تخته اول که الف نقش بست ....... بر در محجوبه احمد نشست
حلقه حی را کالف اقلیم داد..........طوق ز دال و کمر از میم داد
لاجرم او یافت از آن میم و دال......دایره دولت و خط کمال
نظامی
تخته اول که الف نقش بست ....... بر در محجوبه احمد نشست
حلقه حی را کالف اقلیم داد..........طوق ز دال و کمر از میم داد
لاجرم او یافت از آن میم و دال......دایره دولت و خط کمال
نظامی
لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم به خدا گر هوسم بود بسم بود....
دوش شکایت ز وفای یار کردم
یک نا مهربانی را هزار کردم
مرا در مجلس جانان چه امن و عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
اگر پرسند در محشر که خسرو را چرا کشتی
سرت نازم چه خواهی گفت تا من هم همان گوییم.
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم
عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم
چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا
چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم
Last edited by معرق; 20-08-2010 at 15:49.
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شبهاي بيداران خوش است
تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد
دلها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند
بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
حافظ
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)