هر چه بینی* عکس یار/ عشق یعنی* دیده بر در دوختن/ عشق یعنی* در فراقش سوختن/ عشق یعنی* لحظه*های التهاب/ عشق یعنی* لحظه*های ناب ناب/ عشق یعنی* سوزنی، آه شبان/ عشق یعنی* معنی رنگین کمان/ عشق یعنی* شاعری دلسوخته/ عشق یعنی* آتشی افروخته/ عشق یعنی* با گلی* گفتم سخن/ عشق یعنی* خون لاله بر چمن/ عشق یعنی* شعله بر خرمن زدن/ عشق یعنی* رسم دل بر هم زدن/ عشق یعنی* یک تیمم یک نماز/ عشق یعنی* عالمی راز و نیاز/ عشق یعنی* با پرستو پر زدن/ عشق یعنی* آب بر آذر زدن/ عشق یعنی* چون محمد پا به راه/ عشق یعنی* همچو یوسف قعر چاه/ عشق یعنی* بیستون کندن به دست/ عشق یعنی* زاهد اما بت پرست/ عشق یعنی* همچو من شیدا شدن/ عشق یعنی* قطره و دریا شدن/ عشق یعنی* یک شقایق غرق خون/ عشق یعنی* درد و محنت در درون/ عشق یعنی* یک تبلور یک سرود/ عشق یعنی* یک سلام و یک درود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)