تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 417 از 640 اولاول ... 317367407413414415416417418419420421427467517 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,161 به 4,170 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4161
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اصـــــــــــــفهان وضعیت:Deactivated
    پست ها
    2,517

    پيش فرض

    حکایتم کن

    برای دستهایی که مرا جستند

    و برای چشمانی که مرا قطره قطره...

    برای لبهایی که ترانه ام کردند

    و بعد شاید مرثیه ای

    حکایتم کن به غروب رسیده ام!!!

  2. 5 کاربر از Karkas20 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4162
    پروفشنال D,Freeman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    خونه.
    پست ها
    791

    پيش فرض

    واقعا زیباست.ما هم می تونیم اشعارمونو بذاریم؟
    چرا نمیتونی...برای فعالیت اینجا احتیاج به اجازه گرفتن نیست که دوست عزیز...
    ...........................

    عمر رفته، راه بسته، غنچه اي زرد و شكسته

    سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته

    تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت

    یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته

    قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها

    روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته

    این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم

    می دونم، تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته

    پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن

    بيا تا با هم بچینیم، گل سرخ دسته به دسته

    نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده

    آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته
    Last edited by D,Freeman; 15-12-2010 at 21:41.

  4. 3 کاربر از D,Freeman بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4163
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    می‌روی
    بی‌آن‌که بدانی میانِ سینه‌اَت
    دلِ من است که می‌تپد!

  6. 5 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4164
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    1,755

    پيش فرض

    وقتی حقی نیست!
    وقتی برای التماس هایمان ارزشی نیست!
    وقتی کودکی در اوج پیر میشود!
    وقتی از جان خود سیر میشود!
    وقتی جسم او بوی مرگ میدهد!
    وقتی عشق جای خود را به کینه میدهد!
    وقتی چشم هایش گریان و لب هایش خندان میشود!
    وقتی دوباره قدم هایش شروع میشود!
    ترس تو را فرا خواهد گرفت!
    شروعی دیگر برای مرگ!

  8. 2 کاربر از B U L U T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4165
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض راز بزرگ تنهائي



    بسر افکنده مرا سايه اي از تنهائي
    چتر نيلوفر اين باغچه بودائي
    بين تنهائي و من راز بزرگي ست بزرگ .
    هم از آنگونه که دربين تو زيبائي
    بارَش از غيرو خودي هر چه سبکتر؛ خوشتر
    تا به ساحل برسد رهسپُر ِ در يائي
    آفتابا توو آن کهنه درنگت در روز
    من شهابم من و اين شيوه ي شب پيمائي
    بو سه اي داد ي و تا بوسه ي ديگر مستم
    کس شرابي نچشيداست بدين گيرائي
    تا تو برگردي و از نو غزلي بنويسم
    مي گذارم که قلم پر شود از شيدائي .


  10. #4166

    پيش فرض

    زندگی چون قفسی استـــــ
    قفسی تنگـــــ پر از تنهایی...
    و چه خوب استـــــ لحظه ی غفلتــــ آن زندانبان
    بعد آن همـــــ
    پرواز...

  11. 7 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #4167
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    او رفت كه منتظرش بمانم و من هم چنان تا ابد همین جا همراه تمام اشک هایم کنار پلکان شک وتردید در انتظارش خواهم ماند اما همیشه حس غریبی به من می گوید:


    اگر می خواست برگردد هرگز نمی رفت....


    اشكهايم امان نمي دهند



    راستي او رفت كه هرگز برنگردد؟


    Last edited by rahgozare tanha; 19-12-2010 at 18:20.

  13. این کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #4168
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    ديدنت را به گور خواهم برد...
    به گوري سرد
    به سردي آخرين نگاهت...
    و باز هم نفهميدم كه به چه دليل طرد شدم
    از ديدنت،
    و باز با سكوتت،
    مرا در سرابي از ابهامات رها كردي
    هميشه از اين روز ميترسيدم،
    از روزي كه رهايم كني
    ترس با دستان خود
    گور آرزوهايم را كند
    و من به عادت،
    تنها نظاره گر بودم...
    نظاره گر دفن آرزوهايم...!

  15. 3 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #4169
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    گفته بودی زود بر میگردی

    آنقدر زود که ماهی ها هنوز بیدار نشده باشند

    و من سالهاست

    کنار حوض خانه نشسته ام

    و برای ماهیان لالایی میخوانم



  17. 7 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #4170
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    ديري ست كه از دشنه و دشنام به دورم
    من ماهي خو كرده به اين تنگ بلورم
    از دوستي دشمن و از دشمني دوست
    گهواره ي لذت شده چون ذلت گورم
    پرورده ي نازم؛ چه نيازم به پري ها؟
    حالا كه خود ماه در افتاده به تورم
    پيشاني ات اي دوست جهان تاب تر از پيش
    آيينه ي مصداقم و وابسته ي نورم
    نه غوره، نه انگور! شرابم بكن اي عشق!
    يا بي نمكم اين همه يا آن همه شورم
    اي آينه! هم صحبت من باش كه ديري ست
    بي سنگ صبور است دل تنگ صبورم

    عليرضا بديع

  19. 2 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •