جالب بود کلی خندیدیم !
--
--
جالب بود کلی خندیدیم !
امروز بعد از ظهر هم رفتم مغازش تا منو دید دوبارهمنم تابلو شدم
![]()
تو این 90 سال عمرم انقد نخندیده بودم ممنون
من امروز یه سوتی دادم تو تاکسی نشسته بودم هوا هم خیلی گرم بود تو ترافیک هم گیر کرده بود منم جلو نشسته بودم همینطوری داشتم عرق میریختم. این راننده نامرد هم یه پنکه کوچیک چسبونده بود رو داشبورد روشو کرده بود طرف خودش داشت حال میکرد. منم از شدت گرما مغزم تعطیل شده بود یهو ناخوداگاه دستم رفت سمت پنکه و چرخوندمش طرف خودم. دیدم راننده داره چپ چپ نگام میکنه پشت سرم 3 تا دختره نشسته بودن یواش داشتن میخندیدن. منم دیدم اوضاع خرابه دوباره چرخوندمش طرف راننده ... صدای خنده از پشت بیشتر شد. راننده گفت یک بار دیگه اونو با دست بچرخونی من میدونم و تو ...
سلام
این اولین بار که تو این تاپیک پست می دم
چیزی هم که می خوام بگم سوتی نیس ... خاطره س ... اما جالبه و جاش همین جاست
______________________
ما رو از طرف مدرسه بردن دانشگاه ------------- برای بازدید
تو دانشکده عمران ما رو راه نمی دادن ... منم با کمال پررویی رفتم داخل و در یکی از کلاس ها رو زدم.
استاد گفت : بفرمائین ...
درو باز کردم و گفتم : اجازه هست بیام تو؟
گفت : بفرمائید ... چرا اینقدر دیر اومدین؟
گفتم : استاد شوهرم طبق معمول دیر از خواب بیدار شد ... تا دوش بگیره و منو برسونه دیر شد !!!
یهو یکی از پسرای کلاس گفت : تو مگه شوهرم داری بچه؟
منم جلو استاده نه برداشتم نه گذاشتم، گفتم : آقا برو بیرون ... اینجا جای این حرفا نیس ... کلاس حرمت داره !!!
خلاصه استاد گفت برین یه جا بشینین ...
اتفاقا ردیف جلو یه جا خالی بود همون جا نشستم !!!
استاده گفت : دخترم (!) کتاب داری؟ اصلا می دونی کتابامون چیه؟
گقتم : بله استاد ... دارم ... زیاد دارم ... منتها همش رمانه !
تا اینو گفتم کفری شد گفت اسمتون : گفتم هستی شایگان !!!!!!!!!!!!!!!!
استاده هم معلوم بود اصلا اهل فیلم نیست واسه همین 2 ساعت داشت لیستشو می گشت ...
آخرشم گفت اسمتون تو لیستم نیست
گفتم : اشکال نداره ... از این اتفاقا زیاد پیش می یاد ...
خلاصه یک زنگ تمام سر کلاس نشستم ... وقتی زنگ خورد همون پسره اومد جلو گفت بشین سر جات بچه
منم گفتم : خوش تیپ من اصلا دانشجو نیستم
داشتیم با هم حرف می زدیم که یهو معلمام سر زدین و قضیه لو رفت ...
![]()
شما کدوم دانشگاه رفته بودین که بین کلاساش زنگ تفریح میزدن؟
حالا این سوتی اندر سوتی بود یا کل داستان فوتوشاپه؟
من که نباید همه چی رو توضیح بدم منظورم اینه که وقتی کلاس تموم شد
فتوشاپ نیست paint هستش![]()
پس همون سوتی اندر سوتی خوبه همینجا گفته بوده!!!!!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)