گلمه يينين شنليی اوچون
بوتون نارلاری
ياناقلاريم آلتيندا باسدير ميشام
***
براي جشن آمدنت
همه انارها را
دفن كرده ام زير گونه هايم
فرنگيس حقيقی
ترجمهی :كبری ميرحسينی
گلمه يينين شنليی اوچون
بوتون نارلاری
ياناقلاريم آلتيندا باسدير ميشام
***
براي جشن آمدنت
همه انارها را
دفن كرده ام زير گونه هايم
فرنگيس حقيقی
ترجمهی :كبری ميرحسينی
بي خواب شده ام
جايم عوض شده ...
ديگر در قلب تو نيستم!
---------------------------
جاذبه ي تو را
با سيب ها چکار؟
من دچار شده ام
به جزر و مدي بي پايان
با روي ماه تو!
"فریبا عبدی"
و يک زن از خرابـه هـاي قلب من رميـد
و مردي از خرابـه هاي قلب او گـريخت
به جز دو قلب ما، درون خانـه اي ز خانـه هـاي شهر،
کس از کسـان شهر را خبر نشـد
که کشتن است عشق، عشق کشتـن است
کس از کسـان شهر را خبر نشـد
"رضا براهني"
سیگار از آخرین پک
سرباز از آخرین تیر
دخترک از آخرین کبریت
همه از تمام شدن
می ترسیم
بابک اباذری
(1363-1393)
خاطرات آسوده در فكر جهانی تازهاممردهام بعد تو اما، فكر جانی تازهام
تا به سر حد جنون آرش رها كرد تير راباز هم در فكر يك تير و كمان تازهام
چشم بر هم میزنی دريا تلاطم میكندرحم كن بر من كه فكر بادبانی تازهام
بارها نوشيدهام فنجان به فنجان قهوه راتلخ بود فالت به فكر استكانی تازهام
رفتهام در چاه با كهنه طنابت دم به دمهمچنان اما، به فكر ريسمانی تازهام
زندگی هر بار با تيغی گلويم را فشردهمچو ابراهيم فكر امتحانی تازهام
حرف دل را با تو گفتم خاطرات آزرده شدتا نرنجانم تو را فكر زبانی تازهام
شاعر: سمانه صفوی پناه
تصوير از آلبوم One، از مهران عزيز!
Last edited by - Saman -; 09-02-2015 at 11:10.
من تهی دست به بازار محبت نروم
سر و جان است که سرمايهی سودای من است
ابوالحسن ورزی
پ.ن: باز نيز تصوير از آلبوم "One" از مهران عزيز... اين تصوير رو خيلی دوست دارم!
از چارراه سرد
از خط فقر میگذرد مرد
پشت چراغ، آتش گردان چشمهاش
ای باد نوبهار!
دارد مچاله میشود از درد
در چشمهای خيس من اسفند دود كن
مرتضی دلاوری پاريزی
در اين روزهاي آخر اسفند
وقتي که خانه ات کلاه سفيدش را
به احترام بنفشه ها
از سر بر مي دارد
تو نيز خاکسترهاي تلخ اين زمستان را
از آستين بتکان
و چشم هاي غبار گرفته اش را
با روزنامه هاي بد خبر ديروز
برق بينداز
تا تعبير خواب هاي اردي بهشتي ات
راه زيادي نمانده است
"عباس صفاري"
لباست را درآوردی و من را بر تنت کرد
مرا دکمه به دکمه بستی و پیراهنت کردی
که در سرمای بهمن طعم آغوش تو می چسبد
که چسبیدی و من را مسخ گرمای تنت کردی
که من در چنگ استبداد آغوش تو آزادم
تو از دوران مشروطه به قلبم سلطنت کردی
محسن مهرپرور
دامنم پر از بذر عاشقانه هاست
تا هست لحظاتم در گیر بی نیازی هاست
می گریم و میبخشم مشت مشت عاشقی
عاشقانه هایم می افتند بر زمین خاکی
بی عشق می شوم اما
می روید از زمین صد برابر عاشقانه ها...
الهام اسماعيلی
پ.ن: تصوير از آلبوم "One" از "مهران" عزيز است!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)