تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 415 از 469 اولاول ... 315365405411412413414415416417418419425465 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,141 به 4,150 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4141
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    جالب بود کلی خندیدیم !

  2. #4142
    آخر فروم باز sabasistem_co's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    اینجا !
    پست ها
    1,212

    پيش فرض

    سلام

    من امروز صبح یه سوتی دادم منی که خیلی خیلی کم پیش میاد سوتی بدم :

    امروز صبح می خواستم برم ویدئو کلوپ . وقتی رفتم دیدم بسته هست . بعد زنگ زدم به صاحبش گفتم : سلام آقای ... نمیاید مدرسه !!!! بعد دیدم یهو زد زیر خنده یه دفعه فهمیدم چه سوتی دادم خودم هم خندم گرفت بعد قضیه رو ماسمالیش کردم

    و این بود سوتی من
    امروز بعد از ظهر هم رفتم مغازش تا منو دید دوباره منم تابلو شدم

  3. #4143
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    بسی خندیدیم

  4. #4144
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    اینم 2 تا سوتی بیمزه !!!

    دیشب به دوستم سپردم شب میاد خونه درجه یخچال رو کم کنه چون خیلی سرد میکرد مواد رو دیروز صبح اومدم دیدم اه همه چی یخ زده طرف ورداشته بود درجه رو کم کرده بود گذاشته بود زیر صفر (ماشالله ای کیو)

    امروز اومدم برای خودم یه نمه املت درست کنم موقع زدن تخم مرغ رسید منم تخم مرغ رو زدم به کناره تابه تا بشکنمش هر چی زدم نشکست گفتم خدایا چرا این ، این طوریه ؟ اول فکر کردم تو یخچال (سوتی بالایی بوده) بوده یخ زده بعدش یادم افتاد که الان خریدم منم هی میزدم لامسب مگه میشکست !! فکر کردم شاید جوجه شده جوجه ه توش مرده اخر ورداشتم با چاقو نصفش کردم دیدم تخم مرغ پخته هست !!!
    تو این 90 سال عمرم انقد نخندیده بودم ممنون

  5. #4145
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    من امروز یه سوتی دادم تو تاکسی نشسته بودم هوا هم خیلی گرم بود تو ترافیک هم گیر کرده بود منم جلو نشسته بودم همینطوری داشتم عرق میریختم. این راننده نامرد هم یه پنکه کوچیک چسبونده بود رو داشبورد روشو کرده بود طرف خودش داشت حال میکرد. منم از شدت گرما مغزم تعطیل شده بود یهو ناخوداگاه دستم رفت سمت پنکه و چرخوندمش طرف خودم. دیدم راننده داره چپ چپ نگام میکنه پشت سرم 3 تا دختره نشسته بودن یواش داشتن میخندیدن. منم دیدم اوضاع خرابه دوباره چرخوندمش طرف راننده ... صدای خنده از پشت بیشتر شد. راننده گفت یک بار دیگه اونو با دست بچرخونی من میدونم و تو ...

  6. #4146
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    سلام
    این اولین بار که تو این تاپیک پست می دم
    چیزی هم که می خوام بگم سوتی نیس ... خاطره س ... اما جالبه و جاش همین جاست

    ______________________

    ما رو از طرف مدرسه بردن دانشگاه ------------- برای بازدید
    تو دانشکده عمران ما رو راه نمی دادن ... منم با کمال پررویی رفتم داخل و در یکی از کلاس ها رو زدم.

    استاد گفت : بفرمائین ...
    درو باز کردم و گفتم : اجازه هست بیام تو؟
    گفت : بفرمائید ... چرا اینقدر دیر اومدین؟
    گفتم : استاد شوهرم طبق معمول دیر از خواب بیدار شد ... تا دوش بگیره و منو برسونه دیر شد !!!
    یهو یکی از پسرای کلاس گفت : تو مگه شوهرم داری بچه؟
    منم جلو استاده نه برداشتم نه گذاشتم، گفتم : آقا برو بیرون ... اینجا جای این حرفا نیس ... کلاس حرمت داره !!!
    خلاصه استاد گفت برین یه جا بشینین ...
    اتفاقا ردیف جلو یه جا خالی بود همون جا نشستم !!!
    استاده گفت : دخترم (!) کتاب داری؟ اصلا می دونی کتابامون چیه؟
    گقتم : بله استاد ... دارم ... زیاد دارم ... منتها همش رمانه !
    تا اینو گفتم کفری شد گفت اسمتون : گفتم هستی شایگان !!!!!!!!!!!!!!!!
    استاده هم معلوم بود اصلا اهل فیلم نیست واسه همین 2 ساعت داشت لیستشو می گشت ...
    آخرشم گفت اسمتون تو لیستم نیست
    گفتم : اشکال نداره ... از این اتفاقا زیاد پیش می یاد ...

