امشب دلم به ياد هواي تو مي بارد
خيس شده ام زير اين باران
لباس هاي خشکم کجاست ؟
چمدانم را بسته ام من نيز
به سوي تو خواهم آمد
جذبه نگاهت افسار زده است بر قلبم
مي کشاند مرا به آن سوي تمام حريم ها
خواهم آمد
باران که بند آيد
دلم که آرام گيرد
چشمهايم را خشک خواهم کرد
و بعد چمدانم را خواهم برداشت
راه نگاه تو را پيش خواهم گرفت
و به سوي تو خواهم آمد
منتظر باش خواهم آمد
با تمام احساس هاي لطيفم خواهم آمد
بار ديگر در عمق نگاه تو غرق خواهم شد
به سوي تو خواهم آمد
و نگاه تو را درک خواهم کرد
خستگي از تن بدر خواهم کرد
من در کنار تو آرامش خواهم گرفت
باران که بند آمد
منتظر باش...... خواهم آمد....