    خلاصه یک زنگ تمام سر کلاس نشستم ... وقتی زنگ خورد همون پسره اومد جلو گفت بشین سر جات بچه
    منم گفتم : خوش تیپ من اصلا دانشجو نیستم
    داشتیم با هم حرف می زدیم که یهو معلمام سر زدین و قضیه لو رفت ...


  7. #4147
    حـــــرفـه ای satttanism's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    In your Mind
    پست ها
    15,096

    پيش فرض

    سلام
    این اولین بار که تو این تاپیک پست می دم
    چیزی هم که می خوام بگم سوتی نیس ... خاطره س ... اما جالبه و جاش همین جاست

    ______________________

    ما رو از طرف مدرسه بردن دانشگاه ------------- برای بازدید
    تو دانشکده عمران ما رو راه نمی دادن ... منم با کمال پررویی رفتم داخل و در یکی از کلاس ها رو زدم.

    استاد گفت : بفرمائین ...
    درو باز کردم و گفتم : اجازه هست بیام تو؟
    گفت : بفرمائید ... چرا اینقدر دیر اومدین؟
    گفتم : استاد شوهرم طبق معمول دیر از خواب بیدار شد ... تا دوش بگیره و منو برسونه دیر شد !!!
    یهو یکی از پسرای کلاس گفت : تو مگه شوهرم داری بچه؟
    منم جلو استاده نه برداشتم نه گذاشتم، گفتم : آقا برو بیرون ... اینجا جای این حرفا نیس ... کلاس حرمت داره !!!
    خلاصه استاد گفت برین یه جا بشینین ...
    اتفاقا ردیف جلو یه جا خالی بود همون جا نشستم !!!
    استاده گفت : دخترم (!) کتاب داری؟ اصلا می دونی کتابامون چیه؟
    گقتم : بله استاد ... دارم ... زیاد دارم ... منتها همش رمانه !
    تا اینو گفتم کفری شد گفت اسمتون : گفتم هستی شایگان !!!!!!!!!!!!!!!!
    استاده هم معلوم بود اصلا اهل فیلم نیست واسه همین 2 ساعت داشت لیستشو می گشت ...
    آخرشم گفت اسمتون تو لیستم نیست
    گفتم : اشکال نداره ... از این اتفاقا زیاد پیش می یاد ...

    خلاصه یک زنگ تمام سر کلاس نشستم ... وقتی زنگ خورد همون پسره اومد جلو گفت بشین سر جات بچه
    منم گفتم : خوش تیپ من اصلا دانشجو نیستم
    داشتیم با هم حرف می زدیم که یهو معلمام سر زدین و قضیه لو رفت ...

    شما کدوم دانشگاه رفته بودین که بین کلاساش زنگ تفریح میزدن؟
    حالا این سوتی اندر سوتی بود یا کل داستان فوتوشاپه؟

  8. #4148
    پروفشنال mx_2dar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    انگلستان - منچستر
    پست ها
    648

    پيش فرض

    پیش میاد دیگه

  9. #4149
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    شما کدوم دانشگاه رفته بودین که بین کلاساش زنگ تفریح میزدن؟
    حالا این سوتی اندر سوتی بود یا کل داستان فوتوشاپه؟
    من که نباید همه چی رو توضیح بدم منظورم اینه که وقتی کلاس تموم شد
    فتوشاپ نیست paint هستش

  10. #4150
    حـــــرفـه ای satttanism's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    In your Mind
    پست ها
    15,096

    پيش فرض

    من که نباید همه چی رو توضیح بدم منظورم اینه که وقتی کلاس تموم شد
    فتوشاپ نیست paint هستش
    پس همون سوتی اندر سوتی خوبه همینجا گفته بوده!!!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •